بعضی از منتقدانِ خودزندگینگاری میگویند قصههای دیجیتال زندگی با مشابههای مکتوبشان تفاوت دارند. مایکل هاردی این قصهها را چنین تعریف میکند: نوعی روایت زندگی که «در [رسانهای] با چهارچوبهای دادههای دیجیتال تهیه و مصرف میشود.» او میگوید در فضای دیجیتال ممکن است مرز نویسنده و خواننده در خلال تعاملشان برای برساختن قصۀ زندگی مبهم شود. صفحههای اینترنتی و وبلاگهای شخصی رویکرد خاطرهنویسانهای دارند که افزودن دائمِ مطالب جدید و تأکید همزمان بر وقایعنگاریِ تقویمی را ممکن میکند اما چون با کمک هایپرلینکها مطالب آرشیوی را هم گردآوری میکنند، ماهیت روزانۀ خاطراتِ روزنوشت را از اساس تغییر میدهند. هاردی به این نکته هم اشاره میکند که این روایتها «فاقد مخاطب معین» هستند چون هر کسی میتواند هر زمانی که بخواهد سراغشان بیاید. قصههای دیجیتال زندگی به دلیل تأکید بر روزانه بودن، نوعی قومنگاریِ غیرحرفهای تولید میکنند. به گفتۀ هاردی، این قصهها تا امروز عمدتاً بر قصۀ زندگی خانوادگی، روایتهای خلاف گزارشهای کارشناسان یا قصههای نوکیشی و تغییر تمرکز داشتهاند. قصههای دیجیتال گاهی هم با مضمونهایی مثل اصالت و جدایی از هویتهای آفلاین سروکار دارند؛ هویتهای آفلاینی که پیشتر اعتبارشان با مصاحبه و در قالب فرمهای ثابت نگارش تأیید شده است. یکی از تنشهای مهم این قصهها بازی بین بافت سیال رسانههای آنلاین و نظارت شدتیافته در آنها است.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه