ما ایوب نبودیم

۲۱۷,۰۰۰ تومان

سیزده مواجهه با مراقبت از دیگری | به دبیری فاطمه ستوده

ما ایوب نبودیم شرح تجربۀ مراقبت و مواظبت از کسی و چیزی از زبان سیزده مراقب در همین روزهاست؛ روایت احوال و افکار و روزگار آدم‌هایی که سرنوشتْ آن‌‌ها را در موقعیت انتخابِ خود یا دیگری گذاشته؛ آدم‌هایی که بخشی از روزها و شب‌‌هایشان را به دیگری بخشیده‌اند. مراقبتْ ایستادن روی مرز دو جهان متفاوت است. جهان مردمان رنج‌دیده و جهان عافیت‌نشینانِ فراموشکار و مغرور. مراقب میانجی و مترجم دردهاست. رنج و زندگی را به‌ یکدیگر ترجمه می‌کند و خودش هم در این میانه بالغ و بالنده می‌شود. خواندن تأملات و خاطرات کتاب ما ایوب نبودیم کشف فراز و فرودی است که انسان، درون و بیرون مواجهه با درد، طی می‌کند. قصۀ سفر قهرمانی معمولی است که ناگهان در موقعیتی غیرمعمولی باید به زندگی‌اش ادامه دهد و تسلی‌ها و دلخوشی‌هایی برای ادامۀ راه بیابد.

 

 

دانلود PDF صفحاتی از کتاب ما ایوب نبودیم

«در جهان‌بینیِ مامان و آدم‌هایی شبیه او مراقبت هم مرحله‌ای از زندگی بود. مرحله‌ای کاملاً طبیعی مثل مدرسه رفتن، ازدواج کردن و بچه‌دار شدن. برای هر کسی در روند زندگی پیش می‌آمد که عزیزی را در بستر بیماری ببیند و آن وقت فرصتی برای خدمت یا مراقبت فرا می‌رسید. این‌جور وقت‌ها کسی فکر نمی‌کرد “پس زندگی من چی؟” موقعیت کاری و شغلی و خانوادگی می‌رفت در اولویت‌های بعدی و جهانْ دوروبر یک تخت معنا پیدا می‌کرد.»

زهره ترابی، برشی از روایت سربازهایی با مدت خدمت نامحدود

«همهٔ ما رفته بودیم مراقب‌ زلزله‌زده‌ها باشیم اما واقعیت این بود که ما بعد از مرگ سهراب می‌رسیدیم. مایی که گاهی دل‌مان برای آن بازماندهٔ مغموم می‌سوخت، گاهی چشم‌مان از تصور رنج‌های مشابه و تعمیم‌شان به تمام شهر خیس می‌شد، گاهی خیال می‌کردیم باید تاوان زنده ماندن‌مان را بدهیم و مراقب آن‌هایی باشیم که آنچه بر سر ما نیامده بود را تحمل می‌کردند.»

