دوبراوکا اوگرشیچ

دوبراوکا اوگرشیچ انتشارات اطراف البته که عصبانی هستم جستار رواییدوبراوکا اوگرشیچ متولد ۲۷ مارس ۱۹۴۹ در شهر کوتینای ایالت سیساک-مسلاوینای یوگسلاوی سابق است؛ کشوری متشکل از شش جمهوری، سه مذهب رسمی، دو الفبا و چندین و چند زبان. او در دانشگاه زاگرب ادبیات تطبیقی و زبان روسی خواند و بعد از دانش‌آموختگی، در مؤسسه‌ی نظریه‌ی ادبیِ همان دانشگاه مشغول به کار شد. اوگرشیچ در آستانه‌ی جنگ ۱۹۹۱، موضع ضدجنگ و ضدملی‌گراییِ سرسختانه‌ای گرفت و با قلمی تندوتیز بلاهتِ جنگ‌افروزان را پیشِ چشم‌شان آورد و از پوچ بودن نزاع‌های قومیتی نوشت. همین شد که خیلی‌زود هدفِ حمله‌ی بخشی از رسانه‌ها، نویسنده‌ها و چهره‌های شناخته‌شده‌ی کروات قرار گرفت. به او اتهام ضدوطن‌پرستی زدند و القابی چون «خائن»، «دشمن مردم» و «جادوگر» بهش دادند.

اوگرشیچ بعدِ از سر گذراندن سلسله‌ای از حملات عمومیِ طولانی‌مدت، چنان‌که خودش در جستار «ممنون که نمی‌خوانید» می‌گوید، چون «نمی‌توانست به وحشت دائمیِ حاصل از دروغ در زندگیِ فرهنگی، سیاسی، عمومی و روزمره عادت کند»، در ۱۹۹۳ کرواسی را ترک کرد. او سال‌ها در دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی، از جمله دانشگاه کالیفرنیا، کلمبیا و هاروارد تدریس کرد و دستِ آخر به‌عنوان نویسنده‌ی آزاد، ساکن آمستردامِ هلند شد.

اوگرشیچ در جستارهایش از تجربه‌ی هیجانِ بیمارگونه‌ی ملی‌گراییِ‌ جمعی می‌نویسد و از وجوه تاریک جوامع مدرن، همگن‌سازیِ مردم به اجبار رسانه، سیاست، مذهب و باورهای مشترک. رمان‌های موزه‌ی تسلیم بی‌قید و شرط و وزارت دردِ او هم به کنکاش تروماهای حاصل از تبعید می‌پردازند. گرچه گذشتِ زمان شکل نگارش او را تلطیف کرده اما زخم‌های او عمیق‌اند و او هم لحظه‌ای دست از وَر رفتن با آن‌ها بر نمی‌دارد. آثار او ترکیبی است از مسائل شخصی و سیاسی که بر جهانی‌بودن مفاهیمی چون وطن، بی‌جاشدگی و تجربه‌ی انسانیِ انزوا تأکیدی ویژه دارند.

اواخر مجموعه‌جستار روز خوبی داشته باشید: از جنگ بالکان تا رؤیای آمریکایی صحنه‌ای هست که اوگرشیچ به شرح مواجهه‌ای در صف انتظار دریافت کارت شناسایی در زاگرب می‌پردازد. وقتی ملیتش را از او می‌پرسند، جواب می‌دهد «بی‌ملیت (آ-ناسیونال)». نفرات پشتِ سرش خیال می‌کنند او از اعترافِ به صرب بودنش بیم دارد و باقی اصرار می‌کنند کروات‌بودنش را اعلام کند. اوگرشیچ در پاسخ به آن‌ها می‌گوید «تا وقتی تعلق به ملیتی خاص شهروند کشوری را از نظر سیاسی، اجتماعی و انسانی پذیرفته و دیگری را غیر قابل پذیرفتن کند، از تقلیل به هر جور دسته‌بندیِ خونی امتناع می‌کنم.» او سرآخر کارمند مسئول را راضی می‌کند تا اسمش را در دسته‌ی «سایرین» قرار دهد.

اوگرشیچ به زبان کرواتی می‌نویسد و برای معرفی آثارش به دنیای انگلیسی‌زبان  به ترجمه‌ها بسنده می‌کند. او در هیچ مصاحبه یا متنی اصرارش را به نوشتنِ صرف به زبان مادری توضیح نداده اما می‌شود با در نظر گرفتن مجموع آثار او این‌طور برداشت کرد که نوشتن به زبانِ کرواتی مقاومت شخصی و همیشگی اوست در برابر انکار هویت یوگسلاوش. می‌توانند گذرنامه‌اش را بگیرند، لقب جادوگر بهش بدهند، مجبورش کنند حرفه‌اش را در کشورهایی دیگر ادامه بدهد، اما نمی‌توانند زبانی را تغییر دهند که برای نوشتن انتخاب کرده. او شهروند ادبیات است و یک یوگسلاو که به کرواتی می‌نویسد. کتاب‌های او در کنار نویسندگان صرب، بوسنیایی، اسلوونیایی و مقدونیه‌ای در قفسه‌ی کتاب‌های اسلاویک کتابخانه‌ها می‌مانند تا آخرین گواهی‌های به‌جامانده از یوگسلاوی‌ای باشند که روزگاری وجود داشت.

از جمله کتاب‌های اوگرشیچ که به زبان انگلیسی ترجمه شده‌اند می‌توان از این‌ها نام برد:

اوگرشیچ نامزد و برنده‌ی چندین جایزه‌ی ادبی مهم بین‌المللی هم شده است:

  • برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان سال یوگسلاوی، ان‌آی‌ان، ۱۹۸۸.
  • برنده‌ی جایزه‌ی بهترین مجموعه‌جستار اروپا، ۱۹۹۶.
  • برنده‌ی جایزه‌ی هنرمندان مقاومتِ هلند، ۱۹۹۷.
  • برنده‌ی جایزه‌ی ادبی اس.دابلیو.افِ آلمان، ۱۹۹۸.
  • برنده‌ی جایزه‌ی ادبیات اروپای اتریش، ۱۹۹۸.
  • برنده‌ی جایزه‌ی آکادمی هانریش مانِ آلمان، ۲۰۰۰.
  • برنده‌ی جایزه‌ی فرونیوِ شهر فیانو ایتالیا، ۲۰۰۴.
  • درج در فهرست اولیه‌ی جایزه‌ی مستقل داستان خارجی، بریتانیا، ۲۰۰۶.
  • نامزد جایزه‌ی بین‌المللی مَن‌بوکر، ۲۰۰۹.
  • برنده‌ی جایزه‌ی جیمز تیپتری جی‌آر. برای بابا یاگا تخم گذاشت، ایالات متحده، ۲۰۱۰.
  • فینالیستِ جایزه‌ی حلقه‌ی منتقدین کتاب ملی، برای کتاب فرهنگ کارائوکه، ایالات متحده، ۲۰۱۱.
  • برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی نیوستت، ایالات متحده، ۲۰۱۶.
  • برنده‌ی جایزه‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی ادبی ویله‌نیتسا، اسلوونی، در ۲۰۱۶.

مصاحبه‌ی دانشگاه اوکلاهاما با اوگرشیچ را می‌توانید در این ویدیو مشاهده کنید.

کتاب البته که عصبانی هستم شامل پنج جستار از دوبراوکا اوگرشیچ است که در نشر اطراف و با ترجمهٔ خاطره کردکریمی منتشر شده است:

البته که عصبانی هستم دوبراوکا اوگرشیج

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *