پژوهشهای حقوقی با مفهوم روایتمندی ارتباط نزدیکی دارند مخصوصاً در سنت انگلوساکسون که رویۀ قضایی مبتنی بر احکام حقوقی دادگاههای گذشته است. در واقع همۀ قوانین را میتوان به منزلۀ یک چکیدۀ انتزاعی از دعاوی فردی درنظر گرفت. روایت، راه ورود دعاوی فردی به نظام حقوقی است. شاکی، متهم، وکیل مدافع، مدعیالعموم، شهود و کارشناسها روایت خاص خود از رخدادهای مربوط به موضوع دعوا را برای دادگاه تعریف میکنند. سپس قاضی و هیئت منصفه روایتی که به نظرشان به واقعیت نزدیکتر است را انتخاب میکنند یا بر اساس داوری خود، از آنچه شنیدهاند روایت قانعکنندهای میسازند. بهکارگیری این رویه نیازمند توان روایی بسیار زیادی است. مخصوصاً باید با شگردهای بلاغی و راهبردهای رواییِ شهود برای قابل دفاع نشان دادن روایتشان از وقایع آشنا بود و بتوان آنها را به خدمت خود در آورد، ارزیابی کرد و عیوبش را بر شمرد. در حوزههای حقوقی، ویژگی مهم دیگری نیز باید توان روایی را همراهی کند که عبارت است از قدرت ارزیابی نسخه های مختلف یک داستان با در نظر گرفتن میزان ارتباط منطقی هر کدام با موضوع حقوقی مورد بحث.
بخشی از کتابی با ترجمه و تألیف دکتر رویا پورآذر که بهزودی در نشر اطراف منتشر خواهد شد.
بدون دیدگاه