نقد قومی اصطلاحی است که آرنولد کروپَت برای مطالعۀ تولیدات فرهنگی، مخصوصاً روایتهای زندگیِ بومیان آمریکا و سرزمینهای دیگر، پیشنهاد کرد و به لحاظ روششناختی آمیزهای از انسانشناسی، تاریخ و نظریۀ انتقادی است. کروپَت میگوید تمرکز نقد قومی کاملاً بر خط مقدم است، یا به عبارتی «فضایی متغیر که در آن دو فرهنگ با یکدیگر رویارو میشوند.» خط مقدم نوعی محدودۀ اجتماعیِ بهنقشهنیامده است که در آن افرادی با هویتهای گوناگون یکدیگر را ملاقات میکنند. البته در این محدودۀ خاص، افراد ناگزیرند در بافتِ استعمارگراییِ حاکم با یکدیگر ارتباط داشته باشند. نقد قومی میکوشد «به جای سکونت در یک فضا، نقادانه میان فضاهای بینابینیِ بسیار متفاوتی رفتوآمد و آنها را بررسی کند.» این رویکرد بر مرزها، عبور از آنها و «بینابینی بودنِ» فرایندهای بینافرهنگی تمرکز دارد و معمولاً از ناسازهگویی استفاده میکند که آرایهای بلاغی است و از راه جمع اضدادِ آشکار، معنا میآفریند. کروپت میگوید نقد قومیْ روشی نسبیگرایانه برای تحلیل گفتمانی است که در «جبههها»ی متعدد رویارویی تاریخی و فرهنگی جریان دارد. نقد قومی، خلاف نظریۀ پسامدرنیستی، قائل به نوعی از ذاتباوریِ استراتژیک است.
ژورژ ای. سیویی، با روشی تقریباً مشابه، اصطلاح خودتاریخنگاری بومیآمریکایی را به مثابۀ روشی مطرح میکند که هدفش اجرای فرایند «همگونسازی معکوس» است. به گفتۀ او پژوهشگران باید مکاتبات و گفتوگوهای صاحبنظران بومیآمریکایی و غیربومیآمریکایی را بررسی کنند تا از این راه اجزای اصیل فرهنگ بومیان آمریکا را بشناسند و به مهاجران اروپایی-آمریکایی بگویند برای «آمریکاییبودن» باید به الگوی پیشنهادی بومیان پایبند باشند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه