البته که عصبانی هستم

۱۱۲,۰۰۰ تومان

دوبراوکا اوگرِشیچ | خاطره کردکریمی

دوبراوکا اوگرشیچ در کتاب البته که عصبانی هستم به تأثیر اتفاقات سرنوشت‌ساز سیاسی بر زندگی روزمره و حیات فکری اهالی قلم و اندیشه می‌پردازد و در قالب جستارهایی کوتاه این رنج و فشار را روایت می‌کند. اوگرشیچ که خود نویسنده‌ای تبعیدشده است، بر روی مضامینی مثل وطن و هویت فردی و جمعی دست می‌گذارد و موضوع انزوای خودخواسته و سیاسی را مطرح می‌کند. او با وجود اینکه بیش از سی سال است در هلند زندگی می‌کند، جستارهایش را به زبان مادری‌اش، کروات، نوشته و در خلال روایت کردن زندگی روزمره‌اش در کشوری امن و آرام، عصبانیت و خشم‌اش از رنج‌هایی که متحمل شده را بروز می‌دهد.

 

نسخۀ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از سایت‌های طاقچه، فیدیبو و کتابراه تهیه کنید.

 

بریده‌ای از کتاب

در ابتدای دهۀ 1990 و با فروپاشی شوروی، اقمار این کشور نیز دستخوش تحولات بزرگی شدند. یوگوسلاوی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کشورهای وابسته به شوروی، از شش جمهوری مجزا تشکیل می‌شد که از نظر نژادی و فرهنگی و مذهبی با هم تفاوت زیادی داشتند. همین زمینۀ بروز درگیری‌ها شد و جنگ یوگوسلاوی را رقم زد. یکی از پیامدهای این اتفاق تبعید و فرار بسیاری از اندیشمندان و چهره‌های ادبی و فرهنگی یوگوسلاو بود. دوبراوکا اوگرشیچ یکی از همین افراد بود که به هلند مهاجرت کرد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. گرچه هیچ‌گاه سرزمین مادری‌اش را فراموش نکرد و زبانش را حفظ کرد. اوگرشیچ در کتاب البته که عصبانی هستم همین تبعید خودخواسته و انزوا را دست‌مایه قرار داده و از احساسش نسبت به ترک وطن گفته. اینکه متحمل چه رنج‌هایی شده و چقدر آسیب‌هایی دیده است.

دوبراوکا اوگرشیچ پس از جنگ و تبعید تبدیل به نویسنده‌ای شد که قلمش را چون اسلحه‌ای بالا گرفت و علیه کسانی اعلان جنگ کرد که برای ربودن هویتش دست‌به‌یکی کرده بودند و او را دشمن مردم، خائن و جادوگر نامیدند. جستارهای او در کتاب البته که عصبانی هستم تلاشی هستند برای حفظ همین هویت فردی‌ که زیر هجوم ملی‌گرایی، مدرنیته و تأثیر رسانه، سیاست، مذهب و باورهای مشترک. اوگرشیچ در کشوری امن و آرام زندگی می‌کند، با این وجود خشمش نسبت به ترک وطن را پنهان نمی‌کند و آن را در خلال روایت‌هایی ساده و با زبانی فصیح و خلاقانه بروز می‌دهد.

کتاب البته که عصبانی هستم را خاطره کردکریمی ترجمه کرده است. برای این کتاب در بی‌کاغذ اطراف چند مرور نوشته شده که می‌توانید در این‌جا و این‌‌جا آن‌ها را بخوانید. همین‌طور یادداشت کاوان محمدپور دربارۀ کتاب البته که عصبانی هستم را می‌توانید از این‌جا مطالعه کنید.

در ویدئوی زیر می‌توانید مصاحبه‌ای از دوبراوکا اوگرشیچ را ببینید:


دربارۀ مجموعۀ جستار روایی

مجموعۀ جستار روایی نشر اطراف، بر روی ژانر ادبی جستار متمرکز می‌شود و می‌کوشد ناداستان‌هایی که شکل و فرم روایی‌تری دارند را معرفی کند. در این مجموعه، روایت‌هایی از نویسندگان سرتاسر دنیا -از آمریکای شمالی تا اروپای شرقی- گردآوری شده که به مضامین انسانی مختلفی اشاره می‌کنند. مضامین و موضوعاتی که ظاهری شخصی دارند ولی ماهیت‌شان جهان‌شمول و برای همه قابل‌فهم است؛ از ادبیات و وطن گرفته تا انزوا و پرسه‌زنی.

این مجموعه در دو سری منتشر شده: سری اول شامل 8 کتاب این هم مثالی دیگر (دیوید فاستر والاس)، اگر به خودم برگردم (والریا لوئیزلی)، البته که عصبانی هستم (دوبراوکا اوگرشیچ)، درد که کسی را نمی‌کشد (جاناتان فرنزن)، هیچ چیز آن‌جا نیست (انی دیلارد)، ماجرا فقط این نبود (زیدی اسمیت)، اگر حافظه یاری کند (جوزف برودسکی) و فقط روزهایی که می‌نویسم (آرتور کریستال) است.

از سری دوم هم تاکنون مجموعه جستارهای نقشه‌هایی برای گم شدن (ربکا سولنیت)، دیدار اتفاقی با دوست خیالی (آدام گاپنیک)، به خاطره اعتمادی نیست (الیزا گبرت) و آخرین اغواگری زمین (مارینا تسوِتایوا) به انتشار رسیده است.


دربارۀ نویسندۀ کتاب البته که عصبانی هستم

دوبراوکا اوگرشیچ (Dubravka Ugrešić) (متولد 1949) نویسنده‌ای کروات و از مهم‌ترین چهره‌های ادبی اروپای معاصر است. او در دانشگاه زاگرب در یوگوسلاوی سابق تحصیل کرد و در همان‌جا مشغول به تدریس شد. در دهۀ 1990 و پس از فروپاشی شوروی مجبور شد کشورش را ترک کند و به هلند پناهنده شود. اوگرشیچ در سال‌های فعالتیش داستان کوتاه، رمان و جستارهای زیادی خلق کرده که به خاطر آن‌ها برندۀ جوایزی همچون هاینریش مان و انجمن سلطنتی ادبیات بریتانیا و نامزد بوکر شده. وزارت درد، موزه تسلیم بی قید و شرط و بابا یاگا تخم گذاشت تعدادی از کتاب‌های او هستند.

مشخصات

نویسندهدوبراوکا اوگرِشیچ
مترجمخاطره کردکریمی
دبیر مجموعهمعین فرخی
ویراستارالهام سلمانی‌فروغی
طراح جلدحمید قدسی
قطعرقعی
تعداد صفحه135
مجموعهجستار روایی | سری اول
موضوعجستارهای کُرواتی
شابک۹۷۸-۶۲۲-۹۹۲۲۴-۸-۴
نوبت چاپدوازدهم | 1402

فهرست

سخن مترجم | 13-18
آدم‌کشی با قلم

روابط خطرناک | 19-28
ادبیات در این فرهنگ جایی ندارد

مسئله‌ی زاویه دید | 29-76
خلسه‌ی جمعی و انزوای خودخواسته

جمهوری ادبی کاکانیا | 77-104
نویسندگان هم آدم‌اند

ترس از مردم | 105-110
آیا بچه‌ای هم باقی مانده؟

ذات فرّار بایگانی | 111-128
یادهایی که تلنبار می‌کنیم

ستایش‌ها و افتخارات

«مقالاتی که در کتاب البته که عصبانی هستم گرد آمده‌اند درک ملموس‌تری از جمهوری‌های پسایوگسلاوی به دست می‌دهند.»

روبرت صافاریان، سایت وینش

«البته که عصبانی هستم داستانِ آن بلاهایی است که بر سر نویسنده‌اش آورده‌اند، داستان تهمت‌ها، به خیانت متهم کردن‌ها، داستان رفتارها و برخوردهایِ همسایگانش، همکارانش، هم‌صنفی‌هایش، هموطنانش؛ داستان یک ”ملت”، توهم‌هایشان، ترس‌هایشان، عقده‌های حقارت‌شان، حقارت‌هایشان، فرصت‌طلبی‌هایشان، رنگ عوض کردن‌هایشان، وطن‌پرستی‌های کاذب و دروغین‌شان با کندوکاوی عمیق در ریشه‌های همه‌ی این‌ها در اساطیر قومی، در خرافه‌ها، در تاریخ آن ”ملت‌” به زبانی بسیار بسیار موجز.»

نصرالله کسراییان

«در این کتاب اوگرشیچ ما را با موقعیت اجتماعی و سیاسی‌اش به عنوان نویسنده‌ای که هویت ملی‌اش یکباره از او ربوده شده است، آشنا می‌کند.»

الناز کاظمی، مجله‌ی آوانگارد

«نوشتاری که به آدم حس عریان بودن میده. عریان از هر چیزی که ما، آدم‌ها با ایدئولوژی‌های مختلف پشت اون‌ها پنهان می‌شیم، اما غافل از این‌که شاید این چیزها برای دیگری باورپذیر نباشن و ما مثل داستان لباس جدید پادشاه چیزی بر تن نداریم.»

مهرنوش چمنی، کلبه کتاب کلیدر

«به نظرم این نوشته‌ها ابدا محدود به منطقه‌ی جغرافیایی یا فرهنگ و زبان و قوم خاصی نیستن
این نوشته‌ها به شدت جهانی هستن
به شدت جهانی و به شدت انسانی و مفهوم و قابل لمس
منتها قطعاً برای کسایی که تشنه‌ی مباحث پیرامون این دست موضوعاتِ به شدت انسانی باشن!»

⭐⭐⭐⭐⭐  Mori

«لحن نویسنده با تمام جستارهایی که تا به حال خوانده‌ام تفاوت دارد. او معترض است و برای این اعتراضش از هر کجا که دستش برسد فکت می‌آورد…
هر چند برخی جستارها به نظرم کمتر با ادعای “جستارهایی درباره وطن و انزوای خودخواسته” قرابت داشتند،
اما در نهایت خواندن این کتاب برای من تجربه متفاوتی از ژانر جستارشخصی بود.»

⭐⭐⭐⭐  سارا

«‏همه‌ی ما، هر کسی که هستیم، خودمان را در زمانه‌ای نو می‌یابیم که در آن شنیده ‌شدن از گوش سپردن، دیده‌ شدن از تماشا‌ کردن، خوانده شدن از خواندن مهم‌تر است.‌ ‏مقالات کتاب «البته که عصبانی هستم»، تجربه‌ی زن نویسنده‌ای است در کرواسیِ بعد از فروپاشی یوگسلاوی.
‏تجربه در افتادن با اوج‌گیری احساسات ناسیونالیستی تند در جمهوری‌های تازه تاسیس بعد از تجزیه یوگسلاوی، در نهایت
دوبراوکا اوگرشیچ را وادار به ترک وطن کرد.»

⭐⭐⭐⭐  Masiesmaili

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “البته که عصبانی هستم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “البته که عصبانی هستم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *