فابیو مورابیتو (Fabio Morábito) جستارنویس، مترجم، شاعر و نویسندۀ مکزیکیایتالیایی است که در سال 1955 در مصر به دنیا آمد. او در کودکی به ایتالیا، موطن والدینش، بازگشت و تا نوجوانی در آن جا ماند. در سال 1969 برای ادامۀ زندگی به مکزیک رفتند و همانجا ماندگار شدند. مورابیتو در دانشگاه ملی مکزیک در رشتۀ ادبیات ایتالیایی تحصیل کرد و پس از آن در کالج مکزیکو ترجمۀ ادبی خواند. از همان زمان هم بود که نویسندگی و شعر را شروع کرد و توانست خود را به عنوان شاعر و نویسندهای مستعد به جامعه بشناساند. اسپانیایی زبان اصلی مورابیتو محسوب میشود و او تقریباً همۀ شعرها و جستارهایش را به آن سروده و نوشته است.
فابیو مورابیتو در طول حدود پنج دهه فعالیت حرفهای، بیش از ده کتاب منتشر کرده است. با اینکه او را بیشتر به عنوان شاعر میشناسند ولی مورابیتو چند رمان و مجموعه داستان کوتاه برای بزرگسالان و کودکان هم به چاپ رسانده. از سوی دیگر او به عنوان مترجم چندین مجموعه و نمایشنامه را از ایتالیایی به زبان اسپانیایی برگردانده. بیشتر آثار مورابیتو در مکزیک با تحسین شده روبهرو شدهاند و جوایز ادبی متعددی دریافت کردهاند.
کتابهای فابیو مورابیتو
مورابیتو کتاب های زیادی در ژانرهای مختلف نوشته. تعدادی از کتابهای او به این شرح هستند:
- سفر و بیماری، 1984 (جستار)
- جعبه ابزار، 1988 (مجموعه شعر)
- زمینهای خالی، 1995 (مجموعه شعر)
- وقتی پلنگها سیاه نبودند، 1997 (کتاب کودک)
- مادرها و سگها، 2016 (مجموعه داستان کوتاه)
- سرویس گزارش خانگی، 2018 (رمان)
از میان جوایزی که این نویسنده بُرده، میتوان به این موارد اشاره کرد:
- برندۀ جایزۀ Carlos Pellicer
- برندۀ جایزۀ ملی شعر Aguascalientes
- دو بار برندۀ جایزۀ کلاغ سفید
- برندۀ جایزۀ روایی آنتونن آرتو
کتاب فابیو مورابیتو در نشر اطراف
نشر اطراف از فابیو مورابیتو کتاب به زبان مادری گریه می کنیم را با ترجمۀ الهام شوشتری زاده به چاپ رسانده است. این کتاب مجموعهای از هشتاد و دو ناداستان/جستار بسیار کوتاه از این نویسنده است. مورابیتو در این جستارهای کوتاه و خوشخوان، به سراغ مضامینی مثل زبان مادری، تجربۀ نوشتن و ترجمه، کلنجار رفتن با زبان، دردسرها و شیرینیهای نوشتن به زبانی جز زبان مادری و زندگی در دنیای ادبیات و کلمهها میرود و با زبانی ساده، سرراست و گاهی شوخ از مفاهیمی عمیق و جدی میگوید. او از روایتهای ابتدایی، مضامینی چون نوشتن، نوسان مدام بین دو زبان، تردید و دودلی همیشگی نویسندهها، احساس خیانت به زبان مادری، و عشق به کتاب و ادبیات را پررنگ میکند و در ادامه هم بارها به آنها بازمیگردد. او در جستارهای این کتاب خاطرات کودکی و جوانی خودش، تجربۀ نوشتن و ترجمه، مواجههاش با شاهکارهای ادبی جهان، و لحظههای سادهی روزمره را از منظری متفاوت میبیند و میکوشد تصویری نو از بدهبستان ذهن و زبان ترسیم کند.
کتاب به زبان مادری گریه می کنیم بخشی از مجموعۀ «زندگی میان زبانها» است. دیگر کتابهای این مجموعه ارواح ملیت ندارند و لهجهها اهلی نمیشوند است.
بدون دیدگاه