نشست معرفی کتاب «سه روز به آخر دریا» در شهر کتاب مرکزی

روز بیست‌وچهارم اردیبهشت ۱۳۹۸ در شهر کتاب مرکزی، با حضور نفیسه مرشدزاده و نازیلا ناظمی نشستی برای معرفی کتاب سه روز به آخر دریا (سفرنامه‌ی همسر عمادالملک به مکه و عتبات) برگزار شد. این کتاب دومین کتاب از مجموعه‌ی «سفرنامه‌های قدیمی زنان» انتشارات اطراف و حاصل پژوهشی است که برای نخستین بار روی نسخه‌ی خطی این سفرنامه انجام شده است. این سفرنامه را شاهزاده خانمی قاجاری که در حرم‌سرای حکمران طبس زندگی می‌کرده از سفرش به عربستان و عراق نوشته است. جذابیت سفرنامه‌های زنان در این است که در کنار اتفاقات سفر، ریزه‌کاری‌ها و روزمرگی‌ها را هم ثبت کرده‌اند و با روایت جزئیات، تصویر روشن‌تری از آن دوره ارائه می‌کنند.

جلسه‌ی معرفی کتاب سه روز به آخر دریا با معرفی مهمانان برنامه، نفیسه مرشدزاده و نازیلا ناظمی، آغاز شد. ناظمی که گردآوری کتاب به کوشش او انجام شده، صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز کرد: «داستان سفرنامه‌های زنان با خانم مرشدزاده و در واقع با نشر اطراف آغاز می‌شود. ما سعی کردیم این سفرنامه‌ها را به زبان امروز بازگردانیم تا مورد استفاده‌ی همه باشد. به علاوه سعی کردیم سفرنامه‌ها را به گونه‌ای ترتیب دهیم تا نگاه تازه‌ای به دوره‌ی قاجار باشد. از نگاه زنان دوره‌ی قاجار و اتفاقاتی که در آن دوره می‌‌افتد و شاید باید کم‌کم به این نتیجه برسیم که به تاریخ‌مان به گونه‌ای دیگر نگاه کنیم و از حالت روزمرگی یا زندگی‌نامه‌ای بیرون بیایم.»

در ادامه‌ی برنامه، دبیر نشست با اشاره به این‌که یکی از نکات مهم در رابطه با روایت‌ها سندیت آن‌هاست، پرسید: آیا به صرف آن‌که یک سند تاریخی، مثلاً از قرن سیزدهم، وجود دارد یا قطعه‌‌ی کاشی یا نقاشی خاص، مجسمه یا هر چیز دیگری موجود است، به روایت اصالت می‌دهد و سندیت روایت را برایمان تضمین می‌کند؟ اگر نه، ما به عنوان خواننده با چه نشانه‌هایی می‌توانیم اسناد قدیمی را بسنجیم و مقایسه کنیم و بفهمیم چقدر از آن درست است؟

خانم ناظمی در پاسخ به این سؤال گفت: «کار نسخه‌خوانی و سندخوانی دو مقوله‌ی جداگانه‌اند. یکی سند است و دیگری نسخه‌ی خطی. نسخه‌های خطی خود به چند دسته تقسیم می‌شوند. بعضی از آن‌ها خاطراتی را تعریف می‌کنند، سفرنامه‌اند و مشابه این‌ها. اما نمی‌توانیم آن نسخه‌های خطی که درباره‌ی مسائل مذهبی‌، حقوقی یا علمی‌اند، ذیل روایت و داستان قرار دهیم. در رابطه با داستان‌ها و حکایت‌های خطی‌ای که مهر و سندیت دارند، ابتدا باید آن‌ها را با تاریخ مقابله کنیم. یعنی باید ببینیم اشخاص واقعی‌اند یا نه و مهرها، اسامی، امضاها، محله‌ها، نشانه‌ها و غیره را اول باید مقابله کنیم و بسنجیم. سپس ببینیم چه حرفی برای گفتن دارند. صرف آن‌که کسی آمده داستانی را تعریف کرده یا از زندگی خودش گفته برای ما جذاب نیست. درون آن داستان یا نسخه‌ی خطی گاهی نکته‌هایی وجود دارد. برای مثال نکته‌ی مثبت کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا این است که اولاً نویسنده‌ی آن زن است، دوم آن‌که از دورانی می‌گوید که دیدمان نسبت به آن قدری تاریک و سیاه است. ما هیچ‌وقت دوره‌ی قاجار را دوره‌ای روشنفکری ندیده‌ایم. به‌خصوص آدم‌هایی که عضو این جامعه‌ی تاریک و سیاه‌اند، که باز آن‌ها را تقسیم می‌کنیم و زن‌ها کلاً در طبقه‌ی آخر قرار می‌گیرند. این خانم در آن دوران به سفر حج می‌رود، حجی کاملاً متفاوت حتی نسبت به حجی که هم‌دوره‌هایش تجربه می‌کردند. او در مسیر سفرش به بمبئی هم می‌رود و دیدنی‌های این سفر را بازگو می‌کند. این روایت برای من سندیت می‌آورد، به من می‌گوید که در آن دوره چه اتفاق‌هایی افتاده، کجاها رفته، چه جاهایی را دیده، و من می‌توانم ردیف‌های تاریخی آن را پیدا کنم. به همین خاطر این قبیل سفرنامه‌نویسی‌ها و خاطره‌نویسی‌ها در درجه‌ی اول منابع‌اند و برای‌مان مهم‌اند.»