زهرا صنعتگران، برشی از روایت پس از مرگ سهراب می‌رسیدیم

در متون فارسی قدیمی، مراقبت و مراقبه مفهوم مشابهی دارند و بخش مهمی از سیر و سلوک عرفانی به شمار می‌روند. عطار نیشابوری در تذکرة‌الاولیا می‌نویسد «مراقبت علم دل است در قُرب حق‌تعالی.» مراقبه در معنای عرفانی‌اش قرن‌ها پیشینه دارد. از آن‌سو خود کلمۀ مراقبه هم ریشه‌ای عربی دارد و از «رقبه» آمده، یعنی گردن کشیدن و سرک کشیدن و نظارت و مواظبت از چیزی. زبان‌شناسان ریشه‌های لاتین مراقبت یا Care را هم بررسی کرده‌اند، سرِ نخ را گرفته‌اند و به افسانۀ کورا رسیده‌اند: روزی الاهه‌ای به اسم کورا از کنار برکه‌ای می‌گذشت و چشمش به مُشتی گِل خورد. کمی از آن را برداشت و شکلش داد و به فکر افتاد که کاش گِلش جان می‌گرفت. ژوپیتر از راه رسید. کورا به او گفت به گِلم روح بده و نام من را روی آن بگذار. ژوپیتر نپذیرفت نام کورا روی گِل باشد. دعوا بالا گرفت و سروکلۀ تلوس یا همان مادر زمین پیدا شد. تلوس بدون رودربایستی گفت «اسم من را روی گِل بگذارید چون گِل بخشی از تن من است.» هیچ‌کدام‌شان نمی‌دانستند چه‌ کنند. ساتورن برای داوری جلو ‌آمد و حکم عجیبی داد. در حکم ساتورن آمده بود که هنگام مرگ گِل، چون ژوپیتر به گِل روح داده، خودش می‌تواند روح گِل را هم از او بگیرد و تلوس چون به گِل جسم بخشیده، می‌تواند جسمش را بازستاند. پس کورا چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ ساتورن گفت تا وقتی گِل زنده است، کورا صاحب اوست. فلاسفۀ دنیای غرب از این داستان تلمیحی نتیجه می‌گیرند که کورا انسان را بین دو نیستی، یعنی بین تولد و مرگ، شکل داده است. این فیلسوفان معتقدند از یونان باستان تا همین امروز کورا دو معنی داشته است: دل‌مشغولِ موضوعی بودن و موضوعِ دل‌مشغولی بودن. کتاب ما ایوب نبودیم حول همین دو معنا می‌گردد. فاطمه ستوده در این کتاب از سیزده نفر خواسته تا روایت خود از مراقبت را بگویند؛ انسان‌هایی معمولی که ناگهان و ناخواسته در موقعیتی پیچیده و بغرنج قرار گرفتند و دلمشغول نگهداری و مراقبت شدند.

ما آدم‌ها زادۀ اضطرابِ جهانیم. در دنیای امروز که پر از پیچیدگی‌های همیشگی و ناگهانی است، ذهن انسان هم پر از بحران‌های ناگزیر است. اریک اریکسون، روان‌شناس شهیر، معتقد بود انسان در هر دوره از زندگی‌اش با بحران‌هایی روبه‌روست که فقط با کمک فضایل اخلاقی حل می‌شوند. او در چهارچوب همین نظریه می‌گفت که انسانِ‌ بزرگسال با بحران «زایندگی در مقابل رکود» دست‌ و پنجه نرم می‌کند و اگر به فضیلت مراقبت برسد، به احتمال زیاد در گذر از آن بحران موفق می‌شود. مریم نصر اصفهانی که کتاب دربارۀ مراقبت: تحلیل فلسفیِ مفهوم پروای دیگری داشتن را ترجمه کرده است، بهترین معادل فارسی برای مراقبت را «پروا داشتن» می‌داند. میلتون میراف، نویسندۀ همین کتاب معتقد بود زندگی انسان امروزی پر است از بندهای بازنشدنی، پر از تعلق و تعلیق و چه کنم، پر از اضطراب و اندوه، و شاید یکی از راه‌های نجات بشر مراقبت باشد. میراف که معنای مراقبت را مستقل از روان‌شناسان و حتی فلاسفه بررسی می‌کند، اعتقاد دارد مراقبت دوست داشتن دیگری نیست، محافظت و نگهداری از او نیست، آرزوی خوب برای دیگران داشتن نیست، بلکه این است که بتوانیم به کسی کمک کنیم در راهِ تحقق‌بخشیِ خودش گام بردارد. او می‌گوید مراقبت به شناخت، صداقت، تواضع، شجاعت، امید، اعتماد، صبر و استمرار نیاز دارد. در واقع مراقبت یک‌ جور کمک به دیگری است، طوری که آن فرد بتواند رشد کند. معنای پروا و دیگرپروایی همین است. راویان کتاب ما ایوب نبودیم هم در پی کشف همین معنا هستند و تلاش می‌کنند این رشد و پروا را در خود و زندگی‌شان بیابند. آن‌ها که از طبقات فرهنگی و اجتماعی متفاوتی هستند و در رشته‌های متفاوتی تحصیل کرده‌اند و تخصص دارند، از دیدگاه و بینش خود به مفهوم مراقبت نگاه کرده‌اند و تجربۀ منحصربه‌فردشان از این موقعیت را صادقانه نوشته‌اند.

کتاب ما ایوب نبودیم در قالب مجموعۀ تجربۀ رابطه به چاپ رسیده و فاطمه ستوده دبیر و گردآورندۀ روایت‌های آن بوده است.


دربارۀ مجموعۀ تجربۀ رابطه

تجربۀ رابطه، می‌کوشد روایتگر انواع روابط عاطفی انسان باشد و تجربیاتی که از این مسیر به دست می‌آید را نشان دهد. در این جستارها، نویسندگان از موقعیت‌هایی مثل پدر شدن، مادر شدن یا مراقبت می‌گویند، روابط جدیدی که پس از آن برایشان شکل گرفته را روایت می‌کنند و احساسات و ترس‌ها و اضطراب‌هایشان را بی‌پرده توضیح می‌دهند. از این مجموعه تاکنون کتاب‌های زیر به دبیری فاطمه ستوده منتشر شده است:

هفتۀ چهل و چندپروژۀ پدری
هفته چهل و چند روایت مادرانه بچه‌داری فرزندپروری روایت زندگی فاطمه ستوده نشر اطراف ناداستان خلاق مادرانگی روایت مادرانه و روایت مادرانگی مطالبی که مادرها حتما باید بخوانندپروژه پدری هفته ی چهل و چند مادری پدری روایت اول شخص احساسی پدرانگی نفیسه مرشدزاده نظر اطراف

نویسندگان کتاب ما ایوب نبودیم

مرضیه اعتمادی | عاطفه تاجیک | زهره ترابی | رجب رشیدی‌نسب | مرتضی سلطانی | مصطفی سلیمانی | ابراهیم سعیدی‌نژاد | علیرضا شهرداری | زهرا صنعتگران | شادی ضابط | یاسر مالی | بهار موسوی | کیان یزدان‌پور

مشخصات

دبیر مجموعهفاطمه ستوده
نویسندگانمرضیه اعتمادی | عاطفه تاجیک | زهره ترابی | رجب رشیدی‌نسب | مرتضی سلطانی | مصطفی سلیمانی | ابراهیم سعیدی‌نژاد | علیرضا شهرداری | زهرا صنعتگران | شادی ضابط | یاسر مالی | بهار موسوی | کیان یزدان‌پور
ویراستارالهام شوشتری‌زاده
طراحی جلدبهاره بالغ‌نژاد
قطعوزیری
تعداد صفحه200
مجموعهتجربۀ رابطه
موضوعتجربۀ مراقبت | جستار فارسی
شابک978-622-6194-79-2
نوبت چاپدوم | 1403

فهرست

یادداشت دبیر | 15-20
فاطمه ستوده

سربازهایی با مدت خدمت نامحدود | 21-34
زهره ترابی

من کانگورو نبودم | 35-46
مرضیه اعتمادی

پس از مرگ سهراب می‌رسیدیم | 47-64
زهرا صنعتگران

کَرمراقبتی که شغلش مراقبت بود | 65-82
یاسر مالی

پشت قاب دایی افراسیاب | 83-94
مصطفی سلیمانی

مامان دارمت | 95-108
شادی ضابط

ارثیۀ مراقبت | 109-120
کیان یزدان‌پور

زندگی پای | 121-130
عاطفه تاجیک

مراقب شب | 131-138
رجب رشیدی‌نسب

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند | 139-148
علیرضا شهرداری

برای آخرین تصویر | 149-162
بهار موسوی

مراقبت‌نامه | 163-184
مرتضی سلطانی

کارد خوردن در دماوند، برخاستن در هیمالیا | 185-198
ابراهیم سعیدی‌نژاد

ستایش‌ها و افتخارات

«چند سال است به خاطر دخترم روی بند افشاگری راه می‌روم. هربار که تکه‌ای از قصه‌های ما دوتا منتشر می‌شود، تعادلم را از دست می‌دهم و پرت می‌شوم زمین و به خودم می‌گویم: این آخرین باری بود که از زینب نوشتم.

اما هربار یاد تنهایی خودم در مواجهه با شرایط دخترم می‌افتم و دوباره برمی‌گردم روی آن بند نازک. برمی‌گردم که شاید بتوانم یک “تنهای” دیگر را نجات بدهم.»

مرضیه اعتمادی، نویسندۀ روایت «من کانگورو نبودم»

 

«وقتی متوجه شدم این کتاب با چنین مضمونی چاپ شده، اول گفتم چرا من هنوز تجربه‌هایم از مراقبت را که از مهم‌ترین بخش‌های زندگی‌ام است، ننوشته‌ام.
با خواندن کتاب، در واقع با خواندنش در دو نشست و لاجرعه نوشیدنش، کیف کردم. مدام دلم می‌رفت پیش روزهایی از مراقبت‌هایم که حس می‌کردم تنهاترین آدم زمینم و آرزو می‌کردم هرکس حالا در هر مراقبتی که روزگار می‌گذراند این کتاب را بخواند و بداند که تنها نیست.
روایت‌ها هرکدام به شکلی از مراقبت کردن و حتی به شکلی از مراقب نبودن می‌پردازد. چنان گرم که دل آدم نمی‌آید از خواندنش دست بکشد. در پایان کتاب، دست کشیدم روی مراقبت‌هایم و سکوت کردم. خوش‌حالم که در دلم دارمشان و همان‌طور که خانم مرشدزاده در مقدمه‌ی کتاب نوشته‌اند، حتی اگر از تجربه‌هایم از مراقبت حرف بزنم هم دنیایی که این تجربه‌ها برایم ساخته‌اند، پیش چشم همه عریان نخواهد شد و برای خود خودم می‌ماند.
اطراف کار کارستانی کرده و فاطمه ستوده‌ی عزیز، مجموعه‌ای غنی را دبیری کرده‌است.»

⭐⭐⭐⭐⭐  مریم علویان

«می‌گویند قصه‌ها سینه به سینه نقل می‌شوند تا شاید انسان عبرت بگیرد. عده‌ای دیگر در پاسخ جواب می‌دهند که بعضی چیزها را باید تجربه کرد، هیچ روایتی حق مطلب را ادا نمی‌کند. هنوز درست نمی‌دانم که مراقبت در کدام یک از این دو دسته جای می‌گیرد. هر روایت از این کتاب، دریچه‌ای است به دنیایی دور که شاید یک قدم با ما فاصله داشته باشد. یک ترکش، یک تماس، یک خبر. گمان نمی‌کنم که مراقب بودن را بتوان با خواندن فهمید، اما شاید هم هرگز در جایگاه مراقب قرار نگیریم و تجربه کردن دور از دسترس ما بماند. هرچند که در میانهٔ کتاب، قسمت‌هایی بود که برایم سؤال می‌شد:« چرا تا به حال به مراقبت از …. فکر نکرده بودم؟!». ماجرا این است که شاید خواندن از “مراقب بودن” هرگز ما را به مراقب تبدیل نکند، اما حسی که از خواندن تجربیات این ۱۳ نفر به دلمان سرازیر می‌شود، به خودی خود تجربه‌ای است که فقط برای انسان، و به واسطهٔ پیکری که عضوی از آن است ممکن می‌شود.»

⭐⭐⭐⭐⭐  سیده لیلا موسوی

«اسم کتاب را که دیدم شیفته‌اش شدم. موضوعش را که خواندم از شوق نزدیک بود جیغ بکشم. شوق حاصل از صحبت درباره موضوعی که خیلی مبتلایش بودم و مجرای فهم‌ام از بعضی چیزها بود: «مراقبت»
روایت‌ها دقیق اند. صادقانه و متنوع اند. غمگین و شاد اند. و از بخش‌های ناگفتنی مراقبت می‌گویند که گفتن‌شان ساده نیست و نگفتن‌شان هم.
از همراهی با روایت‌ها و راویانشان لذت بردم.»

½⭐⭐⭐⭐  Zahra Golzari

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ما ایوب نبودیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ما ایوب نبودیم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *