حالا دیگر کمتر دوستدار ادبیاتی است که کلمههایی مثل «جستار»، «تکنگاری» یا «ناداستان» به گوشش نخورده باشد. اما خیلی قبلتر از آنکه این اصطلاحها رایج شوند هم جستارهایی به فارسی نوشته و ترجمه میشدند. علاقهمندان به ادبیات هنوز خاطرهی خواندن جستار بلند ویرجینیا وولف، اتاقی از آن خود (ترجمهی صفورا نوربخش)، دربارهی نقش زنان در ادبیات، مجموعهجستارِ فضیلتهای ناچیز ناتالیا گینزبورگ (ترجمهی محسن ابراهیم) و بسیاری از جستارهای سوزان سانتاگ را به یاد دارند. سالها قبلتر هم شاهرخ مسکوب چه در خاطراتش و چه در متنهایی که دربارهی شاهنامه و زبان فارسی مینوشت پهلو به پهلوی جستارنویسی میزد. محمد قائد هم در دفترچهی خاطرات و فراموشی (۱۳۸۰) جستارهایی دربارهی نوستالژی، اسنوبیسم، سانسور، احمد شاملو و… نوشت که البته خودش نامِ «مقاله» رویشان گذاشت. قائد در کتابها و مقالات بعدیاش هم باز به این فرم نوشتن نزدیک شد. داریوش شایگان هم از اولین روشنفکرانی است که به جستارنویسی روی آورد. اگر قائد، شریعتی، مسکوب و شایگان بیشتر روشنفکرانی بودند که بهواسطهی درگیری با ادبیات، مقالههایشان را خودآگاه یا ناخودآگاه به شکلی ادبی در قالب جستار مینوشتند، از آن سو نویسندگان و شاعران ادبی هم گهگاه به شخصینویسی، سفرنامهنویسی یا تأمل بیواسطه دربارهی جامعه و واقعیتهایش مشغول میشوند؛ سفرنامهها و تکنگاریهای جلال آل احمدی هنوز از بهترین ناداستانهای فارسی است. همانطور که سخنرانیها و کتابهای علی شریعتی و مرتضی مطهری- هرچند ناخودآگاه- به آنچه امروز جستار میشناسیم نزدیکاند. احمد شاملو هم در سرمقالههای خود برای مجلهی کتاب هفته گاه جستارهایی درخشان مینوشت. نمونههای دیگری از جستارنویسی را میتوان در مجلهی ارغنون پیدا کرد که در دههی ۷۰ شمسی به حوزههای اندیشه، نقد ادبی و علوم انسانی میپرداخت؛ ارغنون به مدیر مسؤولی احمد مسجدجامعی و تحریریهای شامل یوسف اباذری، مراد فرهادپور، حسین پاینده و علی مرتضویان منتشر میشد.
از اواخر دههی ۱۳۸۰ شمسی تلاشهای آگاهانه اما پراکندهای برای جستارنویسی در ایران دیده شد. مجلهی حرفه: هنرمند به سردبیری شهریار توکلی در بخش حرفه: نویسنده (به دبیری شمیم مستقیمی) در تلاش برای به چنگ آوردن تجربهی شهری و هنریِ دههی ۸۰ و ۹۰ بهطور جدی به جستار به عنوان یک قالب ادبی پرداخت. شمارهی ویژهی «تجربهی تهران» تجلی این تلاشها بود که تماماً به جستارهایی دربارهی شهر تهران اختصاص داشت.
مجلهی داستان همشهری، به سردبیری نفیسه مرشدزاده و دبیری تحریریهی احسان لطفی، در بخشِ «روایتهای زندگی»، زندگینگارهها و جستارهای شخصی را منتشر میکرد و در بخش «روایتهای مستند» مستندنگاریهایی که گاه از گزارشِ صرف فاصله میگرفتند و به جستارهایی روایی دربارهی سوژهای واقعی تبدیل میشدند. خوانندگانِ مجلهی داستان احتمالاً جستارهای حبیبه جعفریان را بیش از همه به یاد میآورند.
از سال ۱۳۹۳ مجلهی روایت با هدفِ طرح مسائل اجتماعی از راه روایت به سردبیریِ جواد رسولی شروع به انتشار کرد. روایت در نهایت با چند تغییر و تحول از شمارهی ۵ تا ۱۳ به سردبیری شمیم مستقیمی و دبیری تحریریهی نوید پورمحمدرضا با شعار «روایتهایی دیگر از حال و روز ما» با شمارههای ویژهی دانشگاه، مدرسه، سکونت، رفاقت، مگامال و… منتشر شد. بخشهای اصلی این مجله روایتهای اولشخص، روایتهای تحلیلی و روایتهای میدان (روایتهایی حاصل تجربهی جمعی) بودند.