نازیلا ناظمی، مؤلف کتاب «سه روز به آخر دریا»، نشست معرفی کتاب شهر کتاب مرکزی

ناظمی در ادامه صحبت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که تعداد نسخ خطی خیلی زیاد نیستند، چون کاتب یک بار می‌نویسد. بعدها ممکن است کاتبان دیگر به دلایلی دوباره از روی آن نسخه نوشته باشند. به همین دلیل نگهداری و دست‌یابی به نسخه‌های اصلی بسیار مهم است. و علاوه بر این تعداد نسخه‌های خطی خیلی کم است و باید از میان آن‌ها گشت و پیدا کرد.

ناظمی در پاسخ به این سؤال که چرا سفرنامه‌های انتخاب‌شده‌ی زنان به سفرهای مذهبی و حج اختصاص یافته، این‌گونه توضیح داد: «در آن دوران شرایط برای سفر بسیار دشوار بوده، فراهم کردن تدارکات مربوط به سفر و رفت و بازگشت ممکن بود یک سال طول بکشد. ساده‌ترین سفر به خارج هم سفر حج بود و مانعی در این سفر وجود نداشت. به‌خصوص برای زنان که باید به اذن همسر یا پدر خود به سفری می‌رفتند دیگر آن فشار وجود نداشت. به همین دلیل دسترسی بیشتری به این نوع سفرنامه‌ها داریم. ضمن این‌که سفر زنان در دوره‌ی قاجار به کشورهای دیگر بسیار کم و نادر بود.»

دبیر نشست از علت انتشار روایت‌های مختلف پرسید که این پرسش را خانم مرشدزاده، مدیر نشر اطراف، پاسخ داد. خانم مرشدزاده گفت: «بعد از تجربه‌ی همشهری داستان به این نتیجه رسیدیم که خلأ بزرگ ما در داستان‌نویسی که باعث می‌شود پیشرفت چندانی نکنیم، دو عامل دارد: یکی تجربیات زیسته‌ی ماست که بسیار محدود و کم است. وقتی تجربیات‌مان محدود است قصه‌هامان هم خیلی محدود می‌شوند. پس احتیاج داریم که اول تجربه‌ی زیسته‌مان را گسترش دهیم. بزرگ‌ترین مخزن این تجربیات روایت‌های مستنداند، یعنی ما اگر روایت‌های مستند دیگران را به گونه‌ای بخوانیم که تبدیل به تجربه‌ی زیسته‌ی خودمان شوند، آن‌وقت قصه‌هامان خیلی فراخ‌تر می‌شوند و دایره‌ی مضامین و فکرهایی که می‌کنیم خیلی بیشتر می‌شود. روایت نوعی نگاه تازه به ما می‌دهد که خیلی متفاوت از نگاهی است که پیش‌تر داشتیم.»

نفیسه مرشدزاده، مدیر انتشارات اطراف، در نشست معرفی کتاب شهر کتاب مرکزی

مرشدزاده در مورد سفرنامه‌های زنان این توضیح را هم اضافه کرد که این سفرنامه‌ها بسیار ارزشمندند، زیرا علاوه بر دلایل تاریخی، این سفرنامه‌ها با چشم دیگری روایت می‌کنند. خانم مرشدزاده ادامه داد: «این سفرنامه‌ها نگاهی جزئی‌نگرانه و دقیق دارند، برخلاف سفرنامه‌های دیگری که از مردان چاپ کرده‌ایم و نگاهی کلی‌‌نگرتر دارند. سفرنامه‌های زنان نگاه دیگری به آن دوره‌ی تاریخی می‌دهند که اصلاً از طریق سفرنامه‌های دیگر حاصل نمی‌شود. دلیل دیگر صدای زنانه‌ و منحصر به فردی است که در این سفرنامه‌ها وجود دارد. این سفرنامه‌ها از لحاظ زبانی بسیار بکرند، از آن‌جایی که این زنان خود را نویسنده نمی‌دانستند زبان‌شان به زبان شفاهی بسیار نزدیک بوده است و از این جهت که دایره لغات‌شان محدود بود، باید برای بیان احساسات‌شان در موقعیت‌های مختلف دست به کار کشف‌های زبانی می‌شدند. از این جهت زبان متن‌ها بسیار به زبان مینیمالی که اکنون به دنبال آنیم نزدیک است. یکی از مهم‌ترین نکات این سفرنامه‌ها آن است که این افراد با همراهانی به سفر می‌روند و این همراهان مانند شخصیت‌های فرعی قصه‌ها مهم‌اند. سفرنامه‌های معاصر ما اغلب سفرنامه‌هایی فردی‌اند. اما در این سفرنامه‌ها، زنان مجبور بودند با گروه همراهان حرکت کنند و این تعامل با گروه در طول سفر به شناخت اشخاص مختلف می‌انجامد. این‌ها همه اتفاقاتی است که در ادبیات یا سینما می‌افتد، به همین خاطر ارزش دراماتیک این قبیل سفرنامه‌ها بسیار زیاد است و می‌تواند گزینه‌ی ایده‌آلی برای ساخت سریال یا فیلم باشد، چون اتفاقات بسیار زیادی در بستری تاریخی برای زنی روی می‌دهد که تاکنون چنین مواجهه‌ای با دنیا نداشته است.»

در پایان این نشست خانم ناظمی بخش‌هایی از سه روز به آخر دریا را برای حاضران خواند. همچنین از خانم زهره ترابی برای ویرایش و گردآوری کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا قدردانی شد.

نازیلا ناظمی، نشست معرفی کتاب «سه روز به آخر دریا»، شهر کتاب مرکزی
نفیسه مرشدزاده، نشست معرفی کتاب «سه روز به آخر دریا»، شهر کتاب مرکزی

 

گزارش نشست معرفی کتاب سه روز به آخر دریا در صفحه‌ی اینستاگرام شهر کتاب مرکزی

 

View this post on Instagram

 

از یک عصر آفتابی خرداد پل می‌زنیم به یک شب دلپذیر اردیبهشتی با حضور شماکتابوَندان عزیز و میهمانان گرامی‌مان، بانوان «نفیسه مرشد‌زاده» و«نازیلا ناظمی» از نشر اطراف .و به هوای نشر عکسهای آن شب با شما از روایت می‌گوییم؛ آخرین دفعه‌ای که یک داستان اثری عمیق بر شما گذاشته کی بوده؟ حتما می‌دانید که گرداگرد ما را داستان گرفته. در اصل ما با داستان‌ها و روایت‌های خرد و کلان محصور شده‌ایم، شاید ندانید که ما داستان خوب و بد نداریم اما نویسنده‌ی خوب و بد چرا. هر کداممان به ازای تمامی حیطه‌های زندگی‌مان روایت‌های ریز و درشت و متعدد داریم. روایت‌های‌کاری، عاشقانه، مذهبی و … . گاهی قصه زندگی‌مان روایتی پر شور و شادمان چون قصه‌های پریان است و گاه همچون رمانهای قطور جنگی سرشار از تلخی و سیاهی. امروز که محدودیتهای ارتباطی گذشته از میان رفته ما با هزاران روش، از رسانه‌های مختلف مدام در حال ارائه تصاویری واقعی یا خلاف واقع از هویتمان هستیم… اما بنظر شما همه ما «به واقع» ماجرایی برای روایت داریم یا کورکورانه مشغول باز‌ تولید یک ماجراییم؟ پرسش بعدی اینکه آیا همه ما با شیوه صحیح روایت آشناییم؟ چرا فکر می‌کنیم داستانهای خُرد و کلانمان را باید حتما برای دیگران روایت کنیم؟ عطش ما به روایت از کجا آمده؟ آقای پیتربروکس گفته‌اند: «تعریف ما از انسان بودنمان وابسته به قصه‌هاییست که درباره زندگی خودمان و جهانمان می‌گوییم» و پیش از آنکه آقای پل استر تاکید کنند: «نیاز کودک به قصه مثل نیاز به غذاست» انسانهای نخستین با نقاشی و خراشیدن و تراشیدن سنگ و چوب و نوشتار ونَقل‌های سینه به سینه به این مهم پرداخته‌اند… اما هنوز بعد از این سالها ماییم و یک خروار روایت ریز و درشت و شیوه‌ها و چرایی روایت‌ها ؛ با همه دانسته‌ها، ندانسته‌ها، گفته‌ها، نگفته‌ها، خوانده‌ها و نخوانده‌ها…. ماییم و سوال‌های بی‌شمار و روایت‌های بی‌شمار. برای ثبت این لحظه‌ها از مجتبی سالک متشکریم. #شهرکتاب_مرکزی #شهرکتاب_شوق_دانستن_و_آفریدن 🌻🌿

A post shared by شهركتاب مركزى (@bookcitycentral) on

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *