در کتاب هیچ چیز آنجا نیست سراغ انی دیلارد رفتیم که شهرتش را مدیون نثر رواییِ کمنظیرش در متون داستانی و غیرداستانی است. او سابقهی بیش از بیست سال تدریس دانشگاهی دارد و تا امروز موفق به کسب جوایز معتبر فراوانی مانند جایزهی پولیتزر شده است. در کتاب پیش رو جستارهایی از کتابهای علیالحساب ـــــ برندهی جایزهی هنر جستارنویسی ــــــ زائر نهر تینکر و آموزش مکالمه به سنگ برگزیدهایم. نوشتههای دیلارد با هر مضمونی که باشند فراخوانی برای همراهی با نویسنده در خیالپردازی و تفکرند. در نوشتههای او توصیف و حسآمیزی به خدمت روایت درآمدهاند تا سهم حضور و کنشگری مخاطب در متن را افزایش دهند. جستارهای دیلارد بیهیاهو و آرام، توفانی از پرسشهایی بنیادین در ذهن خواننده به پا میکنند که بسیاری از دغدغههای روزمرهی ما را در خود میبلعد: آیا جهل واقعاً موهبتی الهی است؟ آیا ماهیها و پروانهها و قورباغهها که آگاهی انسانی ندارند از ما خوشترند؟ آیا چنان درگیر مستند کردن زندگیمان شدهایم که خود را از تجربهی واقعی آن محروم کردهایم؟ آیا بهرغم ماهیت خشن، بیمعنی و بیرحم طبیعت، مشاهدهی جدی و تجربهی بلافصل آن، حقایقی عمیقتر دربارهی زیبایی، معنویت، مرگ و مفهوم زندگی را برای ما به ارمغان میآورد؟
دانلود فایل معرفی نویسنده، فهرست، پیشگفتار و سخن مترجم کتاب هیچ چیز آنجا نیست
یکی از جستارهای کتاب هیچ چیز آنجا نیست را میتوانید از اینجا دانلود و مطالعه کنید.
کتاب هیچ چیز آنجا نیست از زبان فاطمه کاشفی، مدیر شهر کتاب دانشگاه، در اپیزود بیستوهفت رادیو جولون
چشم و گوشمان را باز می کند و صداهایی از طبیعت را توی چشم و گوشمان فرو می کند. با طرز بیان و روایت فوق العاده جذاب، عمیق و خواندنی اش، توجه ما را به چیزهایی جلب می کند که تا کنون نمیدیده ایم، یا به آنها بیتوجه بودهایم… انی دیلارد در این کتاب چشم بینا و گوش شنوای جهان اطرافش است. در کنار بیان این مشاهدات خاص، گریزی به اسناد و تاریخ در مواردی که لازم است نیز دارد. که روایت را از داستان و ناداستان به سمت جستار سوق بدهد.انقدر در این دنیای ساختگی خودمان غرق شده ایم که صدایی جز هیاهوی خالی از سکوت ماشین ها را نمی شنویم. آنقدر خودمان را زیر نور چراغ ها بیدار نگاه داشته ایم که خورشید را از یاد برده ایم. انقدر شب هایمان با نور های مصنوعی روشن بوده که لذت تجربه شب تاریکِ تاریکی که تنها نور مهتاب آن را روشن می کند را از یاد برده ایم. اغلب یادمان می رود که در کنار درختی که در پیاده روی خیابان است، درست بالای سرمان، پرنده ای لانه ساخته.
دیگر صداهای طبیعت را نمی شنویم. صدای چیزها را. صدای پرنده ها، صدای حشرات، صدای باد وقتی که میان شاخه های درختان می پیچد و برگ ها را به هم می زند، صدای افتادن برگ از درخت… مدت زیادی گذشته از زمانی که دیگر موسیقی طبیعت را نمی شنویم. حتی سکوت را هم دیگر نمی شنویم.
“هیچ چیز آنجا نیست” ، ۵ جستار است درباره همین ها. مجموعه ای راهکار و توصیه نیست، بلکه شاید دعوتی باشد برای سهراب وار نگاه کردن به زندگی،برای بهتر دیدن و شنیدن.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.