تحقیق کیفی یکی از روشهای پژوهشی است که بر روی گردآوری دادههای غیرعددی تمرکز دارد. در این شیوه، پژوهشگر از رویکردهایی کیفی مثل مصاحبه و پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکند و با کمک آنها دست به تحلیل و نتیجهگیری میزند.
روش تحقیق کیفی چیست؟
روش تحقیق کیفی یکی از دو رویکرد کلی در جمعآوری داده و پژوهش است. شیوۀ اولیهای که تا دهۀ 1960 کاملاً غالب بود، روشهای آماری و کمّی بود. اما این شیوه برای تحقیقات علوم انسانی و اجتماعی چندان کارایی نداشت و عملاً باعث محدودیت و سوگیری پژوهش میشد. از اواخر این دهه که اثباتگرایی یا پوزیتیویسم مورد انتقاد قرار گرفت و رو به افول رفت، پژوهشگران رویکرد کمّی آن را هم زیر سؤال بردند. اینجا بود که روشهای کیفی مطرح شدند. این رویکرد که ابتدا از انسانشناسی فرهنگی شروع شده بود، بر خلاف رویکرد آماری روشهای کمّی، بر دو موضوع اتکا داشت: انسانگرایی و طبیعتگرایی.
پژوهش کیفی به طور کلی به رویکردی اطلاق میشود که از نظر خبرگان و کارشناسان برای شناسایی و طبقهبندی مفاهیم استفاده میکند. بر همین مبنا هم تکنیکهایی مثل مشاهده یا مصاحبه یا مشارکت را به کار میگیرد. خروجی این شیوۀ پژوهشی هم عمدتاً توصیفهای تحلیل یا ادراکی است. گرچه در پژوهشهای مدرن از متدهای تحقیق کیفی و کمّی به طور همزمان استفاده میشود تا یکدیگر را کامل کنند و نتیجۀ دقیقتری حاصل شود.
روش تحقیق کیفی معطوف به مفاهیمی مثل زندگی افراد، کارکردهای سازمانی یا رفتارهای انسانی است. یعنی مسائلی که روشهای کلاسیک آماری به آنها توجهی ندارند یا نمیتوانند آنها را بررسی کنند. بنابراین ایدۀ این روش توصیف موقعیتهایی واقعی از زندگی است. این شیوه کمک میکند به موضوعات پیچیدهتر بپردازیم و به سوژه نزدیکتر شویم و عمیقتر نگاه کنیم.
تحقیق کیفی چطور انجام میشود؟
کارشناسان اعتقاد دارند پژوهش کیفی در سه مرحله میتواند انجام گیرد: گردآوری دادهها، تحلیل و تفسیر آنها و نهایتاً گزارش کردن آن. اما مرحلۀ صفر این تحقیق – مثل هر کار پژوهشی دیگری – مشخص کردن فلسفۀ کار است. به این معنا که ما باید مشخص کنیم با چه رویکردی قرار است در این راه قدم برداریم و به پیش برویم. به طور کلی چهار فلسفه برای تحقیق کیفی مطرح است: خردگرایانه، طبیعتگرایانه (تجربی)، تفسیرگرایانه و انتقادی. تا چند دهۀ پیش فقط دو فلسفۀ اول مطرح بودند، ولی ادموند هوسرل دیدگاه تفسیری را هم پیش کشید و به عنوان یک پارادایم مطرح کرد. دیدگاه انتقادی هم بعدتر به این گزینهها اضافه شد.
پس از مشخص کردن فلسفه، باید شروع به جمعآوری دادهها کنیم. همانطور که پیشتر اشاره شد میتوانیم از روشی مثل مصاحبه گرفتن یا مشاهده استفاده کنیم. پس از آن نوبت به تحلیل این دادهها میرسد که به چند طریق ممکن است. گرچه دستهبندی دقیق و متمایزی در اینباره وجود ندارد، ولی کارشناسان روی چند رویکرد تحلیلی اتفاق نظر دارند و بین همۀ دیدگاهها مشترک است. در ادامه در مورد هر یک از این رویکردها صحبت میکنیم.
