خانه برای همۀ ما مفهومی فراتر از یک ساختمان و سرپناه دارد. ما در خانه زندگی میکنیم، بزرگ میشویم و از آن خاطره میسازیم. به همین خاطر است که همیشه دلبستۀ آنیم و به سختی میتوانیم از آن دل بکنیم. این موضوع در مورد خانههای قدیمی مصداق بیشتری دارد. گو اینکه هر چه عمر یک بنا طولانیتر باشد و آدمهای بیشتری در یک خانه زندگی کرده باشند، آن بنا هم عمق پیدا میکند و وسیعتر میشود. و این وسعت از روایتها و قصههای آن خانه میآید. ایدۀ کتاب خانهخوانی روایت کردن همین قصههاست. علی طباطبائی ابراهیمی در این کتاب به سراغ خانههای دورۀ گذار معماری تهران رفته و با ساکنین آنها صحبت کرده تا تجربۀ زیستهشان را بشنود. به این امید که به روایت و قصۀ خود آن بنا برسد.
خانه با ما و در ما زندگی میکند، به بلوغ میرسد و از پا میافتد. در همین همزیستی است که از اندیشه و احساس و باورهای ساکنانش شکل میگیرد و همزمان به رویدادهای زندگی هم شکل میدهد. علی طباطبائی در کتاب خانه خوانی بر روی نکتهای دست میگذارد که معمولاً مغفول میماند؛ اینکه با فهم تعامل بین خانه و تجربههای زیستۀ در آن، میتوان رفتار متقابل معمار و ساکنان خانه را هدفمند کرد و جایی ساخت تا خاطرهها و مکان بهتر با هم پیوند بخورند. او این نکته را هم فراموش نمیکند که فهم معنای فضاهای خانه کمک میکند تا جنبهای از وجود خود را بشناسیم که کمتر به آن پرداخته شده است؛ رابطۀ میان معانی درونیمان با مکانها که گاستون باشلار، متفکر پدیدارشناسی، آن را «مکانکاوی» مینامد. از این رو مخاطب کتاب او نه فقط معماران بلکه تمام کسانیاند که روزی در جایی خانه کردهاند.
کتاب خانه خوانی با کمک گرفتن از اندیشههای متفکران پدیدارشناسی معماری و همینطور تجربۀ زیستۀ ساکنان به دنبال روشنتر کردن پاسخ این پرسشهاست که اساساً در خانه بودن چگونه تجربهای است؟ چه رابطهای میان تجربۀ در خانه بودن و کیفیت فضاهای خانه برقرار است ؟ و اینکه چگونه میتوان تجربۀ در خانه بودن را روایت کرد؟ علی طباطبائی ابراهیمی در این کتاب کویده از مسیر کشف معنای زندۀ نهفته در این دسته از خانهها راهی تازه برای گفتوگو دربارۀ کیفیت خانه باز کند.
یکی از جستارهای کتاب خانه خوانی به نام «خیال و بهارخواب» در بیکاغذ اطراف منتشر شده که میتوانید مطالعهاش کنید. همینطور برای آشنایی بیشتر با ارتباط روایت و معماری، مطلب «روایت و معماری | از سازه تا قصه» را هم در بیکاغذ بخوانید.
قسمت چهلم از پادکست رادیو دیو، با عنوان «خانهای که به سینه میفشارم» به این کتاب اختصاص داشته که میتوانید آن را گوش کنید. قسمت اول پادکست حیات هم این اثر را معرفی کرده. کانال یوتیوب timelessroom.Architect هم در دو قسمت «چشمها را باید شست، طور دیگر طراحی کرد …» و «زیرزمین و فرازمینیها» کتاب خانه خوانی را معرفی کرده و آن را به طور مفصل توضیح داده است.
دربارۀ علی طباطبائی
علی طباطبائی ابراهیمی فارغالتحصیل دکتری معماری از دانشگاه شهید بهشتی است. او در کنار فعالیت طراحی معماری در نزدیک به ده سال گذشته در حوزۀ میانرشتهای معماری و ادبیات مشغول تحقیق و نوشتن بوده است. او پس از کتاب خانهخوانی مقالۀ «روایت خانه: روشی برای فهم و بازنمایی مطلوبیت تجربۀ زیسته در خانه» را در نشریۀ مطالعات معماری ایران به چاپ رساند.
فهرست
خانههایی که از آن آمدیم | 14-21
قالب از ما | 22-29
جای بالاتر | 30-37
راهروی مشترک | 38-45
ساکن روان | 46-55
خیال و بهارخواب | 56-61
ایوان تماشا | 62-69
گریز به مرکز | 70-75
گوشههای ابهام | 76-83
خلوت | 84-89
مادر حیاط | 90-97
ناخانه | 98-105
خانههایی که با خود میبریم | 106-127
ستایشها و افتخارات
«هر کدام از متنهای کتاب خانهخوانی به تجربه زیسته در یکی از فضاهای خانه اشاره دارد و در این اشاره، وجوه مختلف زیستجهان را مورد توجه قرار میدهد. از این رو قرار دادن آنها در کنار هم علاوه بر آن که به تصویر و روایتی کلی از خانه در ذهن شکل میدهد، امکان همذاتپنداری و بازتجربه را نیز برای خواننده فراهم میکند. در عین حال یک تصویر دقیق، یکّه و انعطافناپذیر از خانه را در ذهن خواننده نمینشاند؛ بلکه او را به خانههایی که در آنها زندگی کرده بازمیگرداند، به بازیابی تجربههای زیسته و پیدا کردن فضاهای اثرگذار در آنها وادار میکند و بدون جهتدهی به تخیل، منجر به خلق خانه یا خانههایی در خیال میشود.»
نغمه اسدی – سایت وینش
«با خانهخوانی میتوان در عین گذر از کنار آثار دورۀ گذار پایتخت، صدای روایتهای نهفته در آجر بهمنیها و دیوارهای سیمانی شهر را با کمی دقت و گوش جان تیز کردن، شنید. در این کتاب با پیوند کالبد و روایت، به مفهوم “در خانه بودن” پرداخته میشود. خانههایی که در رگ و پوست ساکنان بلندمدتش ریشه دارند؛ ریشههایی که در عمق خاک وجودشان دوانیده شده که هر کجای این جهان هم بروند در قلب و روحشان بازخوانی میشود.»
حمیده گرروسی- نشریۀ کوچه
«با فهم هر فصل، قطعههای پراکندۀ تجربههای زیستۀ روایتشده با تجربة شخصی و خاطرات خودمان در هم میآمیزند: راهرو، بهارخواب، پلهها، ایوان، طبقات بالا، زیرزمین و در نهایت حیاط؛ و کمکم خانه شکل میگیرد. اینجاست که متوجه میشویم چگونه معمارِ نویسنده زمینی در خاطرات ما انتخاب کرده و با مصالحِ روایتهایی از تجربههای زیسته، با تصویر و کلمه و به کمک نیروی خیالِ ما، خانهای در ذهن هر یک از ما ساخته است؛ درست مانند تصویری که روی جلد کتاب نقش بسته: کلاژی از قطعههای کوچک و پراکندۀ نمای یک خانه همراه خطوطی راهنما و فضاهایی خالی که برای هر یک از ما به نحوی تکمیل میشوند.»
عقیل بهرا- مجلۀ دالان
«من کتاب رو خیلییی دوست داشتم و دربارهی اجزای خانههای مختلف خیلییی خوب نوشته شده بود.»
⭐⭐⭐⭐⭐ Fatemeh
«علی طباطبایی، مطالعات معماری در دانشکده معماری شهید بهشتی خوانده و پایاننامهاش را به کتابی جمعوجور، ارزشمند، دقیق و دوستداشتنی تبدیل کرده و تجربهٔ بعضی ساکنان خانههای دورهٔ گذار معماری تهران از فضای خانه و معنای «در خانه بودن» را روایت میکند.
چقدر که این کتاب خوب بود!
و کاش همهٔ کسانی که دوست دارند در خانهای دوطبقه، با حیاطی کوچک، دارای اتاقهایی در طبقهٔ دوم، با نردههایی ظریف و پرپیچوخم، که نمایی از آجربهمنی دارد و جایی حوالی بلوار کشاورز یا هفتتیر شاید هم پیچ شمیران زندگی کنند، به آرزویشان برسند.»
⭐⭐⭐⭐⭐ مصطفا جواهری
«وای ک چه تجربه شیرینی بود خوندن این کتاب،
من به شدت عاشق معماری دوره گذارم، عاشق تک تک جذییتاشم، هیچوقت تا به الان شانس اینو نداشتم که تو یکی از این خونه ها بتونم زندگی کنم ولی این کتاب باعث شد یه تجربه ای که نزیسته امو داشته باشم.»
⭐⭐⭐⭐⭐ Kian
«خونههای دورهی گذار تهران واقعا برام جالبن و خب وقتی یه کتاب دربارهشون باشه، مگه میشه نخوندنش؟
خاطرات آدمهای ساکن این خونهها و وصل کردنشون به یه سری مفاهیم که توی این خونهها یا شاید خیلی از خونههای دیگه وجود دارن، برای من خوشایند بود چون ترجیح میدم یه روایتطوری داشته باشه کتابی که دارم میخونم.
تجربهی جالب من از این کتاب، برمیگرده با گپوگفتی که با نویسندهش داشتم و به توصیهش قرار شد بعدا برگردم و بعد از خوندن پینوشت، قسمتایی از کتاب رو که خودم علامت زدم به ترتیب بخونم.
اگه مثل من مفهوم «خونه» براتون جالبه بهنظرم خوندنش رو تجربه کنید.»
⭐⭐⭐⭐⭐ Negar
«اول که کتاب و خریدم خیال میکردم روایتهایی از زندگی آدمها در این خانهها باشه ولی کتاب روایت خود خانههاست، خانهها با اجزای مختلفشان و تاثیرشان روی آدمها و حس و حالی که مکانهای متفاوت القا میکنند.
کتاب دلنشینی بود و کل نگاه من نسبت به خانه، این مکان امن و دوستداشتنی، را تغییر داد.»
⭐⭐⭐⭐⭐ سارا عرب
«جملات کتاب خیلی دقیق است. با اینکه کتابِ پرحجمی نیست، خوب است خیلی آرام آرام خواند، هر جمله فکر میخواهد.
نویسنده نگاه جدیدی به فضاهای مختلف خانه دارد که شاید بیتفاوت از کنارشان گذشتهایم.»
«یک کتاب متفاوت روایی…البته یک قسمتهایی خیلی بحث نظری میشه و فهمش سخت.اما به شدت برام جالب بود و دوسش داشتم مخصوصا اگر به خونه های اون دوره علاقه داشته باشی.(دوره گذار دهه سی و چهل)»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.