دوست عزیزم سلام

خیلی خوشحالیم که با لی‌لی تا ژاپن آمدی. اگر دوست نداری حالا حالاها از ژاپن برگردی هر وقت که دوست داشتی به این سایت بیا و یکی از فعالیت‌هایی را که وسایلش دم دست است انجام بده. در این سایت دوستان لی‌لی از شهرها و روستاهای مختلف ایران دور هم جمع می‌شوند. هر قدر اعضای انجمن ماجراجویان بیشتر باشند چیزهای تازه‌تری از شهرها و کشورهای مختلف دنیا کشف می‌کنیم.

حالا وقت خواندن شعر جادویی و سفر کردن به کشور مومو و موتو است. اگر آماده‌ای چشمانت را ببند و شعر معروف انجمن را با صدای بلند بخوان:
وقت چیه؟ اجی مجی ….. خداحافظ لاترجی
خداحافظ دلشوره …… خداحافظ دلهره
وقت چیه؟ هیاهو ……. سفر با توپ جادو


به سرزمین سوشی و هایکو خوش آمدی!

آماده برای رفتن به جشن بادبادک‌ها
ژاپنی‌ها به روز کودک می‌گویند: کومودونو هی
دوست داری چندتا عکس و فیلم واقعی از هفته‌ی طلایی ژاپن ببینی؟

یادت می‌آید توی جشن بادبادک‌ها به ماهی‌هایی که توی هوا پرواز می‌کردند چی می‌گفتند؟
اگر دوست داری تو هم یک کوینوبری داشته باشی مقوای توی دستمال‌لوله‌ای‌های خانه‌تان را دور نریز!
ساختن کاردستی کوینوبری خیلی ساده است. می‌توانی حدس بزنی کوینوبری‌های توی این عکس‌ها را چطوری می‌سازند؟

 

البته ساختن کوینوبوری‌های واقعی به این راحتی نیست. توی این فیلم می‌توانی ببینی چطوری توی ژاپن بادبادک‌های قشنگ به این بزرگی را می‌سازند

حالا که تا ژاپن آمدی دوست داری با هم توی تاریخ سفر کنیم و هاچیکو را پیدا کنیم؟ هاچیکو همان سگی بود که همیشه توی مترو منتظر صاحبش می‌ماند.

 

اینجا هم همان قطار شهری توکیو است که هاچیکو جلوی آن منتظر صاحبش می‌ماند. توی کتاب را نگاه کن و ببین قطارهای شهری قدیمی چقدر با قطارهای فشنگی فرق می‌کنند؟

 

بعد از اینکه هاچیکو از دنیا رفت توی ژاپن یک یادبود برای این سگ وفادار گرفتند و مجسمه‌ی او را درست کردند.

 

یک مجسمه‌ی تاکسی‌درمی شده هم از او توی موزه نگه می‌دارند.

 

عکس هاچیکو حتی روی بعضی اتوبوس‌های ژاپن هم هست!

 

حالا که اسم اتوبوس آمد، دلت می‌خواهد یک سر هم به ایستگاه اتوبوس توت‌فرنگی بزنیم؟

 

گربه‌هایی که همیشه دستشان بالاست!

مانه‌کی‌نکوها شبیه بچه‌هایی هستند که همیشه دستشان را توی کلاس بالا می‌برند و می‌خواهند تندتند می‌خواهند حرف بزنند. اما می‌دانید چرا دست مانه‌کی‌نکو بالاست؟

 

توی یکی از افسانه‌های قدیمی ژاپن مردی از کنار یک معبد قدیمی می‌گذشته اما ناگهان گربه‌ای دستش را بالا می‌آورد، انگار می‌خواهد به مرد بگوید که دنبالش برود! مرد دنبال گربه می‌رود و همان موقع که توی معبد بوده صدای رعدوبرق می‌آید. این رعدوبرق انقدر بزرگ و خطرناک بوده که می‌توانست راستی راستی مرد را بکشد. برای همین مرد پول‌هایش را جمع می‌کند و آن معبد را می‌خرد و اسمش را می‌گذارد معبد گوتوکوجی، جایی برای قدردانی از گربه‌ای که جان یک نفر را نجات داده بود.
توی معبد گوتوکوجی یک عالمه مجسمه‌ی مانه‌کی‌نکو هست.

 

یکی از چیزهای باحالی که توی ژاپن وجود دارد مدرسه‌ی نینجاهاست. یادت هست لی‌لی توی اردوگاه نینجاها چه چیزهایی را یاد گرفت؟نزدیک 49 تا اردوگاه واقعی نینجا در ژاپن وجود دارد. این اردوگاه‌ها شبیه مدرسه‌اند و به بچه‌ها یاد می‌دهند سریع و چالاک باشند. با دقت باشند و تعادلشان را حفظ کنند. احساساتشان را کنترل کنند و بعضی وقت‌ها هم یک جای خوب و درست‌حسابی مخفی بشوند!

 

به صفحه‌ی دهکده‌ی مخفی حیوانات برو. کافه جغد و گربه را می‌بینی؟ اگر به ژاپن برویم می‌توانیم از لابه‌لای خیابان‌های شلوغ بگذریم و کافه‌ی جغد و گربه را پیدا کنیم. دوست داری توی کافه‌ی گربه و جغد را نشانت بدهیم؟

 

حالا وقت چیه؟ آشپزی!
ریکی‌ریکی‌شی برای نکی و لی‌لی نودل خوشمزه پخته بود. چی بهتر از اینکه از یک مامان ژاپنی پختن نودل را یاد بگیریم؟
این انیمیشن را ببین و مراحل پختن نودل را به خاطرت بسپار.

 

برای تهیه‌ی نودل می‌توانی نودل فوری از سوپرمارکت بخری یا با رشته‌های جورواجوری که سوپ می‌پزید این غذای خوشمزه را درست کنی. بعد هرچی که توی خانه داشتی را با نودلت بخور. چیزهایی مثل نخودفرنگی، ذرت، هویج یا مرغ و سبزیجات تازه.

می‌دانستی هایائومیازاکی یکی از کارگردان‌های معروف ژاپنی است؟ توی قطار فشنگی چندتا از شخصیت‌های انیمیشن‌های هایائومیازاکی را دیدیم. عکس زیر را نگاه کن و ببین کدام یکی از این شخصیت‌ها را می‌شناسی؟

چای‌خانه‌های ژاپنی جایی است که توی آن چای سبز و چای ماچا سرو می‌شود. لی‌لی توی محله‌ی پاگودا به همه‌ی چای‌خانه‌ها سر زد. این ویدیویی که در این بخش می‌بینید مراسم چای‌خوری را نشان می‌دهد اما شاید باور نکنید بعضی وقت‌ها یاد گرفتن همه‌ی جزئیات مراسم چای خوری چند سااااال طول می‌کشد.
یک چیز عجیب دیگر…
می‌دانستید تا همین دویست سال قبل فقط مردها اجازه داشتند توی چای‌خانه‌های ژاپنی بروند و فقط ثروتمندها چای ماچا می‌خوردند. تازه اتاق‌های مخصوص چای‌خوری بعضی وقت‌ها انقدر کوچک‌ بودند که جنگجوهای بزرگ مجبور می‌شدند شمشیرها و اسلحه‌های خود را بیرون از در بگذارند. برای همین بعضی وقت‌ها نینجاها یک جایی زیر زمین چای‌خانه‌ها قایم می‌شدند تا یواشکی به آدم‌های توی چای‌خانه حمله کنند!