انواع رویکردهای تحقیق کیفی
روشهای اصلی و رایج در پژوهش کیفی از این قرار هستند:
- اقدام پژوهی؛
اقدام پژوهی یا کنش پژوهی شیوهای است که در آن پژوهشگر خود را در موقعیت موردنظر قرار میدهد و میکوشد با جمعآوری دادهها و تجزیهوتحلیلشان، مسئله را حل کند. این تحقیق کیفی هم در سطح فردی و هم به شکل گروهی قابل انجام است.
- مطالعۀ موردی؛
مطالعۀ موردی کیفی یا موردپژوهی شیوهای عملی است که به بررسی دقیق و جزئینگرانۀ یک پدیده میپردازد. در این رویکرد، پژوهشگر یک مورد یا نمونه از یک سیستم را انتخاب میکند و میکوشد روابط علّی و معلولی فرایندهای آن را بررسی کند.
این تکنیک پژوهش کیفی مبتنی بر تجربیات افراد از رویدادهاست و درک معنایی آنها را بررسی میکند. این شیوه که از پارادایم تفسیری هوسرل میآید، بیشتر در پی ادراکات ذهنی مشارکتکنندگان است و میکوشد تجربۀ خاص آنها از یک پدیده یا موقعیت را توضیح دهد.
رویکرد زمینهای بیشتر مواقعی به کار میرود که در آن زمینهای خاص نظریهای مهم وجود نداشته باشد یا دانشمان محدود باشد. در این حالت، پژوهشگر خود تئوریای را مطرح میکند و با کمک استقرا و قیاس آن را بسط میدهد.
- قومنگاری؛
این روش چنانکه از نامش پیداست بر مطالعۀ رفتار انسانها و اعتقادات و فرهنگشان متمرکز است. در این تحقیق کیفی پژوهشگر در کنار آدمهای یک جامعه زندگی میکند، با آنها حرف میزند و مناسبات و نقشهایشان را مورد مشاهده قرار میدهد. او همین دادهها را بعدتر تجزیهوتحلیل میکند.
- پژوهش روایی؛
پژوهش روایی متکی بر قصۀ زندگی مشارکتکننده است. در این رویکرد پژوهشگر شنوندۀ داستان اوست و با تحلیل دادههایی که از این طریق به دست میآورد، شروع به حل مسئله میکند.
پیشنهاد میکنیم مقالۀ «تحقیق کیفی؛ از تعریف تا تحلیل» را مطالعه کنید.
پژوهش روایی در تحقیق کیفی
پژوهش روایی یکی از روشهای نسبتاً جدید در تحقیق کیفی است که مبتنی بر تعریف خاصی از تجربه، معرفتشناسی و هستیشناختی و از همه مهمتر متکی به تفکر روایی است. دی. جین کلندینین که یکی از پیشگامان این شیوه بوده و به همراه مایکل کانلی آن را به حوزۀ علوم تربیتی آورده در تعریف آن میگوید «پژوهش روایی شیوهای برای مطالعۀ تجربههای مردم است. نگاه پژوهشگر روایی به تجربه نیز نگاهی روایی است… این شیوهای برای کاویدن و فهم تجربه از راه همکاری پژوهشگر و مشارکتکنندگان در طول زمان، در یک یا چند مکان و در بدهبستان اجتماعی با محیطهای گوناگون است.»
انجام پژوهش روایی سه رکن دارد: رکن زمانی، اجتماعی (جمعآمیزی) و مکانی. اکثر روششناسیها عموماً پدیدهها را در طول تحقیق ثابت و تغییرناپذیر فرض میکند اما تفکر روایی چنین نگاهی را به چالش میکشد. یکی از وجوه تمایز پژوهش روایی و متدولوژیهای دیگر این است که در این مدل تحقیقاتی، تجربه با تمرکز همزمان بر این سه رکن مطالعه میشود. پژوهش روایی زاییدۀ تفکر روایی است و در تفکر روایی، اصطلاحات فقط «سیاههای از تفسیرها و فهمهای حاصل از تحلیل قصهها تولید نمیکنند» بلکه «ما با اصطلاحات میاندیشیم تا زندگیهای زیسته را بفهمیم.»
در این زمینه مقالۀ «پژوهش روایی چیست؟» را بخوانید.
تعریف سادۀ این روششناسی این است که پژوهشگر در کنار مشارکتکنندگان تحقیق «در قصهها» و «با قصهها»ی آنها زندگی میکند. او با یک نگاه بیرونی و سطحی روایتهای آنها را نمیکاود و از کنارشان نمیگذرد بلکه با قصههای آنها میاندیشد و قدمبهقدم با آنها روایتها را زندگی میکند.
اما قصههای برآمده از تجربههای فردی تنها منبع دانش این روش تحقیق کیفی نیستند. روایتهای اجتماعی، فرهنگی، زبانشناختی و سازمانی هم اهمیت دارند، چرا که اساساً تجربههای فردی در متن این روایتها خلق، توصیف و قاعدهمند میشوند. به عبارت دیگر، پژوهش روایی از قصههای فردی و جمعی انسانها بهره میگیرد تا تجربۀ انسانی را بهتر بفهمد، بهتر بیان کند و در نهایت، به واسطۀ این فهم و بیان بهتر، به پاسخهای بهتر و دقیقتری برای پرسشهایش برسد.
♦ نشر اطراف که در حوزۀ روایت و نظریههای روایی تمرکز دارد، چند اثر در زمینۀ پژوهش روایی به انتشار رسانده است. این آثار به کارکردهای پژوهش روایی در شاخههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی میپردازند و شیوۀ استفاده از این روششناسی را توضیح میدهند:
کتاب پژوهش روایی در علوم تربیتی
کتاب پژوهش روایی در علوم تربیتی از جدیدترین آثار این حوزه است که میکوشد نحوۀ استفاده از این روش کیفی را در پژوهشهای رشتۀ علوم تربیتی و حوزههای مرتبط با آن توضیح دهد. دی. جین کلندینین، نویسندۀ کتاب پژوهش روایی در علوم تربیتی، از پیشگامان صورتبندی پژوهش روایی به منزلۀ نوعی روششناسی علمی است و در این کتاب، علاوه بر طرح مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی این روش پژوهشی نسبتاً جدید، جنبههای عملگرایانه و کاربردی آن را نیز از طریق توضیح و تحلیل چند مطالعهٔ موردی بررسی کرده است. پژوهش روایی در علوم تربیتی کتابی است برای همۀ معلمان، تسهیلگران، مدیران آموزشی مدارس، مشاوران، پژوهشگران و دیگرانی که با دانشآموزان و برنامهریزی درسی سرو کار دارند. کلندینین در این کتاب روشی نو برای برقراری ارتباطی اخلاقمحور با دانشآموزان ارائه داده که زیربنای تمامی پژوهشهای روایی است و به فعالان حوزۀ تعلیم و تربیت راه و روش علمی زندگی کردن «با قصههای دانشآموزان» را میآموزد.
کتاب راهنمای عملی پژوهش روایی در علوم اجتماعی
آدمها همیشه و مدام برای همدیگر قصه میگویند. ما در هر موقعیتی، از زندگی روزمره گرفته تا تبلیغ کسبوکار، با قصههای دیگران و همچنین قصههای خودمان سروکار داریم. چه در ارتباطات چهرهبهچهره و چه در رسانهها و فضای مجازی، ما همیشه در معرض انبوهی از قصهها هستیم. بعضی قصهها را دوست داریم، از بعضی قصهها بدمان میآید، بعضی به نظرمان تکراریاند و تعدادی هم انگار حرف تازهای دارند. سؤال مهم این است که «آیا من مصرفکنندۀ منفعل این قصهها هستم یا میتوانم تیزهوشانه ساختار مخفیشان را کشف کنم؟» یا اینکه «چطور میتوانم قصههای خودم را بهتر برای دیگران بگویم؟» اگر دوست دارید قصهها و روایتهایی را که در جامعه میشنوید بهتر بشناسید و بهتر تحلیل کنید یا اگر دوست دارید قصهٔ زندگی خودتان را بهتر برای دیگران بگویید، کتاب راهنمای عملی پژوهش روایی در علوم اجتماعی برایتان سودمند خواهد بود. در این کتاب با عناصر و ساختار قصهها آشنا خواهید شد و به این موضوع فکر خواهید کرد که هر قصه را چه کسی با چه مقصود و منظوری تعریف میکند و هر قصه را چه نیرویی به پیش میبرد. هرچند این کتاب وجهی روششناختی و علمی دارد، راهنمایی مفید برای هر کسی است که بخواهد قصههای اجتماع را بهتر تحلیل کند.
بدون دیدگاه