مهمترین قصههایی که ما دربارۀ خود و دیگران میگوییم و میشنویم کموبیش با شکست گره خوردهاند. همۀ ما به دنیا آمدهایم که شکست بخوریم. تا دم مرگ، تمرین شکست میکنیم و درنهایت، ادامۀ کار را به دیگران میسپاریم. با وجود این، اکثرمان از تلاش دست نمیکشیم و معتقدیم زندگی با وجود شکستهای بیشمارش هنوز به آخر نرسیده. میخواهیم بمانیم و ته قصه را بفهمیم. اینها نمونههایی از گزارههای تأملانگیز کاستیکا براداتان در کتاب باختن به بدن – در ستایش شکست (1) هستند؛ کتابی که بیش از آنکه دربارۀ شکست باشد، دربارۀ پیامدهای ارزشمندی است که شکست میتواند برای ما داشته باشد؛ یعنی فروتنی و خاکساری.
کتاب باختن به بدن – در ستایش شکست (1) بخشی از مجموعهای چهارجلدی است که براداتان در هر یک از آنها به یکی از انواع شکست (فیزیکی، سیاسی، اجتماعی و وجودی) میپردازد. او این شکستها را به صورت دوایری متحدالمرکز میبیند و میکوشد هر یک را به صورت مصداقی و با مرور زندگی چهرهای شاخص تفسیر کند. براداتان این ایده را دنبال میکند که در دنیای امروز ظاهراً چیزی بدتر از شکست وجود ندارد. بیماری، بدشانسی، حتی حماقت ذاتی در قیاس با شکست هیچاند. اما به نظر او شکست سزاوار بیش از اینهاست. در واقع خیلی از جنبههای شکست درخور ستایش و برای انسان رهاییبخش و راهگشایند.
با همین ایده؛ او در کتاب اول به سراغ بیرونیترین حلقۀ این شکستها، یعنی شکست فیزیکی، رفته و با نگاهی به زندگی و افکار سیمون وِی – فیلسوف، عارف و کنشگر سیاسی فرانسوی – تلاش کرده شکست برآمده از ضعف و ناتوانی جسم را تشریح کند.
سیمون وِی انسانی مؤمن و مبارز، و فیلسوفی عملگرا بود. او چنان به راهش ایمان داشت که با وجود اینکه در فرانسۀ تحت اشغال نازیها زندگی نمیکرد، از هزاران کیلومتر دورتر در اعتراض به وضعیت مردمش دست به اعتصاب غذا زد و روزها چیزی نخورد. آرا و سبک زندگی او نمایانگر حکمتی کهن هستند که گویی فراموشش کردهایم: «برای نجات زندگیات باید هر لحظه آمادۀ دلکندن از آن باشی و در آن حالت آمادگی است که زندگی را در والاترین مرتبهاش زیستهای.» اما بهرغم همۀ این تلاشها و ظرفیتهای ذهنی شگفتانگیز، وِی آشکارا دستوپاچلفتی بود و تقریباً همۀ مواجهات روزمرهاش با جهان شکست میخورد.
براداتان در کتاب باختن به بدن – در ستایش شکست (1) با این اعتقاد که سیمون وِی نمادی از شکست فیزیکی بود، نوعی «شیءبودگی بیرحمانه» در این شکست میبیند و به همین دلیل، آن را دورترین حلقۀ ناکامی از انسانی میداند که در مرکز چهار دایرۀ متحدالمرکز شکست قرار گرفته است. ضعف جسمی از جنس خطاهای فکری، لغزشهای انسانی یا خطا در قضاوت نیست و شکست حاصل از این ضعف، نه شکستی انسانی، که بیشتر شبیه شکست اشیای پیرامون ماست؛ نوعی «نقص فنی».
این کتاب میگوید که شکست فیزیکی برآمده از ضعف جسمانی نخستین باختی است که آدمی را متوجه «قریببههیچبودگی»اش میکند و میتواند موجب فروتنی و افتادگیاش شود. این کتاب ما را به سفری روانپالایشگر برای جستوجوی خودمان دعوت میکند؛ سفری که به تعبیر نویسنده «دشوارترین و طولانیترین سفر ممکن» است اما «وقتی شکست را راهنمای خود کنیم، احتمال موفقیتمان زیاد میشود.»
کیوان سررشته ترجمۀ کتاب باختن به بدن – در ستایش شکست (1) را بر عهده داشته است.
دربارۀ مجموعۀ «در ستایش شکست»
کاستیکا براداتان، در مجموعۀ «در ستایش شکست» اهمیت شکست در زندگی و چالشهای مواجهه با فرهنگ موفقیتمحور جهانی را بررسی میکند. به نظر او شکست انسان را از خودفریبی و نخوت بیثمر نجات میدهد و نوعی فروتنی و تواضع در او ایجاد میکند که لازمۀ تلقی و انتظار واقعبینانۀ انسان از جایگاهش در هستی است.
براداتان آدمی را در محاصرۀ چهار شکست میبیند: فیزیکی، سیاسی، اجتماعی و وجودی. او با تمرکز بر قصههای واقعی چهار شخصیت (سیمون وِی، گاندی، چوران و میشیما) که زندگیهایی تأثیرگذار و پرمعنا داشتهاند و با ازخودگذشتگی و پشتکار برای «شکست» آغوشی باز گشودهاند، نظراتش را دربارۀ هر یک از این چهار شکست توضیح داده است. به نظر او، بررسی تلاشهای این افراد نشان میدهد که پرداختن به محدودیتها و شکستهای آدمی فقط نقش درمانی ندارد، بلکه فرایندی تحولآفرین است.
کتابهای «در ستایش شکست» با لحنی سرخوش و شادمانه، میان قصهگویی و بحث، و پژوهش علمی و جستوجوگری معنوی پل میزنند و چنین نتیجه میگیرند که موفقیت ممکن است ما را به انسانهایی سطحی تبدیل کند در حالی که شکستهایمان میتوانند از ما افرادی متواضعتر و دقیقتری بسازد که زندگیهای بهتری را سپری میکنند. ما بدون دستیابی به موفقیت میتوانیم زندگی را سر کنیم ولی بدون موهبتهای شکست دستخالیتر و مستمندتر میشویم.
باختن به بدن – در ستایش شکست (1)، ویرانههای شکست سیاسی – در ستایش شکست (2)، جماعت بازندگان – در ستایش شکست (3)، و باختن از مرگ – در ستایش شکست (4) عناوین این مجموعه هستند.
دربارۀ نویسندۀ کتاب باختن به بدن – در ستایش شکست (1)
کاستیکا براداتان (متولد 1971) نویسنده و فیلسوف رومانیاییآمریکایی است. او استاد فلسفۀ چندین دانشگاه مهم مثل کرنل، ویسکانسین-مدیسن، کوئینزلند و نوتردام بوده. براداتان به عنوان جستارنویس و مقالهنویس هم با نشریات مهمی مثل نیویورکتایمز همکاری کرده. او تا کنون سه کتاب تألیف کرده و دبیری دو مجموعه اثر «Philosophical Filmmakers» و «No Limits» را هم بر عهده داشته است.













دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.