کتاب کوچک و سخت مجموعهجستاری شامل متنهای کوتاه و بلند و چندپاره دربارۀ مادری و ادبیات است. این کتاب که دربرگیرندۀ تأملات و یادداشتها، نقدهای ادبی و فرهنگی و خاطرات ریوکا گالچن در ماههای نخست مادریست، در فهرست نهایی برترین جستارهای دهۀ دوم قرن بیستویکم جای گرفته است. سبک نوشتاریِ گالچن را به سبب هزارتوهای ساختاریاش به سبک متمایز آثار کافکا و بورخس تشبیه کردهاند.
مادرم میگوید هروقت با بچه میرود بیرون، مردم میگویند «اِ… یک بچهی کریستالی.» بعضیها اجازه میگیرند بچه را لمس کنند، میگویند دست زدن به بچههای کریستالی شفابخش است. مادرم که لیسانس ریاضی و فوقلیسانس علوم کامپیوتر دارد چندین بار گفته «باید تحقیق کنی ببینی جریان این بچههای کریستالی چیه.» از لحظهای که این نوزادِ دختر را دید احساس کرد موجودی استثنایی و برتر است. نسبت دادن خصوصیت بچههای کریستالی به بچه هم از همین احساسش آب میخورد.
بالاخره تحقیق را شروع میکنم. از مطالب اینترنتی دستگیرم میشود که بچههای رنگینکمانی کمتر از بچههای کریستالی در زندگی درمانده و ناکام میشوند چون میدانند که نمیشود آدمها را عوض کرد و فقط میشود همانطور که هستند دوستشان داشت اما بچههای کریستالی چون فکر میکنند میتوانند برای نجات دنیا، طرز فکر مردم را تغییر دهند، پوستشان کنده میشود. یکی از سایتها توضیح داده که بچههای کریستالی بیشتر در دههی نود به دنیا آمدهاند اما بچههای رنگینکمانی کموبیش در هزارهی جدید سروکلهشان پیدا شده. قبل از نسلِ بچههای کریستالی، یک نسلِ بچههایِ هالهکبود هم بوده، پس شاید این شیر کوهیِ من هم در واقع یک بچهی رنگینکمانی باشد نه یک بچهی کریستالی، یا شاید اصلاً گونهی خاصی از یک نسل جدیدتر باشد که هنوز اسمی رویش نگذاشتهاند.
شاید همانطور که مردم بچههایی را که در قرون وسطی به دنیا میآمدند و تیروئیدشان مادرزادی کمکار بود (که قبل از یددار کردنِ نمک خیلی رایج بوده چون ید برای رشد تیروئید لازم است) و قیافهی خاصی داشتند و از لحاظ هوشی هم با بچههای عادی فرق میکردند، کِرِتیِن یعنی مسیحی مینامیدند و متأسفانه به مرور زمان شد کرتِن یعنی عقبافتاده، الان هم بچههایی را که با بقیه فرق دارند، کریستالی و رنگینکمانی و هالهکبود مینامند و مثل مبتلایان به سندروم اوتیسم یا داون متفاوت حسابشان میکنند؛ تازه اگر برچسب پزشکی هم بهشان نزنند.
انگار دارم به جریان بچههای کریستالی و به این که بچهام دارای قدرتهای شفابخش مخصوصِ بچههای کریستالیست ایمان میآورم. با اینکه مثل مادرم لیسانس ریاضی یا فوقلیسانس علوم کامپیوتر ندارم، دارم این چیزها را باور میکنم. از روزی که یک جا خواندم ایزدورِ سِویلی در قرن هفتم میگفته زمین گرد است و انگار این مطلب را بهشکلی شهودی میدانسته، به این نتیجه رسیدهام که جریان بچهی کریستالی هم میتواند حقیقت داشته باشد.
فقط هنوز نمیفهمم چرا تا حالا کسی جلوی من را در خیابان نگرفته تا دربارهی بچههای کریستالی حرف بزند، چرا فقط جلوی مادرم را میگیرند. این را هم نمیفهمم که چرا مادر من که همیشه به حرفهای «دیگران» مشکوک است، یکمرتبه اینقدر دلش برای پذیرشِ اینجور حرفها نرم شده. یکی از آدمهای مهم زندگیام میگوید «شاید این یه راهی برای دوست داشتنِ بچههای سخته؛ یه راهی برای این که قدرِ بچههای سخت رو بدونیم.» میگویم بله، منطقیست، حرف درستی به نظر میرسد. میگوید «شاید مادرت میخواد بهت بگه خودش یه بچهی کریستالیه. یا خودِ تو یه بچهی کریستالی هستی.»
ریوکا گالچن کتاب کوچک و سخت را با بهرهگیری از مطالعات فراوانش در ادبیات ژاپن و با الهام از ساختار کتاب بالینی اثر سی شوناگُن نوشته است. با اینکه به نظر میرسد کوچک و سخت مجموعهای از متون پراکندهایست که نویسنده در فرصتهای اندکِ پس از زایمان نوشته، ترتیب و انسجام مضمونی و ساختاری بخشهای مختلف کتاب و حلقههای اتصال میان متنها کاملاً سنجیده و تحسین برانگیز است.
♦ برای حرید این کتاب لطفاً به فروشگاه اطراف مراجعه کنید.
♦ برای دانلود PDF صفحاتی از کتاب کوچک و سخت، اینجا کلیک کنید.
♦ شما میتوانید نسخۀ الکترونیکی این کتاب را از پلتفرمهای طاقچه و فیدیبو دانلود کنید.
بدون دیدگاه