نامه قالبی است که در آن متنی با امضا و تاریخی مشخص، خطاب به فردی مشخص نوشته میشود. ظاهراً نامهها نوشتههایی شخصیاند اما از اواخر قرن هجدهم بهتدریج هم به شکل مکاتباتی شخصی برای بیان احساسات درونیِ نویسنده درآمدند و هم به عنوان اسنادی عمومی برای بهاشتراکگذاری در حلقههای ادبی در نظر گرفته شدند. بِرنهارت زیگِرت میگوید در آن مقطع تاریخی «هر کس سوژۀ گفتمان پیشینیِ خودش شد» و فرض بر این بود که سوژه بر بازنمایی خودش، یعنی نامهای که مایملک شخصی او بود و میان مرسولات پستی دستبهدست میشد، مقدم است. این روزها نامهها واسطههایی شدهاند که اطلاعات را (اغلب در ترکیبی تناقضآمیز از صمیمیت و رسمیت) پخش میکنند و از طریقشان نقشهای اجتماعی ایفا میشود و پیوندها استحکام مییابد. نامهها از لحاظ قواعد ادب و نزاکت و روشهای انتقال اطلاعاتی که به ایدئولوژیهای جنسیتی، قومیتی، طبقاتی و ملیتی گره خوردهاند، سبکهایی بسیار ویژه دارند. بیشترِ نامهها منتشر نمیشوند اما بعضی مکاتبات معروف مثل نامههای اَبلار و اِلوئیز، بانو مِری وورتلی مونتِگیو، هِستر لینچ پیاتزی (ترِیل) و سَموئل جانسون منتشر شدهاند و روشهای تعاملی ارائۀ «خود» در آنها بررسی و نقد شده است. مارگارتا جُلی استفادۀ زنان معاصر از فرمهای نامهنگارانه را به اهمیت یافتنِ سیاستورزی و صمیمیت ربط میدهد. نظریۀ لیز استنلی دربارۀ ویژگیهای صوری نامهها مفهوم اپیستولاریوم را مطرح کرده است که با روشهای مختلف مکاتبه سروکار دارد، مثل یادداشتهای نامهمانند، مکاتبات بهجامانده از گذشته و «نامههای اصیل و قدیمی» که در محل کار و در قالب نامههای واقعی نوشته شدهاند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه