روایتگری درونهشده Inset Narration
روایت بعضی از رخدادها به وسیلۀ یکی از شخصیتهای داستان و بیرون از توالی زمانی روایت اصلی را روایتگری درونه شده مینامند. برای روایتگری درونه شده لازم است در خلال روایت داستان اصلی، موقتاً راوی تغییر کند.
روایت بعضی از رخدادها به وسیلۀ یکی از شخصیتهای داستان و بیرون از توالی زمانی روایت اصلی را روایتگری درونه شده مینامند. برای روایتگری درونه شده لازم است در خلال روایت داستان اصلی، موقتاً راوی تغییر کند.
راوی نهفته تصویری است که از راوی اثر، در ذهن مخاطب شکل میگیرد.
شباهت دنیای داستان به واقعیت را راستنمایی میگویند. راستنمایی، رخدادها و شخصیتهای داستان را باورپذیر میکند.
تمثیل، استعارهای گسترده است که باعث میشود همۀ اشیا، افراد و رخدادهای یک داستان، معنایی به جز معنای ظاهری و اولیهشان در دل روایت پیدا کنند.
اگر مخاطب عمداً پرسشها و تردیدهای خود را دربارۀ درستی، دقت و امکانپذیر بودن رخدادهای یک داستان نادیده بگیرد، تعلیق ارادی ناباوری به وجود میآید. این تعلیق به مخاطب اجازه میدهد که موقتاً دنیای خیالی نویسنده را بپذیرد.
بازبودن اثر به این معناست که در ساختار آن، پایان و نتیجهگیری قطعی و حتمی مشاهده نمیشود.
نازمان زمانی فرضی یا داستانی در دنیای ماست؛ زمانی آرمانی که هیچ وقت وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
در این کتاب به تبعیت از نویسندگان مقاله واژۀ گفتمان در معنای عام آن به کار میرود. به مجموعۀ واژگان خاص و نحوۀ سخنگفتن یک گروه ایدئولوژیک، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا حرفهای مشخص گفتمان میگوییم.
فضایی بینابینی است که فرهنگهای گوناگون در آن با یکدیگر مواجه میشوند و شرایط مناسب برای درهمآمیزی آنها و ایجاد فرهنگ پیوندی یا درهمآمیخته به وجود میآید.
به توضیح پدیدههای مختلف بر اساس هدفی که دارند، فرجامشناسی میگوییم.
عشق آرمانی تعریف خاصی از عشق و فلسفۀ عشق دارد و در رُمانسهای شوالیهای مبانی رفتاری خاصی را برای عشاق وضع میکند. شوالیهای که درگیر عشق آرمانی میشود باید از خانوادهای اصیل و اشرافی باشد و معشوقش را که او…
در تعریف عام، رُمانس داستانی طولانی است که شخصیتهای اصلیاش مثل مردم عادی نیستند. رُمانسها با زبانی فاخر به توصیف عشقهای آرمانی و رخدادهایی بسیار هیجانانگیز یا مرموز و ماورائی میپردازند که هرگز وجود خارجی نداشته و نخواهند داشت. رُمانس…
شوالیهگری مجموعهای از آئینها، اصول اخلاقی و رفتارهای اجتماعی و رزمی ایدهآل است که در اواخر قرون وسطا برای قهرمان یا شوالیه وضع شده بود. به دلیل گران بودن تجهیزات و زره و جوشن مورد نیاز شوالیه در پیکارها، شوالیهگری…
کهنالگو، نمونۀ اصیل و اولیۀ شخصیت، کنش، موقعیت، تصویر یا توصیف داستانی است که نسخههای بعدی بر اساس آن ساخته میشود. کهنالگو معمولاً یک نماد، مضمون یا شخصیت است که به باور منتقدان ریشه در حافظۀ ناخودآگاه جمعی دارد و…
کارناوالگرایی واژهای است که میخاییل باختین برای اشاره به وجود حال و هوای کارناوال در آثار ادبی ابداع کرد. شوخی، تنوع، بازی، توجه به بدن و امور جسمانی، به رسمیت نشناختن حقانیت و جایگاهِ سلسلهمراتبی صاحبمنصبان سیاسی، دینی، فرهنگی، اقتصادی…
سبکپردازی به معنای ریختن متن ادبی یا یکی از اجزاء آن در قالب سبکی خاص است. در این فرآیند متن به شکلی بسیار مشخص دارای سبک میشود و از حالت طبیعی خود درمیآید. از نمونههای سبکپردازی میتوان به سنتیکردن متن…
زیرمتن، مفهوم یا مضمون یک متن کتبی یا شفاهی است که با مضمون اصلی متن تفاوت دارد و معمولاً به طور تلویحی از متن استنباط میشود.
در اصطلاح نظری اگر یک رخداد، شخصیت، شیء یا نظایر اینها به زمان اشتباهی نسبت داده شود، در اثر زمانپریشی به وجود آمده است.
به تعریف هومیبابا، درهمآمیزی فرآیندی است که در خلال آن فرهنگهای گوناگون با بازسازی مرزهای خود موجب ایجاد فرهنگهای درهمآمیخته یا پیوندی میشوند.
در زبانشناسی به واژه یا عبارتی که از ترکیب و آمیختن دو یا چند واژۀ دیگر به وجود میآید، واژه یا عبارت درهمآمیخته میگویند. در این کتاب با توجه به مفهوم درهمآمیزی هومیبابا، به فرهنگ، گفتمان، روایت یا آرمانشهری که…