فلسطین به عنوان یکی از قدیمیترین مناطق مسکونی زمین، همواره کانون تحولات تاریخی و فرهنگی بوده. این سرزمین به علت موقعیت جغرافیایی خاص خود، همیشه مرکز تجارت و تبادل فرهنگی میان تمدنهای مختلف بوده است. این مسئله هم از نظر اقتصادی این کشور را پراهمیت کرده و هم از نظر فرهنگی به آن غنای بسیاری بخشیده است.
فلسطین از لحاظ تاریخی به سرزمینی اطلاق میشد که بین دریای مدیترانه و کرانههای رود اردن قرار داشت. این منطقه در طول تاریخ خود میزبان تمدنهای مختلفی همچون کنعانیها، فینیقیها، و یهودیت بوده. موقعیت جغرافیایی این سرزمین که در مجاورت چهارراههای تجاری مهم بوده، اهمیتی اقتصادی و فرهنگی به آن بخشیده است. کاوشهای باستانشناسی در این منطقه و کشف آثار باستانی متعدد نشان داده که زندگی اجتماعی و تمدن بزرگی در این منطقه وجود داشته.
این سرزمین اما بیشتر به خاطر خاستگاه ادیانی و مذهبیاش شناخته میشود. در اینجا بود که یهودیت و مسیحیت پا به عرصه گذاشتند و رواج یافتند. برای نمونه تمام حوادث انجیلهای چهارگانه در این سرزمین اتفاق میافتد. پس از ظهور اسلام، این آیین نیز فلسطین را سرزمینی مقدس دانست، تا جایی که مسجد الاقصی در بیت المقدس اولین قبلۀ مسلمانها شد و تا سالها رو به آن نماز میخواندند. این مسجد (پس از مسجد النبی و مسجد الحرام) از مهمترین و متبرکترین و مقدسترین امکان اسلامی به شمار میروند که طبق روایات، به دستور خدا و به دست حضرت آدم ساخته شده است.
تحولات تاریخی فلسطین
به خاطر اهمیت مذهبی فلسطین و موقعیت استراتژیک آن، این سرزمین همواره محل تاخت و تاز پادشاهیهای مختلف بوده. حدود 2500 سال پیش، امپراتوری بابل به این سرزمین هجوم آورد و آن را ویران کرد. بعدها کوروش، پادشاه هخامنشی، خود را به آنجا رساند و یهودیها را آزاد کرد. حدود شصت سال پس از میلاد مسیح بود که امپراطوری مسیحی روم به این منطقه آمد و معابد آن را از بین برد. روم فلسطین را به قلمرو خود منضم کرد و بخشی از فعالیتهای سیاسی خود را به آنجا انتقال داد. سلطۀ روم و بعدتر روم شرقی (بیزانس) تا حدود هزار سال طول کشید.
در قرون وسطا فلسطین بار دیگر عرصۀ نبرد شد؛ این بار صلیبیون و امپراتوریهای اسلامی بودند که جنگهایشان را بر سر این منطقه آغاز کردند. در نهایت مسلمانان پیروز شدند و فلسطین جزو امپراتوری عثمانی شد. حاکمیت عثمانیها تا قرن بیستم ادامه داشت. در طول این قرنها درگیریها و اختلافاتی مذهبی بین یهودیان، مسیحیان و مسلمانان وجود داشت ولیکن آنها در کنار هم زندگی میکردند و به همزیستی ادامه میدادند. این اتفاق عملاً بافت فرهنگی و اجتماعی منطقه را تغییر داد.
جنگهای جهانی اول و دوم نقطۀ عطفی در تاریخ فلسطین به شمار میآیند. با پایان جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری عثمانی، سرزمین فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا قرار گرفت. این دوره آغازگر تنشهای سیاسی بین یهودیان و عربها بود که منجر به درگیریهای خونینی شد. در نهایت جنگ جهانی دوم و تبعید و تهدید و کشتار یهودیان اروپا، باعث مهاجرت بسیاری از آنها به فلسطین شد که در نهایت به ظهور اسرائیل منجر گردید.
