روایت و پژوهش | پژوهش روایی چیست؟

پژوهش روایی

 این روزها درباره‌ی پژوهش روایی زیاد می‌شنویم اما به نظر می‌رسد تعریف دقیق و مشخصی از این مفهوم نداریم. پژوهش روایی تلاشی است برای بهره‌گیری از روایت و قصه با هدف شناخت و فهمِ جنبه‌های مختلف زندگی انسانی؛ تلاشی که گرچه شاید قدمت چندانی ندارد، نویدبخش تحولی در درک ما از جهان پیرامون‌مان است.

یافتن پاسخ در قصه‌ها

پژوهش روایی یعنی تلاش برای فهم تجربه‌ی انسانی، به کمک روایت. از نگاه پیشگامان این حوزه، دانشِ بشری در بستر فرهنگِ بشری پدید می‌آید و از این رو، مثل خودِ فرهنگ، روایت و ساختار روایی نقش مهمی در شکل‌دهی به آن دارد. از منظر پژوهش روایی، فقط در قالب روایت است که می‌شود تجربه‌ی انسانی را فهمید و تحلیل کرد، چرا که حیات انسانی به قصه‌گره خورده و انسان با روایت به تجربه‌هایش معنا می‌دهد.

با وجود قدمتِ پیوند انسان و روایتی، روایت‌پژوهی حوزه‌ی نسبتاً نوپدیدی است و از دو دهه‌ی اخیر قرن بیستم بود که بهره‌گیری از روایت برای واکاوی تجربه‌های انسانی میان گروهی از پژوهشگران علوم اجتماعی رایج شد. شاید به سبب همین نوپایی است که درباره‌‌ی عناصر و ارکان پژوهش روایی هنوز اجماعی میان صاحب‌نظران وجود ندارد. با این حال، همین اختلاف آرا و مناقشه‌های برآمده از آن، در مجموع به این حوزه غنا و پویایی بیشتری بخشیده‌اند.

چهارچوب پژوهش روایی

فارغ از همه‌ی بحث‌ها و اختلاف نظرها، پژوهش روایی راهی است برای فهم تجربه‌ی زیسته‌ی انسانی، به مدد روایت. پژوهشگر، برای رسیدن به چنین فهمی، پا به شبکه‌ای از تعاملات میان‌فردی می‌گذارد، قصه‌های مختلف مربوط به تجربه‌های گوناگون انسان‌ها در عرصه‌های فردی و اجتماعی را می‌شنود، و از خلال این قصه‌ها پاسخ‌هایی برای پرسش‌های پژوهش خود می‌یابد. بنابراین، اگر پژوهشگر می‌خواهد از چنین قصه‌هایی کمک بگیرد، در درجه‌ی اول باید تجربه‌ی زیسته‌ و عادی افراد را پاس بدارد و آن را، چنان که هست، بپذیرد.

اما قصه‌های برآمده از تجربه‌های فردی تنها منبع دانش روایت‌پژوهی نیستند. روایت‌های اجتماعی، فرهنگی، زبان‌شناختی و سازمانی هم اهمیت دارند، چرا که اساساً تجربه‌های فردی در متن این روایت‌ها خلق، توصیف و قاعده‌مند می‌شوند. به عبارت دیگر، پژوهش روایی از انباره‌ی قصه‌های فردی و جمعی انسان‌ها بهره می‌گیرد تا تجربه‌ی انسانی را بهتر بفهمد، بهتر بیان کند و در نهایت، به واسطه‌ی این فهم و بیان بهتر، به پاسخ‌های بهتر و دقیق‌تری برای پرسش‌هایش برسد. با چنین اوصافی، به نظر می‌رسد اولین گام برای پژوهش روایی موفق، آشنایی با روایت و ساختارش و غوطه‌وری در مخزن بی‌پایان قصه‌های فردی و جمعی است.

اگر دوست دارید در این زمینه بیشتر بخوانید می‌توانید به این لینک بروید.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *