در ابتدای دهۀ 1990 و با فروپاشی شوروی، اقمار این کشور نیز دستخوش تحولات بزرگی شدند. یوگوسلاوی به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای وابسته به شوروی، از شش جمهوری مجزا تشکیل میشد که از نظر نژادی و فرهنگی و مذهبی با هم تفاوت زیادی داشتند. همین زمینۀ بروز درگیریها شد و جنگ یوگوسلاوی را رقم زد. یکی از پیامدهای این اتفاق تبعید و فرار بسیاری از اندیشمندان و چهرههای ادبی و فرهنگی یوگوسلاو بود. دوبراوکا اوگرشیچ یکی از همین افراد بود که به هلند مهاجرت کرد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. گرچه هیچگاه سرزمین مادریاش را فراموش نکرد و زبانش را حفظ کرد. اوگرشیچ در کتاب البته که عصبانی هستم همین تبعید خودخواسته و انزوا را دستمایه قرار داده و از احساسش نسبت به ترک وطن گفته. اینکه متحمل چه رنجهایی شده و چقدر آسیبهایی دیده است.
دوبراوکا اوگرشیچ پس از جنگ و تبعید تبدیل به نویسندهای شد که قلمش را چون اسلحهای بالا گرفت و علیه کسانی اعلان جنگ کرد که برای ربودن هویتش دستبهیکی کرده بودند و او را دشمن مردم، خائن و جادوگر نامیدند. جستارهای او در کتاب البته که عصبانی هستم تلاشی هستند برای حفظ همین هویت فردی که زیر هجوم ملیگرایی، مدرنیته و تأثیر رسانه، سیاست، مذهب و باورهای مشترک. اوگرشیچ در کشوری امن و آرام زندگی میکند، با این وجود خشمش نسبت به ترک وطن را پنهان نمیکند و آن را در خلال روایتهایی ساده و با زبانی فصیح و خلاقانه بروز میدهد.
کتاب البته که عصبانی هستم را خاطره کردکریمی ترجمه کرده است. برای این کتاب در بیکاغذ اطراف چند مرور نوشته شده که میتوانید در اینجا و اینجا آنها را بخوانید. همینطور یادداشت کاوان محمدپور دربارۀ کتاب البته که عصبانی هستم را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.
در ویدئوی زیر میتوانید مصاحبهای از دوبراوکا اوگرشیچ را ببینید:
دربارۀ مجموعۀ جستار روایی
مجموعۀ جستار روایی نشر اطراف، بر روی ژانر ادبی جستار متمرکز میشود و میکوشد ناداستانهایی که شکل و فرم رواییتری دارند را معرفی کند. در این مجموعه، روایتهایی از نویسندگان سرتاسر دنیا -از آمریکای شمالی تا اروپای شرقی- گردآوری شده که به مضامین انسانی مختلفی اشاره میکنند. مضامین و موضوعاتی که ظاهری شخصی دارند ولی ماهیتشان جهانشمول و برای همه قابلفهم است؛ از ادبیات و وطن گرفته تا انزوا و پرسهزنی.
این مجموعه در دو سری منتشر شده: سری اول شامل 8 کتاب این هم مثالی دیگر (دیوید فاستر والاس)، اگر به خودم برگردم (والریا لوئیزلی)، البته که عصبانی هستم (دوبراوکا اوگرشیچ)، درد که کسی را نمیکشد (جاناتان فرنزن)، هیچ چیز آنجا نیست (انی دیلارد)، ماجرا فقط این نبود (زیدی اسمیت)، اگر حافظه یاری کند (جوزف برودسکی) و فقط روزهایی که مینویسم (آرتور کریستال) است.
از سری دوم هم تاکنون مجموعه جستارهای نقشههایی برای گم شدن (ربکا سولنیت)، دیدار اتفاقی با دوست خیالی (آدام گاپنیک)، به خاطره اعتمادی نیست (الیزا گبرت) و آخرین اغواگری زمین (مارینا تسوِتایوا) به انتشار رسیده است.
دربارۀ نویسندۀ کتاب البته که عصبانی هستم
دوبراوکا اوگرشیچ (Dubravka Ugrešić) (متولد 1949) نویسندهای کروات و از مهمترین چهرههای ادبی اروپای معاصر است. او در دانشگاه زاگرب در یوگوسلاوی سابق تحصیل کرد و در همانجا مشغول به تدریس شد. در دهۀ 1990 و پس از فروپاشی شوروی مجبور شد کشورش را ترک کند و به هلند پناهنده شود. اوگرشیچ در سالهای فعالتیش داستان کوتاه، رمان و جستارهای زیادی خلق کرده که به خاطر آنها برندۀ جوایزی همچون هاینریش مان و انجمن سلطنتی ادبیات بریتانیا و نامزد بوکر شده. وزارت درد، موزه تسلیم بی قید و شرط و بابا یاگا تخم گذاشت تعدادی از کتابهای او هستند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.