در یکی دو سال اخیر هم مجلههای مختلف ادبی گهگاه جستارهایی از نویسندگان تازه و قدیمی چاپ کردهاند، در میان آنها مجلهی نوپای ناداستان، به سردبیری محمد طلوعی، بهطور خاص در تلاش است ناداستان را بهعنوان یک قالب ادبی به رسمیت بشناسد.
از سال ۱۳۹۶ هم مجلهی ترجمان با مدیریتِ مرتضی روحانی و سردبیری مرتضی منتظریمقدم در کیوسکهای مطبوعاتی دیده شد. البته ترجمان نام ناآشنایی نبود، ادامهی وبسایتی بود که از سال ۱۳۹۱ با هدف برقراری ارتباط فکری میان فارسیزبانان و دیگر زبانهای زندهی دنیا شروع به ترجمهی هدفمند مقالهها و جستارهای کمتر دیدهشده کرده بود. ترجمان علاوه بر این، از سال ۱۳۹۴ انتشارات خود را به راه انداخته و حوزهی اصلی کاریاش علوم انسانی است.
در کنار ترجمان، وبسایت میدان هم به ترجمهی مقالههای علوم انسانی در واکنش به مسائل روز میپردازد؛ میدانیها در توضیح خود گفتهاند «میدان جایی برای آدمها است؛ گاهی برای گذشتن، گاهی برای گشتن، گاهی برای انتظار و گاهی برای جمع شدن. میدان محل به هم رسیدن خیابانها و آدمهاست. میدان میخواهد مسیرهای همیشگی را به پرسش بکشد و دنبال راههای تازه باشد». با این رویکرد اصلاً عجیب نیست که در وبسایت میدان هم شاهدِ ترجمه و تألیف جستارها باشیم.
دیگر وبسایتی که به ترجمهی ناداستانهای فارسی میپردازد، وبسایتی است با عنوان «ناداستان: بهتر از داستان» که بخشهایی از ناداستانهای مهمِ جهان را گردآوری و ترجمه میکند.
در میان گروههای فعال، باید از مجموعهی راوی: شهر هم نام برد. مجموعهای که در شهر اصفهان به همتِ مؤسسهی «رویش» و آرش اخوت گرد هم آمدهاند و تمرکز خود را بر «روایتِ ما از شهرها و روایتِ شهرها از ما» گذاشتهاند و بنا دارند با استفاده از ابزار روایت زندگی روزمرهی شهری را تبیین و تفسیر کنند.
مؤسسهی خوانش هم، به مدیریت مینا حسنی، در یکی دو سال اخیر در کنارِ کلاسها و جلسههای هنری و ادبی خود به گسترش تجربههای روایی و جستارگونه تأکید ویژه داشته است. برگزاری دورههای «رقص با ایده» به سرپرستی شمیم مستقیمی و دورهی جستارنویسی در مدرسهی داستان، به سرپرستی نوید پورمحمدرضا، که هر دو از تحریریهی مجلهی روایت بودهاند و گردهمآییهای جستارخوانی از جملهی این فعالیتهاست.
تلاش برای معرفی و نوشتن جستار به حوزهی نشر هم راه یافته است. نشر چشمه تا چند سال پیش بهطور پراکنده اقدام به چاپ تکنگاریها و جستارهایی در حوزههای مختلف میکرد. امیر احمدی آریان در کتاب شعارنویسی بر دیوار کاغذی در یک تکنگاری بلندِ شخصیتحلیلی به ادبیات ایران در دههی ۸۰ پرداخته است. حمیدرضا صدر در تو در قاهره خواهی مُرد زندگی محمدرضا پهلوی را دستمایهی نوشتنِ رمانی دربارهی آخرین شاه ایران قرار داده است. پیمان هوشمندزاده در لذتی که حرفش بود جستارهایی نوشته که در آن از دریچهی شخصی عکاس/نویسنده جهان اطرافش را روایت میکند. نشر چشمه، به مدیریت بهرنگ کیاییان، در سالهای اخیر بخش ویژهی ناداستان ادبی خود را راه انداخته و بهطور جدی به چاپ نوشتهها و ترجمههای این حوزه میپردازد. از نمونههای تألیفی این بخش میتوان به روایت حمیدرضا صدر از ۳۲۰ روز آخر زندگی حسنعلی منصور با نام سیصد و بیست و پنج، مجموعهی زندگینگارهی علی خدایی با نام نزدیکِ داستان، روایت شخصی و تاریخی احسان نوروزی دربارهی قطار در ایران با نام قطارباز و جستار رواییِ معین فرخی دربارهی انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ با نام یک روایت غیرسیاسی از یک اتفاق سیاسی: انتخابات ۹۶ نام برد.
نشرهای دیگری هم بهطور پراکنده به قالبهای مختلف ناداستانِ روایی نزدیک شدهاند. از میانِ نمونههای تألیفی نباید از نشر حرفه هنرمند گذشت؛ حرفه هنرمند با انتشار مجموعهجستارِ درهای نیمهباز نوشتهی شمیم مستقیمی از اولین ناشرانی بود که در سال ۱۳۹۵ مجموعه جستار تألیفی چاپ کرد. از دیگر ناداستانهای مطرحِ این نشر، زندگینگارهی متفاوت ادوارد لو است که با نام اتوپرتره (ترجمهی احسان لطفی) منتشر شده است.
در میان دیگر نشرها، نشر گمان با مجموعهی «تجربه و هنر زندگی»، به سرپرستی خشایار دیهیمی، به ترجمهی مجموعهی ناداستانهایی پرداخته تا خوانندگان «با استفاده از تجربهی دیگران به هنر زندگی فکر کنند». نشر ماهی هم به ترجمهی مستندنگاریهای تاریخیادبی روی آورده، شاهنشاه و یک روز دیگر از زندگی (ریچارد کاپوشچینسکی، ترجمهی بهرنگ رجبی) و صلحی که همهی صلحها را بر باد داد (دیوید فرامکین، ترجمهی حسن افشار) از جملهی این کتابها هستند. از این دست گزارشهای ادبی میتوان به گزارش آریل دورفمن از دادگاه پینوشه با عنوان شکستن طلسم وحشت (ترجمهی زهرا شمس، نشر کرگدن) هم اشاره کرد.
نشر اطراف، به مدیریت نفیسه مرشدزاده و دبیری ترجمهی رؤیا پورآذر، از سال ۱۳۹۶ فعالیت جدی و متمرکز در حوزهی روایت را آغاز کرد و به عنوان یکی از زیرگونههای روایت و روایت مستند بهطور هدفمند شروع به ترجمهی جستارهای روایی کرد تا نمونههای متنوع و نویسندههای مهم این فرم ادبی را به خوانندگان فارسیزبان معرفی کند. تا کنون (۱۳۹۷) پنج جلد از این مجموعه منتشر شده: فقط روزهایی که مینویسم (نوشتهی آرتور کریستال، ترجمهی احسان لطفی)، این هم مثالی دیگر (دیوید فاستر والاس، ترجمهی معین فرخی)، اگر به خودم برگردم (والریا لوئیزلی، ترجمهی کیوان سررشته) و البته که عصبانی هستم (دوبراوکا اوگرشیچ، ترجمهی خاطره کردکریمی). آخرین کتاب این مجموعه، درد که کسی را نمیکشد (جاناتان فرنزن، ترجمهی ناصر فرزینفر) نمونهی دیگری است از جستارنویسی که مثل دیگر کتابهای این مجموعه مداخلاتِ یک داستاننویس در عرصهی واقعیت است و جلد ششم از این مجموعه که در راه است کتاب « هیچ چیز آنجا نیست»،( آنی دیلارد، ترجمهی محمد ملاعباسی ) است که به تعامل و رابطههای تازهی انسان با طبیعت میپردازد.
جستار، تکنگاری یا ناداستان خلاق -هر نامی که روی این قالبِ ادبی گذاشته شود- با سرعت در حال رشد و گسترش است. این قالب که نتیجهی کنکاش نویسنده با واقعیت است این روزها خیلی مورد توجه قرار گرفته. نویسندگان چه متفکرانی با ذوق ادبی باشند و چه داستاننویسانی که میخواهند با واقعیت از راهی غیر از تخیل درگیر شوند، چه کتاب و چه مجله و چه وبسایت و چه جلسههای متنخوانی، حالا خیلیها دارند در گوشهای شمعی روشن میکنند تا واقعیتِ غیر قابل هضمِ این روزهای ما را به چنگ بیاورند. تلاشی نوپا که شاید بتواند واقعیتِ گریزان را برای نویسنده و خواننده به چنگ بیاورد.
این مطلب حاصل پژوهشی اولیه است و بهمرور تکمیل میشود.
بدون دیدگاه