رادیو ظریر از تاب‌آوری شهرها می‌گوید

لوگوی رادیو ظریرقسمت دوم رادیو ظریر که خرداد ۹۸ منتشر شده به مبحث تاب‌آوری شهرها در برابر حوادث می‌پردازد. رادیو ظریر پادکستی با موضوع معماری است و به گفته‌ی مجری آن، فردین طهماسبی، جرقه‌ی قسمت دوم این پادکست را حادثه‌‌ی آتش‌سوزی کلیسای نوتردام پاریس زده است. حادثه‌ای که بخش‌هایی از این کلیسای مشهور و تاریخی را طعمه‌ی زبانه‌های آتش کرد. از ابعاد کالبدی این حادثه که بگذریم، آن بنا برای خیلی‌ها مانند قهرمان خلل‌ناپذیر و استواری بود که با خاطرات‌شان پیوند داشت. آتش‌سوزی باعث شد مردم، قهرمان‌شان را بی‌دفاع ببینند و شاهد تخریبش باشند. منبع اصلی این قسمت از پادکست رادیو ظریر کتاب شهر از نو است و در بخش‌هایی از این پادکست هم ارجاع‌هایی به متن این کتاب شده است؛ کتابی که نشر اطراف منتشرش کرده و درون‌مایه‌ی آن روایت تاب‌آوری شهرها در برابر فجایع شهری است. در ادامه‌ی این مطلب، خلاصه‌ای از این قسمت رادیو ظریر را مرور می‌کنیم.

سه سال پیش در تهران ساختمان پلاسکو آتش گرفت و فرو ریخت. پلاسکو محل شکل‌گیری خاطرات زیادی از ۱۳۴۱ تا ۱۳۹۵ بود. نحوه‌ی فروریختن و حوادث پس از آن باعث شد این حادثه تا مدت‌ها در خاطره‌ی جمعی افراد باقی بماند و جای خالی آن تا همین امروز هم احساس ‌شود. چه چیزی به یک ساختمان ارزش می‌دهد؟ آیا ارزش کلیسای نوتردام تنها به دلیل قدمتش بود؟ دسته‌بندی‌ها مختلفی برای ارزش ساختمان‌ها وجود دارد، بخشی از ارزش ساختمان از پیوندهای هیجانی مردم با آن به وجود می‌آید. مثلاً واقعه‌ی تاریخی خاصی در آن اتفاق افتاده باشد. یا ارزش‌های نمادین و سمبلیک داشته باشد، یا هر وجه دیگری از بنا که باعث شود افرادی به آن علاقه‌مند شوند. بخشی دیگر از ارزش بنا به نقش و کارایی‌اش در دنیای امروز بستگی دارد. بخش دیگری از ارزش‌ها مربوط به جنبه‌های فرهنگی آن است. نوتردام و ارگ بم و پلاسکو و بازار تبریز می‌توانند یک یا چند تا از ارزش‌هایی را که گفتیم داشته باشند.

رویداد حزن‌انگیز در جایگاه فاجعه‌ی شهری

فاجعه‌ی شهری فقط شامل ساختمان‌های ارزشمند شهر نمی‌شود، هر رویداد تلخی که مردم را در حزنی فراگیر فرو برد نوعی فاجعه‌ی شهری است. وسعت فاجعه‌ها هم متفاوت است. بعضی از آن‌ها برای مردم یک کشور اهمیت پیدا می‌کنند، بعضی در مقیاس جهانی مهم می‌شوند و بعضی دیگر فقط در مقیاس شهری یا حتی محلی خود باقی می‌مانند. اندوه و افسوس برخی فجایع تا پایان عمر افراد ماندگار است و بعضی دیگر در مدت کوتاهی فراموش می‌شوند. وقتی برای شهری فاجعه رخ می‌دهد اولین چالش توصیف وسعت آن است. چگونه می‌توان برای افرادی که در محل حاضر نیستند یا برای آیندگان توضیح دهیم که فاجعه چقدر جدی بوده است؟ چگونه می‌شود فجایع شهری را طبقه‌بندی کرد؟ یک راه مواجهه با این سوال این است که وخامت هر حادثه را با تلفات انسانی آن بسنجیم. روش دیگر طبقه‌بندی فاجعه بر اساس میزان خرابی‌هاست. یعنی ببینیم از نظر کالبدی فاجعه چه مساحتی از شهر را درگیر کرده. شیوه‌ی دیگر مواجهه این است که ببینیم منشأ فاجعه‌ی شهری طبیعی (مثل سیل و زلزله و طوفان) یا انسانی (مانند جنگ و ترور و خطاهای فنی و مهندسی) یا ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی است. اما شاید نتوان وخامت فاجعه را صرفاً با در نظر گرفتن تعداد کشته‌ها و وسعت و خسارت مالی سنجید. اعداد و ارقام فقط برای این است که ما تصوری از شدت حادثه داشته باشیم. عمق و وسعت فاجعه را می‌توان در معنایی جست‌وجو کرد که فاجعه برای بازماندگان خود ایجاده کرده.

