انقلاب کوهستانی نوشتۀ ایرلیس هانتر رمانی پر از ماجراجویی، خطر و البته کمی بیعدالتی است. رمانی برای نوجوانهایی که دوست دارند مسیرهای پرپیچوخم و جذاب بزرگ شدن را در ماجرایی خیالپردازانه ببینند، گاهی غافلگیر بشوند و گاهی از خودشان بپرسند اگر جای بچههای خانوادۀ سانتاندر بودند، برای نجات شهر چه کاری از دستشان برمیآمد؟
انقلاب کوهستانی قسمت دوم و ادامۀ رمان رقابت کوهستانی است که قبلاً در مجموعۀ «جوان و جهان» نشر ادامه منتشر شده بود.
مجموعهٔ «جوان و جهان» در بخش رمانهای نوجوانِ ادامه ما را با ادبیات نوجوانی در گوشه و کنار دنیا آشنا میکند تا شیوههای مختلف نوشتن، فکر کردن و زندگی در کنار یکدیگر را بهتر بشناسیم. از این مجموعه تا الان سفر به سرزمینهای غریب، قطاری که ایستگاه نداشت، و رقابت کوهستانی منتشر شده است.
دربارهٔ نویسندهٔ انقلاب کوهستانی
نویسندهٔ این کتاب ایرلیس هانتر است. آیرلیس هانتر حالا هفتادساله اسـت و در زندگیاش شغلهای عجیب و غریبی داشته، مثلاً در فیلیپین معلم بوده و در سنگاپور آرشیو نامهها را مرتب میکرده. مدتی نظافتچی قلعههای تودرتو بوده و بعضی وقتها داور جشنوارههای ادبی. حالا هم از نیوزیلند برای مجموعهدارهای عربستانی سنگ میفرستد.
این نویسندهٔ ماجراجو در لندن به دنیا آمده اما حالا در شهر ولینگتون نیوزیلند زندگی میکند، در سرزمین بادها، شهری افسانهای که احتمالاً در فیلمهای ارباب حلقههـا صخرهها و طبیعت اسرارآمیزش را دیدهای. او عاشق نقشههاست. فکر میکند نقشهها راهنماهای هیجانانگیزیاند که پای ما را به دنیاهای جدید باز میکنند. برای همین هم به دانشگاه کمبریج رفت تا جغرافیا بخواند و از دنیای پیچیدهٔ نقشهها سر در بیاورد اما نقشههای توی کتابهای درسی انگار به اندازهٔ نقشههای توی رمانها و داستانها جادویی و خیالانگیز نبودند. برای همین خودش دست به کار شد و رمانهای هیجانانگیزی دربارهٔ دنیای نقشهها نوشت.
مقدمهٔ ملیکا خوشنژاد، مترجم کتاب انقلاب کوهستانی
از بچگی همیشه در حسرت ماجراجویی در دل طبیعت، کوهستانهای برفی و جنگلهای پردرخت و اسرارآمیز بودم. دلم میخواست کولهپشتیام را بردارم و با یک نقشه، قمقمه و چراغقوه بزنم به دل ناشناختهها. اما زندگی در شهر با این روحیهٔ ماجراجویانه چندان سازگار نبود. شاید یکی از مهمترین دلایل علاقهام به کتابها در کودکی و نوجوانی به همین روحیه برمیگردد. کتابها اجازه میدادند در فضای امن خانه به کوهستانهای بلند، جنگلهای بکر و اقیانوسهای دوردست سفر کنم و تا جای ممکن هیجان ماجراجویی را با دنبال کردن سرگذشت قهرمانهای محبوبم تجربه کنم.
بعد از سالها، مواجهه با ماجراجوییهای بچههای خانوادهٔ سانتاندر دوباره همان شوق و اشتیاق قدیمی را در دلم زنده کرد. این بچهها شگفتانگیز، وفادار و باهوشاند. کار تیمی را خوب بلدند و با اینکه گاهی امیدشان را از دست میدهند، هیچوقت تسلیم نمیشوند. صادقاند و میدانند حتی اگر همهچیز را هم در نظر بگیرند، نمیتوانند از تأثیر بخت و اقبال در موفقیت یا شکستشان چشمپوشی کنند. هوای همدیگر را دارند و مثل خانوادهای واقعی در هر شرایطی کنار هم میمانند.
ترجمهٔ این کتاب را تقدیم میکنم به خواهرم و تمام بچههایی که در حسرت تجربهٔ جهانی اسرارآمیز اما دوردستاند. امیدوارم این کتاب شما را هم به تجربهٔ آن جهان نزدیکتر کند.
فهرست
آن سوی بندرِ مروارید | 7
کروکسیا | 15
گاوچرانها | 27
چطور هامفری به دادِ همه رسید | 35
سؤالهای بیپایان، جوابهای ناچیز | 51
پیشرفت و ترقی | 61
زمینخواری | 67
بیاحترامی ظالمانه | 71
تعقیب | 77
زندان | 89
جاسوسی | 95
شگفتزدگی | 103
تکههایی از یک نقشه و طومارها | 107
یک فکرِ بکر | 115
هُـ تل ایم پایر اُدو | 119
نقشهها و برنامهها | 125
یک جلسۀ مخفی و خطرناک | 131
مسیرِ منتهی به بِرِف استانچ | 139
سه اتفاق شگفتانگیز | 153
بالا رفتن | 159
هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت | 163
کدام مسیر؟ | 173
خسته، سرد، گرسنه و دردناک | 179
کلِفی و مُرغِ درسته | 189
داییزادهها | 195
کارگاه رنگ و آتشکاری | 201
جلسۀ دادرسی مربوط به زمینها | 211
یعنی حالا همهچیز تغییر میکند؟ | 223
اجرای لایسندر | 233
در همین حین… | 239
اسکای وورف | 257
مهمانی | 263
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.