
«جستار» و به طور خاص «جستار روایی»، چیزی بود که من مدتها برای آدمها توصیفش میکردم و چون اسمش رو نمیدونستم مجبور بودم با نشونی دادن بهشون بفهمونم که دارم از چه نوع نوشتهای حرف میزنم، و با مثال توضیحش میدادم عملا، مثلا اون طوری که حبیبه جعفریان مینویسه، یا دیوید سدریس طنزضو مینویسه:)) حالا چند وقته که پیدا ش کردهم، و خب حالا دقیقا میدونم که غایت نوشتن برای من چیه، به جز ریویو نویسی البته، همین جستار نویسیه.
و حالا درباره این کتاب به طور خاص؛ هر ۵ تا جستارش از نظر من جالب بود و به مسائل جالبی پرداخته بود، مثلا اینکه چرا بهتره که نویسنده محبوبمون رو توی زندگی واقعیش نبینیم و نشناسیم و با آثارش بشناسیمش، یا اینی که نوشتن چه نسبتی با تجربه و زندگی کردن داره، و آیا ممکنه مانعش باشه یا برعکس کمک میکنه به بهتر شدنش.
اما بهترینش از نظر من آخریش بود، اونی که در مورد خسته و دلزده شدنش از رمان خوندن میگه، و سعی میکنه دلایلش رو پیدا کنه، اینکه چرا ما هرچقدر هم ادبیاتی باشیم باز هم وقتی میرسه که دیگه انگار بسمونه کتاب خوندن.
این رو هم در پایان بگم که چقدر پیشاپیش علاقه مندم به این مجموعهی نشر اطراف کلا، مجموعهی جستارهای روایی:>
صان
میشد گفت که فرم کلی این کتاب این بود که در هر مقاله نویسنده فکتی رو ارائه میداد که در نگاه اول میتونه باعث مخالفت آدمها باشه. ولی بعد از سر حوصله میاد برات ماجرا رو باز میکنه و نشون میده که حقیقت همیشه ساده و معمولی نیست. میشه هر عقیدهای رو از هر زاویه نگاه کرد و چیز جدیدی رو دریافت کرد.
کتاب خیلی خوبی بود و ممنونم از آن آقای بوشهری که مهمان برنامه کتاب باز شبکه نسیم شد و هم خیلی حرف های خوب زد و هم این کتاب را معرفی کرد.
دم آن آقا ، دم شبکه نسیم و دم سروش صحت گرم .
برای هر کس که سودای نویسندگی در سر دارد کتاب کاملا به درد بخور و کاربردی ست و خوبی دیگرش هم حجم کم کتاب است . یک عالمه حرف های به درد بخور بدون مزخرفات بازاری . خیلی خوب بود. اما برای من از جهت دیگری خوب بود آن هم اینکه با مقوله ای به نام جُستار روایی آشنا شدم که تا حالا چیزی از این جنس نخوانده بودم . البته خیلی شبیه مرد بی وطن ونه گات بود اما مطمئن نیستم ، اصلا نمی شود به قضاوت منی که فقط یک کتاب از نوع جُستار روایی خوانده ام اعتماد کرد .
خودم نمی کنم ، شما هم نکنید .
کلا خوب بود ، حال داد و خوش گذشت.
دوست داشتید بخوانید.
جستار مانند مقاله متنیست غیرداستانی که به جای آن که مثل مقاله اطلاعاتی درباره ی یک موضوع خاص به خواننده منتقل کند، دیدگاه شخصی نویسنده درباره ی موضوع را با لحنی که اعتماد مخاطب را برانگیزد برایش توضیح میدهد. جستارنویس با نوشتهای صمیمی و صادقانه میخواهد موضع و تحلیل خودش را شرح دهد.
خوندن این کتاب باعث شد به چیزهایی توجه کنم که سرسری ازشون میگذشتم. برام مثل یادآوری بود … حال خوبی داشت خوندنش.
Mohamad Alemorad
این یک کتاب عالی برای کتابخوار هاست
در آن به احساسات متفاوت و گاها متناقضی که در حول و حوش امر کتابخوانی و کتاب و نویسنده و… پدید می آید پرداخته شده است .احساسات و مفاهیمی که کتابخوان ها کم و بیش با آن درگیر اند ، مثل اینکه یک نویسنده ی خوب واقعا دیدنی و دوست داشتنیست یا فقط نویسنده ی خوبیست . رابطه تنبلی با نوشتن و خواندن، تضاد مفهوم داشتن یا ماجرایی بودن کتاب ها ،زندگی کردن تجربه ها یا خواندن و نوشتن آن ها و … این ها قطب هایی اند که به ظاهر مانعه الجمع اند و خوبی را در هیچ یک به تنهایی نمی بینیم و هنر نویسنده ی این کتاب سعی در برقراری یک تعادل پویا به وسیله تفلسف و رفت و آمد های زیبای ذهنی (دیالکتیکی بین این قطبها) بین این امور به ظاهر جمع نشدنی برای تعریف یک وضعیت بهتر و حل سوال یا مشکلی است . مشکلی البته ریز و ذهنی که در زندگی های معمولا آرام کتابخوان ها پررنگ می نماید .
پنج جستار در باب خواندن و نوشتن، به معنای کلمه چشم من رو باز کرد روی این واقعیت که نویسنده بودن، منتقد بودن و حتی خواننده دائمی بودن چه کار ارزشمند و در عین حال طاقت فرسایی است.
تجربه تازه و زیبایی بود. ویراست و منابع هم عالی بودن.
اگر نویسنده اید یا به نوشتن علاقه دارید، حتما از این کتاب لذت میبرید.
مجموعهای بسیار جالب و خواندنی که مطمئنم چند بار میخونمش. انقدر خوبه که تصمیم گرفتم یک قفسه با عنوان جستار روایی به قفسههای گودریدزم اضافه کنم تا کتابهای بیشتری از این جنس بخونم.
و چقدر ایدهی چاپ کردن یک مجموعه جستار روایی در قالب یک کتاب، خوبه. خیلی پیش اومده که مجلههای مختلف رو دنبال یک نوشتهی خاص زیر و رو کنم و آخر هم پیداش نکنم. اما کتاب موندگاره و تنها خطری که تهدیدش می کنه قرض گرفته شدنه. و البته تمام سعی ام رو می کنم که این کتاب رو به کسی قرض ندم 
کتاب هم خوشخوان و ساده بود، خوندنش به راحتی یادداشتهای توی روزنامهها بود و برای اوقاتی که حوصله نداشتم کاری بکنم خوندنش از ملال نجاتم داد…
حسَرات
من یکی که حتما نشر اطراف هرچی جستار بده بیرون رو خواهم خرید. سه جستار از پنج جستار «فقط روزهایی که مینویسم» رو در مترو خوندم و بعد از مدتها «لذت خواندن» رو تجربه کردم. باهاش سر ذوق اومدم، لبخند زدم و گاهی برگشتم و دوباره با صدا خوندم. (فاز بعدی، باقی کتابهای این نشره).
Mahdi Movahedi
عادت کردهام کتاب که باز میکنم، پیدیاف انگلیسیاش را هم دانلود میکنم، ترجمهاش را میخوانم، متن اصلی را هم میخوانم. مقایسه میکنم ببینم چقدر خوب ترجمه شده. «فقط روزهایی که مینویسم» نشر اطراف مستم کرد با ترجمهاش… دم احسان لطفی گرم.
زارا
#فقط_روزهایی_که_مینویسم رو شروع کردم و به وجد اومدم از این همه ریزه کاری و نگاه متفاوت و هوشمندانه آرتور کریستال. با جستار سخنگوی تنبلها هم بسیار احساس این همانی کردم
امین بابازاده
این کتاب #فقط_روزهایی_که_مینویسم را دیشب تا صبح خواندم. دو سه جستار اولش خیلی حال داد. اما دو سه تا از آنها هم چنگی به دل نزد… البته در همهی کتابها این اتفاق می افته. به خانم مرشد زاده باید تبریک گفت به خاطر چاپ این کتابها.
حامد هادیان
کتاب #فقط_روزهایی_که_مینویسم از نشر #اطراف بعد از سه روز تمام شد. قربهالیالله. از اون کتابها که مثل خوره روح رو در انزوا میسابه. با یک نویسنده باهوش و تنبل طرفید که نباید گولش رو بخورید ولی سوالاش آدمو قلقلک میده. مناسب برای کرمکتابها و کسایی که میدونن یک روز نویسنده میشن.
لیلی
«جستار» و به طور خاص «جستار روایی»، چیزی بود که من مدتها برای آدمها توصیفش میکردم و چون اسمش رو نمیدونستم مجبور بودم با نشونی دادن بهشون بفهمونم که دارم از چه نوع نوشتهای حرف میزنم، و با مثال توضیحش میدادم عملاً، مثلاً اون طوری که حبیبه جعفریان مینویسه، یا دیوید سدریس طنزشو مینویسه:)) حالا چند وقته که پیدا ش کردهم، و خب حالا دقیقاً میدونم که غایت نوشتن برای من چیه، به جز ریویو نویسی البته، همین جستار نویسیه.
و حالا درباره این کتاب به طور خاص؛ هر ۵ تا جستارش از نظر من جالب بود و به مسائل جالبی پرداخته بود، مثلاً اینکه چرا بهتره که نویسنده محبوبمون رو توی زندگی واقعیش نبینیم و نشناسیم و با آثارش بشناسیمش، یا اینی که نوشتن چه نسبتی با تجربه و زندگی کردن داره، و آیا ممکنه مانعش باشه یا برعکس کمک میکنه به بهتر شدنش.
اما بهترینش از نظر من آخریش بود، اونی که در مورد خسته و دلزده شدنش از رمان خوندن میگه، و سعی میکنه دلایلش رو پیدا کنه، اینکه چرا ما هرچقدر هم ادبیاتی باشیم باز هم وقتی میرسه که دیگه انگار بسمونه کتاب خوندن.
این رو هم در پایان بگم که چقدر پیشاپیش علاقه مندم به این مجموعهی نشر اطراف کلاً، مجموعهی جستارهای روایی:>
Mohammad Javad
فصل یک – سخن گوی تنبلها – فوق العاده و درخشانه.
نیما اکبرخانی
کتاب خیلی خوبی بود و ممنونم از آن آقای بوشهری که مهمان برنامه کتاب باز شبکه نسیم شد و هم خیلی حرفهای خوب زد و هم این کتاب را معرفی کرد.
دم آن آقا، دم شبکه نسیم و دم سروش صحت گرم.
برای هر کس که سودای نویسندگی در سر دارد کتاب کاملاً به درد بخور و کاربردی ست و خوبی دیگرش هم حجم کم کتاب است. یک عالمه حرفهای به درد بخور بدون مزخرفات بازاری. خیلی خوب بود. اما برای من از جهت دیگری خوب بود آن هم اینکه با مقوله ای به نام جُستار روایی آشنا شدم که تا حالا چیزی از این جنس نخوانده بودم. البته خیلی شبیه مرد بی وطن ونه گات بود اما مطمئن نیستم، اصلاً نمیشود به قضاوت منی که فقط یک کتاب از نوع جُستار روایی خواندهام اعتماد کرد. خودم نمیکنم، شما هم نکنید. کلاً خوب بود، حال داد و خوش گذشت. دوست داشتید بخوانید.
Mohamad Alemorad
این یک کتاب عالی برای کتابخوارهاست. در آن به احساسات متفاوت و گاها متناقضی که در حول و حوش امر کتابخوانی و کتاب و نویسنده و… پدید میآید پرداخته شده است. احساسات و مفاهیمی که کتابخوان ها کم و بیش با آن درگیر اند، مثل اینکه یک نویسندهی خوب واقعاً دیدنی و دوست داشتنی است یا فقط نویسندهی خوبیست. رابطه تنبلی با نوشتن و خواندن، تضاد مفهوم داشتن یا ماجرایی بودن کتابها، زندگی کردن تجربهها یا خواندن و نوشتن آنها و … اینها قطبهاییاند که به ظاهر مانعه الجمع اند و خوبی را در هیچ یک به تنهایی نمیبینیم و هنر نویسندهی این کتاب سعی در برقراری یک تعادل پویا به وسیله تفلسف و رفت و آمد های زیبای ذهنی (دیالکتیکی بین این قطبها) بین این امور به ظاهر جمع نشدنی برای تعریف یک وضعیت بهتر و حل سؤال یا مشکلی است. مشکلی البته ریز و ذهنی که در زندگیهای معمولاً آرام کتابخوان ها پررنگ مینماید.
Elnaz Bhb
پنج جستار در باب خواندن و نوشتن، به معنای کلمه چشم من رو باز کرد روی این واقعیت که نویسنده بودن، منتقد بودن و حتی خواننده دائمی بودن چه کار ارزشمند و در عین حال طاقت فرسایی است. تجربه تازه و زیبایی بود. ویراست و منابع هم عالی بودن.
Mohammad reza khorasanizadeh
کتاب شامل ۵ مقاله یا ۵ جستار روایی در مورد نوشتن و نویسندگی و خواندن از آرتور کریستال است. اگر نویسندهاید یا به نوشتن علاقه دارید، حتماً از این کتاب لذت میبرید
از بین ۵ جستار کتاب، از سه جستار سخنگوی تنبلها، لذتهای گناه آلود و زندگی و نویسندگی بیشتر خوشم آمد.
زینب هاشمی
از اون کتابهایی که دوست دارم بارها بخونمش.
Fahime
مجموعهای بسیار جالب و خواندنی که مطمئنم چند بار میخونمش. انقدر خوبه که تصمیم گرفتم یک قفسه با عنوان جستار روایی به قفسههای گودریدزم اضافه کنم تا کتابهای بیشتری از این جنس بخونم و چقدر ایدهی چاپ کردن یک مجموعه جستار روایی در قالب یک کتاب، خوبه. خیلی پیش اومده که مجلههای مختلف رو دنبال یک نوشتهی خاص زیر و رو کنم و آخر هم پیداش نکنم. اما کتاب موندگاره و تنها خطری که تهدیدش می کنه قرض گرفته شدنه. و البته تمام سعیام رو میکنم که این کتاب رو به کسی قرض ندم:)
Ramin Azodi
من با آرتور کریستال، اولین بار در مجلهٔ همشهری داستان ملاقات کردم. قسمتی بود تحت عنوان، «دربارهٔ داستان» و آقای کریستال چه بسیار حرفهای جذاب و گیرایی که برای گفتن داشتند. تنها یک مقاله از ایشون کافی بود تا پس از آن هر شمارهای از مجله که اسم «آرتور کریستال» را در خود داشت، بیدرنگ تهیه کنم. دیروز همین اتفاق با این کتاب افتاد. شمار نکتههایی که حقیر از چنین آدمی یادگرفتم؛ ۳-۴ تا نکته است ولی اون طور که بخوام ریز بشمرم، نتوانم. اما بیشک درک و مفهوم واژه و به تبع شغلِ جستار نویسِ روایی رو مدیون نوشتههای شخصِ شخیص آقای کریستال هستم.
ناگفته نماند که نشر اطراف همان سه، چار جستارروایی را که پیش از این در مجلهٔ همشهری داستان چاپ شده بود؛ با دو جستارِ بیشتر، گردآوری و بازنشر کرده. الحق والانصاف هم کار تمیز و زیباییست. فقط کاش تعداد بیشتری از جستارها ترجمه میشد که حالا کاش کاش گفتن چیزی رو پیش از این حل نکرده، پس از این هم همینه داستان
Fatemeh Eftekhari
اگر دغدغه نوشتن دارید، همراه با نویسندهی این جستارها بنشینید، بخوانید و به سوالاتتان فکر کنید.
Lenu
جستار خواندن برای من تجربهی نسبتاً جدیدیه و این مجموعه جستار به طور کلی راضی کننده بود. به ترتیب جستارهای چهارم، پنجم، اول، سوم و دوم برای خواننده ای غیرمتخصص مثل من جذاب بودند. جستار چهارم توصیفات الهام بخشی از زندگی نویسندگی و به طور کلی زندگی داشت و به نظرم به تنهایی حتی متن ادبی خوبی هم بود.
نکتهی مثبت دیگه ای که کل کتاب برای من داشت، آشنایی با اهل ادبیات و بعضی از آثار ادبی ارزشمند از دید یک منتقد ادبی در خلال مثال هاش بود.
Elahe
جُستار خواندن برای من واقعاً دلنشینه و اگر دربارۀ خواندن و نوشتن باشه حتی لذتبخشترش میکنه. قبلتر نمیتونستم جستار، مقاله، جستار روایی و از این دست نوشتههارو به درستی تشخیص بدم اما درآخر این کتاب تعریف درستی از این سه مدل نوشته میده که به فهمیدن بهتر اونها کمک میکنه و میدونم که جُستار خوندنم بعد از این خیلی بیشتر میشه:)).
Mostafa
تصورم از کتاب اینقدر خوب نبود که خودش خوب بود؛ شاید به همینخاطر بهش سه ستاره از پنج ستاره دادم. بهطور معمول کتابهایی که خوندم بیش از دو ستاره ازم نمیگیرن (فراستی درونم خیلی فعاله
) اما این کتاب واقعاً تونست رضایتم رو جلب کنه و حتی شاید دوباره بخونمش.
جستار آخر یعنی «دیگر کتاب نمیخوانم» شگفتزده و در عین حال، ناراحتم کرد که یعنی ممکنه یک روزی من هم به این حال مبتلا بشم!؟
Maryam Fardi
این کار رو دوست داشتم. اونقدر که دوست دارم دوباره بخونمش. احتمالاً برای همه کسانی که به نوشتن علاقمند هستند هم حرفهایی داشته باشه. حرفهایی خیلی جدی!
Maryam
جستارهایی پراکنده اما با اشتراک دربارۀ خواندن و نوشتن. نویسنده، آرتور کریستال که از ۱۴ سالگی کتابخوار! بوده (حدود ۶ رمان در هفتههای معمولی میخوانده) و بعداً هم به عنوان منتقد و ادیب و نویسنده مسیر زندگیاش با کتاب و کتابخوانی عجین شده، در این کتاب از عدم موفقیتش در زندگی مینویسد از میلش به تنبلی و اینکه شاید واقعاً سراغ نویسندگی رفته که کار نکند و در ادامه از لذتهای گناهآلود یا خواندن کتابهای غیرفاخر مینویسد و هر جستار با موضوعی که از عنوانش خنده به لب آدم میآورد، ادامه دارد. طنازی نویسنده و نگاهی که سعی کرده از جوانب مختلف و گاهی عجیب به موضوع بنگرد برای من خیلی جذاب بود. کوتاه بودن جستارها و روان بودن متن به لذت مطالعهاش افزود.
Lili Rahimi
چقدر خوب بود آنجا که در مقاله چرا دیگر کتاب نمیخوانم به موشکافی این موضوع پرداخته بود که چطور چالشهای اخلاقی و فردی که موضوع کشمکشهای پرکشش اغلب کتابهای کلاسیک است اکنون به موضوعاتی عادی و دم دستی میزگرد روانشناسی یا سایتهای ۲۰ تکنیک برای فلان چیز تبدیل شده است. انگار ابهت و شکوه مسائل عمیق اخلاقی در هم شکسته شده و برای همین حتی خواندن دوباره آثار کلاسیک دشثار بنظر میرسد.
Elham Ghafarzadeh
پنج جستار در مورد نوشتن و خواندن از کسی که هم مشکل نوشتن داشت و هم خواندن. هر پنج جستار را میشود بارها خواند و ساعتها به آن فکر کرد، جستار اول صفحهای طلایی دارد: بعضیها تنبل به دنیا میآیند، بعضیها تنبلی را کسب میکنند و بعضی مورد هجوم آن واقع میشوند. اما تنبلی از هر کجا که آمده باشد نامشروع است. از آنجا که ضرورتها را رنگ و لعاب فضیلت میزنیم، مفهوم کار برایمان به فرمان یازدهم میماند، کار کردن جزء ذات و طبیعت انسان است. آدمها بدون کار پژمرده میشوند. اما از آن طرف بعضی آدمها از اساس، پژمرده و افسردهاند. بچههای کوچک را در نظر بگیرید: همهشان مثل کارتونها در زمین بازی ورجه ورجه نمیکنند. همیشه یکی دو تایی هم هستند که برای خودشان مینشینند و در بحر این که ۱۰ تا انگشت دارند نه ۹ تا یا ۱۱ تا، فرو میروند. اینها همان مظنونیناند: تنبلهای نوپایی که اگر به حال خودشان رها شوند بعید است به صاعقهها و زلزلههای نسلشان تبدیل شوند.
چهار جستار بعدی نیز پر از نکات مرتبط با نویسندگی، خوانندگی (منظور کتابخوانیست)، زندگی و ادبیات است و دوست دارم بعدها دوباره به این جستارها برگردم و مرورشان کنم.
Sondos
بهش پنج ستاره دادم چون خیلی از افکار و احساسات و خاطراتم رو زنده کرد. به نظرم بد نیست هر کسی که دستی به نوشتن داره این کتاب رو بخونه تا از عذاب وجدان و حس دوری از جامعه که گاهی گریبانشو میگیره، نجات پیدا کنه و برای سئوالاتش جوابی، هر چند نیمبند، پیدا کنه.
Ali Ebrahimi
یکم خوشحالم از خواندن این کتاب که حداقل تا الان میگفتم جَستار و حالا آموختم که جُستار درست است ولی همچنان اصرار به جَست زدن در وادی کلمات را دارم. دوم بخش اول خوب بود اما زیاد در ارتباط با عنوان کتاب ندیدمش. سه بخش آخر بیشتر از نوشتن و خواندن گفته بود بخصوص قسمت پایانی که نویسنده تجربههای جدید و کسل آوری از خواندن نقل میکند تحربه هایی که شاید هر کسی به نوعی کسب کرده باشد. در کل کتاب را به دلایل دیگر هم دوست داشتم که خود جستار روایی نوشتن البته باضمه از مهمترین دلایلش است. همچنین تصمیم گرفتیم که سایر کتابهای این مجموعه را بخوانیم. هر چند برای من شاهرخ خان مسکوب چیز دیگری است.
مرجان ربیعیان
کتاب شامل پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن است. موضوعی که برایم جذاب است و البته یکی از دغدغههایم. به عنوان اولین تجربه خواندن جستار روایی، تجربه خوبی بود. نویسنده نظرات و تجربیات و احوالاتش را با حالتی خودمانی و دوستانه و با توصیفات موشکافانه بیان کرده، حرفهایی زده که بعضیشان برایم جدید بود و بعضی دیگر انگار حرف خودم بود. از خواندن هر پنج جستار لذت بردم. سراغ بقیه کتابهای این مجموعه از نشر اطراف خواهم رفت، انشاالله.
علیرضا –
ارزش خواندن و وقت گذاشتن دارد.
zahra –
وقتی اطلاعات کتاب مثل شابک، نوع جلد و قطع و سال چاپ اینجا پیدا نمیشه کجا باید پیداش کنیم؟ از صفحه نشر بیش از این توقع میره
Editor –
سایت در حال تکمیل است و بسیاری از مشخصات کتابها همین الان در دسترس هستند