مقصود از گروهنگاری انجام مطالعهای جمعی دربارۀ ویژگیهای مشترکِ گروهی است که اغلب نمیتوان به زندگینامۀ تکتک اعضایش مراجعه کرد و هدفش، کشف روابط و الگوهای زندگی اعضای گروه در یک مقطع تاریخی خاص است. کویینتیلیان در بحث فن بلاغتِ کلاسیک این اصطلاح را به کلمۀ شخصنمایی (prosopoeia) ربط میدهد که به معنای احضار تمثیلیِ شخصی غایب یا خیالی است. گروهنگاری برای بررسی ساختار و نقشهای متغیر گروهها توسط تاریخنگارانی که از انواع دادهها استفاده میکنند، فرمی مهم است. لارِنس استون، تاریخنگار اجتماعی، در مقالهای تأکید میکند که گروهنگاری روشی برای کشف روابط کنشوران اجتماعی و ارزیابیِ ظرفیت تغییر در آنها است. در گروهنگاری، برای درک و بررسی روابط موجود میان تعدادی زندگی، باید به جمعآوری دادهها پرداخت (که این روزها اغلب به شکل الکترونیک انجام میشود). احتمال دارد گروه مورد بررسی خیلی بزرگ باشد مثل گروهی که امانوئل لوروا لادُری دربارهاش تحقیق کرد یا گروهی که اِستون در جریان مطالعۀ ازدواج و خانواده، بررسیاش کرد. البته گروهنگاری فقط مجموعهای از زندگینامههای افراد یک گروه نیست. زندگیهای مورد مطالعه در این نوع پژوهشها باید آنقدر وجوه مشترک داشته باشند تا بتوان ارتباطی بینشان برقرار کرد. این نوشتهها شبیه تبارشناسی هم نیستند چون هدف گروهنگاری مطالعهای وسیعتر از بازآفرینی پیشینۀ خانوادگی افراد است. جی. توماس کاوزر میگوید رسانههای معاصر برای بازنمایی زندگی از گروهنگاری استفاده میکنند. مثلاً مستندهای تلویزیونی آپ! (از مجموعهای انگلیسی دربارۀ مسائل روز با عنوان دنیا در عمل اثر مایکل اَپتِد) سال ۱۹۶۴ با ارائۀ تصویری از زندگی چهارده بچۀ هفتساله شروع شد و از آن به بعد هر هفت سال، سراغ این بچهها رفت تا وضعیت زندگیشان را در قالب یک گروه به تصویر بکشد.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه