در گذشته، دوگانۀ شکست/موفقیت فقط متعلق به دنیای کسبوکار بود اما تعریف و برداشت امروز ما از شکست فراتر از حوزۀ کار است. این روزها بازنده معنایی فراتر از رقیبی که بر بلندترین سکو نمیایستد، پیدا کرده، تا جایی که شاید حالا خیلی از ما چنین بپنداریم که آدم شکستخورده یعنی کسی که انگار از ابتدا سرنوشتش بوده که چنین باشد.
کاستیکا براداتان در کتاب جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3) این نگاه را محصول جامعه میداند و میگوید که همۀ جوامع برای تضمین ماندگاری خود، به سلسلهمراتب اجتماعی پیچیده و شبکهای گسترده از روابط قدرت احتیاج دارند تا با تکیه بر الگوی برنده/بازنده افراد را مدیریت کنند. به نظر او، حتی در جوامع مدرن هم که لاف برابری و پیشرفت میزنند، تمایزگذاریهای اجتماعی، سطحبندیهای مالی و سلسلهمراتب قدرت نهتنها حذف نشده بلکه با شدت و البته پنهانیتر و مزورانهتر از قبل ساخته و حفظ میشوند. و همۀ اینها منجر به القای شکستی میشوند که او آن را شکست اجتماعی مینامد.
جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3)، سومین عضو مجموعۀ «در ستایش شکست»، با نگاهی دقیق به زندگی و افکار امیل چوران، فیلسوف و جستارنویس رومانیاییفرانسوی، و مروری بر ایدهها و سبک زندگی جورج اورول، نویسنده و منتقد ادبی انگلیسی، سومین حلقه از چهار حلقۀ شکست را بررسی میکند: حلقۀ شکست اجتماعی. به نظر براداتان، شکست اجتماعی در مقایسه با دو دایرۀ شکست قبلی، یعنی شکست فیزیکی و شکست سیاسی، به ما نزدیکتر است و ما را تنگتر در خود میفشارد چون هیچکدام از ما گریزی از زندگی اجتماعی نداریم. هر قدر هم که از بقیه فاصله بگیریم و زندگیمان را در تنهایی بگذرانیم، از ارتباط با جامعه رهایی نخواهیم داشت؛ همان موضوعی بود که چوران را در تمام عمر آزار داد و وادار کرد در موردش بیندیشد.
امیل چوران از شورشیترین اندیشمندان دوران خود بود. مضمون شکست نهتنها بر آثار او که بر وجودش هم سایه انداخته بود. او چنان شیفتۀ ناکامی بود که تا پایان عمر از بررسی و تجربۀ تجلیها و ابعاد گوناگون شکست دست نکشید. به باور چوران، علاوه بر اینکه ایدهها، فلسفهها، نهادها و نظامهای سیاسی هرگز راهشان از شکست جدا نمیشود، تجربۀ شکست برای افراد، جوامع انسانی و بهخصوص برای کشورها هم تأملانگیز و جذاب است.
براداتان در کتاب جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3) میگوید که چطور چوران وارد بازی و رقابت تحمیلی برنده/بازنده نشد و راه نجات خود را در «هیچکاری نکردن» یافت. به نظر او، چوران و اورول و امثال آنها، با «هیچکاری نکردن» بنیان تمایزگذاری اجتماعی را تضعیف کردند. براداتان هم به راه او باور دارد؛ اینکه گاهی هیچکاری نکردن به ما اجازه میدهد قدم محکمی به عقب برداریم، ثابت بایستیم و خوب خودمان را برانداز کنیم. خود چوران میگفت «همزیستی این همه انسان در فضایی چنین محدود، بدون نابود کردن یکدیگر و تنفر از هم تا سرحد مرگ، چگونه ممکن است؟ البته که از هم متنفرند، ولی به اندازۀ نفرتشان اهل عمل نیستند. و همین میانمایگی، همین ناتوانی است که جامعه را نجات میدهد؛ همین ادامه و ثباتش را تضمین میکند.»
کتاب جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3) را کیوان سررشته ترجمه کرده است.
دربارۀ مجموعۀ «در ستایش شکست»
کاستیکا براداتان، در مجموعۀ «در ستایش شکست» اهمیت شکست در زندگی و چالشهای مواجهه با فرهنگ موفقیتمحور جهانی را بررسی میکند. به نظر او شکست انسان را از خودفریبی و نخوت بیثمر نجات میدهد و نوعی فروتنی و تواضع در او ایجاد میکند که لازمۀ تلقی و انتظار واقعبینانۀ انسان از جایگاهش در هستی است.
براداتان آدمی را در محاصرۀ چهار شکست میبیند: فیزیکی، سیاسی، اجتماعی و وجودی. او با تمرکز بر قصههای واقعی چهار شخصیت (سیمون وِی، گاندی، چوران و میشیما) که زندگیهایی تأثیرگذار و پرمعنا داشتهاند و با ازخودگذشتگی و پشتکار برای «شکست» آغوشی باز گشودهاند، نظراتش را دربارۀ هر یک از این چهار شکست توضیح داده است. به نظر او، بررسی تلاشهای این افراد نشان میدهد که پرداختن به محدودیتها و شکستهای آدمی فقط نقش درمانی ندارد، بلکه فرایندی تحولآفرین است.
کتابهای «در ستایش شکست» با لحنی سرخوش و شادمانه، میان قصهگویی و بحث، و پژوهش علمی و جستوجوگری معنوی پل میزنند و چنین نتیجه میگیرند که موفقیت ممکن است ما را به انسانهایی سطحی تبدیل کند در حالی که شکستهایمان میتوانند از ما افرادی متواضعتر و دقیقتری بسازد که زندگیهای بهتری را سپری میکنند. ما بدون دستیابی به موفقیت میتوانیم زندگی را سر کنیم ولی بدون موهبتهای شکست دستخالیتر و مستمندتر میشویم.
| باختن به بدن | ویرانههای شکست سیاسی | جماعت بازندگان | باختن از مرگ |
|---|---|---|---|
![]() | ![]() | ![]() | ![]() |
دربارۀ نویسندۀ کتاب جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3)
کاستیکا براداتان (متولد 1971) نویسنده و فیلسوف رومانیاییآمریکایی است. او استاد فلسفۀ چندین دانشگاه مهم مثل کرنل، ویسکانسین-مدیسن، کوئینزلند و نوتردام بوده. براداتان به عنوان جستارنویس و مقالهنویس هم با نشریات مهمی مثل نیویورکتایمز همکاری کرده. او تا کنون سه کتاب تألیف کرده و دبیری دو مجموعه اثر «Philosophical Filmmakers» و «No Limits» را هم بر عهده داشته است.





















دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.