بعد از تأسیس اسرائیل، تاریخ سیاسی فلسطین با تحولات بیشتری گره خورد. هجوم و کشتار و شهرکسازی نیروهای اسرائیلی در این هشتاد سال بیوقفه ادامه داشت و باعث شد درصد زیادی از فلسطینیها مجبور به ترک خانههایشان شود. در مقابل جنبشهایی اجتماعی هم در فلسطین شکل گرفتند که نقش مهمی در منطقه ایفا میکنند؛ از انتفاضهها تا اشکال مختلف مقاوتهای مدنی، مردم این سرزمین همواره به دنبال آزادی، پس گرفتن وطن، احقاق حقوق خود و تلاش برای بهبود شرایط زندگیشان بودهاند. تأسیس دولت خودگردان فلسطین، برگزاری کنفرانسهای صلح و پیگیری روندهای دیپلماتیک از دیگر اتفاقات سیاسیای بودند که بر سرنوشت مردم فلسطین تأثیر گذاشتند.
فرهنگ و ادبیات فلسطین
زبان و ادبیات نمادهای هویتی هر قوم و ملتی است و نقش بسزایی در حفظ و بقای تمدنها و فرهنگها ایفا میکند. همزبانی فلسطین با دیگر کشورهای عربی که ادبیات و فرهنگی غنی دارند به فلسطینیها هم این امکان را داده تا بتواند تجربیات تاریخی و اجتماعی خود را بهتر بازتاب دهند. از سوی دیگر نویسندگان عرب هم درک عمیقتری از تجربۀ زیسته و رنج مردم این سرزمین به دست آوردهاند و به خوبی توانستهاند این رنج و مقاومت را در آثارشان بروز دهند.
ادبیات فلسطینی بیشتر حول موضوعاتی همچون هویت، مقاومت و احساس تعلق میگردد. این ادبیات، بهویژه شعر، همچنان در میان جوانان این سرزمین جایگاه ویژهای دارد و الهامبخش نسلهای جدید بوده. شعر به عنوان یک ابزار مهم بیانی در فرهنگ فلسطینیها، همواره به موضوعات اجتماعی و سیاسی پرداخته. شاعران این کشور با هنر خود احساسات و آرمانهای مردم را منتقل میکنند و به ترویج پیامهای امید و مقاومت میپردازند. هنگام خواندن اشعار فلسطینی، فرد میتواند عمق احساسات مختلف و واقعیتهای اجتماعی این سرزمین را درک کند.
محمود درویش، شاعر ملی و از شاخصترین ادبای دنیای عرب، با اشعارش به جهانیان نشان داده که فلسطینیها چگونه در برابر ظلم و بیعدالتی ایستادگی کردهاند. درویش فقط شاعر نبود، بلکه مبارز هم بود و با شعرهایش به مصاف دشمن میرفت. او سالها عضو سازمان آزادیبخش فلسطین هم بود و همیشه به آرمان آزادی فلسطین پایبند ماند. درویش در طول حیاتش آثار زیادی در ستایش وطنش سرود که بیشترشان به زبانهای زیادی ترجمه شدهاند و به فهم رنج و درد فلسطین کمک بسیاری کردهاند. همانطور که میگوید:
وطن!
مرا به نخل آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم.
این زمین و مزرعه من است.
اینجا در گودالهای آن افتادهام،
و دستانم در آتش سوخته است.
در اینجا شیر شتر
را در کودکی سر کشیدهام.
وطن من روایت روزهای شاد و غمگین نیست.
وطن در رویا نمیزید
و نه در مزرعهای در آغوش ماه،
و نه در قطرهای نورانی بر گل رز.
وطن من غریبهای خشمگین است
در اضطراب قرنها
با ماشهای کشیده بر شقیقهاش.
وطن من، کودکی است،
که دستانش را با امید و شجاعت
به سوی شادی دراز میکند.
او بادی است در زندان.
و شاخههایی است
در نور و تاریکی،
پیرمردی است که
در این شاخساران جاودان
در ماتم زمین و پسرانش نشسته است.
این سرزمین پوست و استخوان است.
مرا در آن رها کنید.
قلب من و درخت خرما با هم
از آن
به سوی سالهای سخت اوج میگیریم.
مرا به خرما آویزان کنید
من به او خیانت نمیکنم. [منبع]
یا در جایی دیگر با اندوه می سراید:
بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است:
تردید اردیبهشت
عطر نان در بامداد
آراء زنی دربارۀ مردان
نوشتههای اِسخیلوس
آغاز عشق
گیاهی بر سنگ
مادرانی برپا ایستاده بر ریسمان آوای نی
و خوف مهاجمان از یادها.
بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است:
آخرین روزهای سپتامبر
بانویی که چهل سالگیاش را در اوج شکوفایی پشت سر میگذارد
ساعت هواخوری و آفتاب در زندان
ابری به سان انبوهی از موجودات
هلهلههای یک خلق برای آنان که با لبخند به سوی مرگ پَر میکشند
و خوف خودکامگان از ترانهها.
بر این سرزمین چیزی هست که شایستۀ زیستن است
بر این سرزمین، بانوی سرزمینها،
آغاز آغازها
پایان پایانها
که فلسطیناش نام بود
که فلسطیناش از این پس نام گشت
بانوی من!
مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است، شایسته است. [منبع]
فدوی طوقان، شاعر زن فلسطینی، دیگر چهرۀ شاخص ادبیات این سرزمین بود که مضمون اکثر سرودههایش، مقاومت و مبارزه و پایداری است:
دیگر چیزی نمیپرسم
از اتفاق مرگ در سرزمینم
به خاطر تبدیلشدنم به علف
به خاطر درآمیختنم به گل
به اینکه سبدی گل شوم
کودکی به روزی دیگر
در سرزمین من
انتخاب خواهد کرد
تمام آنچه میپرسم
این است
که در دامن کشورم بمانم
درست شبیه خاک
درست شبیه علف
شبیه گل [منبع]
چهرههای ادبی و فرهنگی فلسطین فقط محدود به شعرا نبود. ادوارد سعید، منتقد برجستۀ فلسطینی، از مهمترین منتقدین قرن بیستم به شمار میرود که بیشتر به خاطر نظریۀ شرقشناسی شناخته میشود. سعید از نگاه اگزوتیک و برساختۀ غرب نسبت به شرق انتقاد میکند و برداشت آنها از دیگری را زیر سؤال میبرد. این منتقد سالها در راه آزادی فلسطین مبارزه کرد و با تحلیلها و سخنرانیهایش کوشید این سرزمین را دوباره به مردمش بازگرداند. سعید هم مثل درویش در مخالفت با پیمان اسلو به یاسر عرفات حمله کرد و مسیرش را از دیپلماتهای فلسطینی جدا کرد.
مطلب «ادوارد سعید و تأثیر او بر دوران معاصر» را هم بخوانید.
با اینکه بسیاری از فلسطینیها برای زنده ماندن یا بهبود وضعیت زندگیشان مجبور به جلای وطن شدهاند، فرزندان آنها و نسلهای بعدی همچنان به سرزمین پدری و مادریشان وفادارند. نویسندگان جوانی مثل ایزابلا حماد، با این که در غرب به دنیا آمدهاند، ولی در اکثر داستانها و جستارها و مقالاتشان پیوسته به فلسطین ارجاع میدهند و از آن سخن میگویند. حماد در تمام رمانهایش به فلسطین سفر میکند و موقعیت بغرنج مردم آنجا را نشان میدهد.
حماد در سخنرانی آخرش که در مراسم بزرگداشت ادوارد سعید بود، با الهام گرفتن از چهارچوب نظری سعید، از وضعیت فلسطین گفت و دیدگاه غرب نسبت به این کشور را مورد نقد قرار داد. سخنرانی که چند روز پیش از شروع کشتار اسرائیلی ها در سال 2023 بود و نگاه درست حماد را نشان میداد.
کتاب بازشناختن غریبه متن سخنرانی این نویسنده در مراسم ادوارد سعید است. این کتاب را از فروشگاه اطراف بخرید.
بدون دیدگاه