رویداد حزن‌انگیز برای این‌که فاجعه‌ی شهری به حساب آید لزوماً نباید تخریب کالبدی داشته باشد، بلکه می‌تواند به شکل دیگری شهر و مردم را درگیر حزن فراگیر کند. حدود ۲۰ سال پیش در اصفهان حادثه‌ی عجیبی اتفاق افتاد، مردم شهر برای اولین بار با خشکیدگی زاینده‌رود مواجه شدند. از آن تاریخ خشک شدن‌های دوره‌ای زاینده‌رود شروع شد. تا حالا که برای همه‌ی ما پذیرفته شده است که زاینده‌رود در دوره‌هایی از سال کاملاً خشک است. خطر از بین رفتن سنت‌هایی مرتبط با زاینده‌رود، در کنار خشکیدگی آن حزن جمعی مضاعف ایجاد می‌کند.

روایت فاجعه

شیوه‌ی روایت بازماندگان یکی از مسائل مهم پس از فاجعه است. روایت کردن فاجعه به افراد کمک می‌کند تا آن اتفاق هولناک را درک‌پذیر کنند و کم‌کم نسبت به محیط‌شان احساس تسلط بیابند. نوع نگاه آدم‌ها به فاجعه ارتباط نزدیکی با فرهنگ‌شان دارد. دسته‌ای از روایت‌های فاجعه روایت‌های پیش‌‌رونده‌اند. تأکید اصلی این روایت‌ها اقدامات قهرمانانه‌ی پسافاجعه است. بازماندگان در این روایت‌ها قهرمانانی‌اند که با احساسات میهن‌پرستانه خسارات را جبران می‌کنند و زندگی را از نو می‌سازند. نوع دیگر روایت فاجعه روایت رستگارانه است. این نوع روایت بیشتر خاستگاه مذهبی دارد و نزول بلا را عامل رستگاری می‌داند. بازماندگان این‌طور استدلال می‌کنند که به خاطر گناه پیشین‌شان مجازات شدند و حالا این شایستگی را دارند که به زندگی‌شان رستگارانه ادامه دهند. حالت سوم روایت فاجعه روایت زهرآگین است. حالتی که در آن بازماندگان نه پیوندهای معنوی نجات‌بخشی دارند و نه انگیزه‌ای برای بازسازی و پیشرفت. انسان‌ها در این حالت خودشان را مغلوب فاجعه می‌بینند و میل به بازسازی و اندیشه‌ی رستگاری به آن‌ها اشتیاق زیستن نمی‌دهد. توانایی شهرها در دفع فجایع، جذب اثرات و برگشت به وضعیت پیش از فاجعه پارامترهایی هستند که اصطلاحا تاب‌آوری شهرها را تعریف می‌کنند.

اما پس از فاجعه رفتار شهرها چگونه خواهد بود؟ چه زمانی می‌توان گفت شهر آسیب‌دیده بازیابی شده است؟ وقتی میزان جمعیت به حالت قبل بازگردد؟ یا زمانی که مکان‌های ویران‌شده بازسازی شوند؟ و یا فعالیت‌های اقتصادی به حالت پیش از فاجعه برسند و التهاب عاطفی التیام یابد؟ برای تاب‌آوری شهرها می‌توان مراحلی قائل شد. در مرحله‌ی اول فعالیت‌های عادی شهر متوقف می‌شود و بحث امدادرسانی‌های ابتدایی است. در مرحله‌ی دوم خدمات اصلی شهر راه‌اندازی می‌شوند. جامعه در این مرحله هنوز مبهوت و محزون است. مرحله‌ي سوم بازگشت سرمایه‌ی شهر به میزان پیش از فاجعه و جایگزینی جمعیت است. مرحله‌ی چهارم مرحله‌ی بازسازی و توسعه است. اگر شهری تمامی چهار مرحله را طی کند می‌توانیم بگوییم بازیابی شده است.

بازیابی پس از فاجعه

دوره‌های بازیابی شهرها ویژگی‌های مشترکی دارند. در تمام دنیا دولت‌ها سعی می‌کنند آثار ویرانی را سریع پاک کنند و وارد مرحله‌ی بازسازی شوند. بازیابی شهر فاجعه‌دیده مانند آزمونی برای دولت‌هاست. عملکرد دولت‌ها تأثیر زیادی بر روایت‌های پسافاجعه‌ای دارد. تاب‌آوری شهر معمولاً به منابع مالی و سیاسی متکی است که خارج از شهر قرار دارند، یعنی امکانات ملی باید صرف بازیابی و دوباره‌سازی شوند.

امروزه بسیاری از شهرها یادمانی از فاجعه‌ی رخ‌داده را حفظ می‌کنند. در کنار حفظ یاد و خاطره‌ی فاجعه، مردم انتظار دارند از فاجعه‌ای که اتفاق افتاده درس گرفته شود و خیال‌شان از بابت مواجهه‌های بعدی با اتفاقات مشابه راحت باشد.

شهرها آبستن حوادث‌اند. رویدادی که باعث حزن جمعی می‌شود می‌تواند هر چیزی باشد و خسارت آن نیز می‌تواند از هر نوعی باشد. مردم برای آن‌که غم‌گساری کنند و از پس بحران برآیند راهکارهای خودشان را دارند. چیزی که در اثر بحران در شهر متزلزل می‌شود تنها کالبد شهر نیست بلکه بدنه‌ای از خاطرات، احساسات و فعالیت‌های مردم است که آن‌ها را به شهرشان پایبند می‌کند. فاجعه مردم را متحد می‌کند تا شهر را دوباره بسازند، خاطرات‌شان را جست‌وجو کنند، خودشان را برای حوادث بعدی آماده کنند و به زندگی‌شان ادامه دهند.

می‌توانید قسمت دوم رادیو ظریر را از این‌جا دریافت کنید.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *