مسئله توضیح ندادن بیش از حد است | گفت‌وگو با گی دولیل

گی دولیل عاطفه احمدی سفرنامه مصور ادبیات مستند نشر اطراف نیما م. اشرفی فلسطین سرزمین مقدس

گی دولیل، خالق کهنه‌کار رمان‌های مصور، در این گفت‌وگو از سفرنامه‌های پرمخاطب خود و هنر قصه‌گویی عامیانه سخن می‌گوید.

سال 2009 وقتی گی دولیل به اسرائیل رسید، با خود فکر کرد گذراندن یک سال در این‌جا با سفرهای معمول‌مان به کشورهای جهان‌سومی دیگر فرق خواهد داشت. او و خانواده‌اش -همسرش نادین، از مدیران MSF یا همان «پزشکان بدون مرز»، و فرزندانش لوییِ پنج‌ساله و آلیسِ دوساله- حیرت‌زده محو تماشای ترمینال مدرن فرودگاه بن گوریون شدند. اما بعد اورشلیم شرقی را دید، محل استقرار کارمندان MSF، و رفته‌رفته به شک افتاد. پیاده‌روهای غایب، خیابان‌های پرچاله‌وچوله، تپه‌های زباله… خانه‌ی جدیدش مطمئناً شبیه خانه‌هایی نبود که عکس‌شان در کتابچه‌های راهنمای سفر است.

اولین روز در این سرزمین عجیب‌وغریب راهی خرید پوشک شد؛ اما آن روز جمعه بود و در اورشلیم شرقیِ عرب‌نشین همه‌جا تعطیل بود. تنها چاره‌اش این بود که، به‌رغم میل باطنی‌اش، به سوپرمارکتی در یکی از شهرک‌های اسرائیلی‌نشین آن حوالی برود. دولیل می‌گوید: «به این ترتیب کشمکش و زندگی روزمره درست از همان اول با هم آمیخته بودند که برای من عالی بود. کتاب‌های من همیشه در کوچه و بازار می‌گذرند. کار من همین است.»

دولیل نویسنده‌ی داستان‌های مصور است و کتاب‌هایش، شنژن، پیونگ‌یانگ و برمه، سفرهایش را آن‌قدر زنده ثبت می‌کنند که پس از آن با غصه دوباره سراغ راهنماهایی چون «لونلی پلنت» و «راف گاید» می‌روید. دولیل با دقت و شوخ‌طبعی و بدون ترس از بازگو کردن نقطه‌ضعف‌ها، روایت‌هایش را در نقش بیگانه‌ای سردرگم آغاز می‌کند: مسافر خارجیِ سرخوشی که باید با تمام تدارکات خسته‌کننده‌ی زندگی سروکله بزند؛ از یافتن زمین بازی برای بچه‌هایش گرفته تا پیش‌بینی بی‌نظمی‌های خطوط اتوبوس. اما به‌محض جای‌گیر شدن، با احتیاط از سطح امور روزمره فراتر می‌رود. با مردم ملاقات می‌کند و از آن‌ها سؤال‌هایی می‌پرسد، برخی ساده و برخی دشوار. گاهی به سفرهای یک‌روزه می‌رود؛ البته نه به اماکن گردشگری معروف. پرده‌ها کنار می‌روند. اماکن ناشناخته و مرموز -یا درباره‌ی پیونگ‌یانگ کاملاً نامرئی- پیش چشمان‌تان ظاهر می‌شوند، روشن و شفاف.

کتاب جدید او، سرزمین مقدس؛ سفری به فلسطین، سال 2012 در جشنواره‌ی بین‌المللی داستان‌های مصور آنگولم برنده‌ی جایزه‌ی اصلی شد (که معادل نخل طلا برای داستان‌های مصور است) و تا کنون فقط در فرانسه 110000 نسخه فروخته که تعجبی هم ندارد. استانداردهای مربوط به رمان مصور و خاورمیانه بسیار بالاست: آنچه به ذهن می‌آید فلسطین اثر جو ساکو، زخم‌های خروج اثر روتو مدان و پرسپولیس اثر مرجان ساتراپی است. اما به نظر من سرزمین مقدس از همه‌ی آن‌ها پیشی می‌گیرد.

شاید با در نظر گرفتن وقایع تاریخی، حرفی برای اضافه کردن نداشته باشد، اما این کتاب معجزه‌ای کوچک است. مختصر، بی‌طرفانه و کاملاً منحصربه‌فرد. در صفحات کتاب با محله‌ها و دیوار «امنیتی» آشنا می‌شوید. اما همین‌طور شاهد تنها شبی در سال هستید که در آن یهودی‌های تندرو مست و پاتیل می‌شوند؛ با کشیشی دیدار می‌کنید که مجموعه‌ای از فیلم‌های ژانر وحشت را در کلیسایش واقع بر تپه‌ی زیتون گرد آورده و بعد متوجه می‌شوید وقتی دولیل بخش‌هایی از کمیک‌های قدیمی‌اش را به دانشجویان هنر نابلِس نشان می‌دهد، چه اتفاقی می‌افتد.

گی دولیل عاطفه احمدی سفرنامه مصور ادبیات مستند نشر اطراف نیما م. اشرفی فلسطین سرزمین مقدس
کتاب سرزمین مقدس؛ سفری به فلسطین (در دست چاپ)

او این کتاب را مثل کتاب برمه، در خانه‌اش در مون‌پولیه نوشت، پس از این‌که مأموریت دوازده‌ماهه‌ی خانواده به پایان رسید (دولیل اهل کبک است و همسرش فرانسوی). «آن‌جا ذهنم پر بود. نمی‌دانستم از کجا شروع کنم. وقتی برگشتم خانه، دو ماه صبر کردم، تمام یادداشت‌هایم را دوباره خواندم، تمام طرح‌هایم را دوباره نگاه کردم و بعد طبق روال همیشه مشغول شدم… مسئله توضیح ندادن بیش از حد است. نمی‌خواستم درباره‌ی جنگ یوم کیپور یا این چیزها بنویسم. داستان‌های مصور را دوست دارم چون مختصر و مفیدند. اگر لازم باشد پیکان کوچکی بکشم یا نقشه‌ای، این کار را می‌کنم. اگر این کارها را در مستندسازی انجام بدهی، شبیه ارائه‌ی پاورپوینت می‌شود؛ اما در داستان مصور بجاست. من می‌توانم کل تاریخ حرم شریف را در سه صفحه توضیح بدهم!» در بازدیدی از شهر الخلیل که یکی از شهرک‌نشین‌ها ترتیب داد بوده، دولیل در واکنش به اطلاعاتی غلط، به تصویر کردن نگاهی که به هم‌سفرش می‌اندازد، بسنده می‌کند و درگیر جروبحث طولانی نمی‌شود. همین یک قاب برای او کافی است.

آیا او رخدادها را جابه‌جا می‌کند تا داستان جالب‌تر شود؟ کتاب با صحنه‌ی تأثیرگذاری آغاز می‌شود که در آن یکی از بازماندگان هولوکاست -دولیل خال‌کوبی اردوگاه را روی بازویش می‌بیند- در هواپیمایشان با آلیس بازی می‌کند، که می‌شود گفت هوشمندانه است. «نه، اصلاً. تنها کاری که می‌کنم حذف چیزهای خسته‌کننده است.» آیا آن گی که در کتاب است، همان آدم خونسرد و مصمم، شخصیتی آفریده‌ی اوست یا خودِ واقعی‌اش؟ «نه، نه. خودمم. من شوخ‌طبعی انگلیسی را کاملاً دارم. آدم خویشتن‌داری هستم. احساساتم دم دست نیست.»

دولیل که زندگی کاری‌اش را با پویانمایی آغاز کرد، حالا هیجان‌زده است که به نقطه‌ای رسیده که می‌تواند فقط از راه تألیف کتاب‌های مصور گذران زندگی کند (آثار او به 13 زبان ترجمه شده؛ اما تا به حال کسی درخواستی برای ترجمه‌ی سرزمین مقدس به عبری یا عربی نداشته). اما این ممکن است آخرین سفرنامه‌ی او باشد. او و نادین تصمیم گرفته‌اند به خاطر بچه‌ها فعلاً در فرانسه بمانند. وقتی آویزان شدن لب‌ولوچه‌ام را می‌بیند، می‌گوید: «نگران نباش. ایده‌هایی برای کتاب‌های دیگر دارم و سازمان پزشکان بدون مرز پرسیده مایلم برایشان گزارش تهیه کنم یا نه.» آیا این کار را خواهد کرد؟ «نمی‌دانم. نمی‌خواهم شبیه… توریست‌ها به نظرم برسم. دوست دارم عمیق‌تر بشوم. یک ‌بار، می‌دانی که، رفتم ویتنام. خیلی خوب بود، یادداشت‌های زیادی برداشتم؛ اما کتابی در کار نبود.» نیشخندی می‌زند. «حیف که خوش‌گذرانی لزوماً به کتاب منتهی نمی‌شود.»

منبع

مترجم: سبا هاشمی‌نسب

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *