طنازی‌های یک مسافر | گفت‌وگوی شهروند با عاطفه احمدی

مصاحبه شهروند با عاطفه احمدی گی دولیل شنژن پیونگ یانگ یانگون نشر اطراف

عاطفه احمدی مترجم انتشارات اطرافعاطفه احمدی متولد سال ۱۳۶۸ در تهران است. او مدرک کارشناسی‌اش را در رشته‌ ادبیات نمایشی گرفته و کارشناسی ارشدش را در رشته‌ تصویرسازی نیمه‌کاره رها کرده. ترجمه را هم با متون تئاتری آغاز کرده و با ترجمه‌ی رمان‌های کودک‌ونوجوان و همکاری با مجلات مختلف کار را ادامه داده. در این گپ و گفت کوتاه از تفاوت‌های ترجمه‌ی کتاب‌های مصور با کتاب‌های روایی دیگر پرسیده‌ایم. ضمن این‌که می‌خواستیم بدانیم سه سفرنامه‌ای که از گی دولیل، کارتونیست مشهور کانادایی، ترجمه و منتشر کرده آیا استقبال خوبی هم بین مخاطبان داشته؟ در ادامه پاسخ‌های عاطفه احمدی را می‌خوانید.

* سه کتاب سفرنامه در انتشارات «اطراف» ترجمه کرده‌اید. پیش از این چه ترجمه‌هایی داشتید؟

من با مقالات دانشگاهی کار ترجمه را شروع کردم و مجموعه مقالات تئاتری که با انتشارات «بیدگل» منتشر کردیم. یک‌ سری رمان‌های نوجوان هم ترجمه کرده بودم و کتاب تکان نخور اثر سالی مان. این کتاب خودزندگی‌نامه‌ی عکاس معروفی است به نام سالی مان که با انتشارات «حرفه هنرمند» منتشر کردم.

* چه رشته‌ای خوانده‌اید؟

تئاتر.

* پس خودتان کار زبان را دنبال کرده‌اید؟

بله، با مجلات مختلف کار کرده‌ام؛ از جمله یک سالی در تحریریه‌ی «همشهری داستان» بودم. از طریق تحریریه‌ی همین «همشهری داستان» هم بود که با انتشارات «اطراف» آشنا شدم. بعد هم خود انتشارات ترجمه این کارها را به من پیشنهاد داد.

سفرنامه مصور گی دولیل کمیک مستند
مجموعه‌ی سفرنامه‌های مصور، نشر اطراف

* ترجمه‌ی این کتاب‌های مصور به نظر آسان می‌رسد. چون به هر حال حجم آن کم است و وقت زیادی نمی‌گیرد اما قطعاً تفاوت‌هایی با ترجمه‌ی رمان و کتاب‌های دیگر دارد. می‌خواهم از تجربه‌ی این نوع ترجمه بگویید.

 حقیقتاً آسان‌تر هستند. چون حجم کلمات به دیالوگ‌هایی اختصاص دارند که در مقایسه با تصاویر بسیار کمتر هستند. اما چون این کتاب‌ها سفرنامه هستند و هر کشوری، جزئیات خاص خودش را دارد، تحقیقاتی که شما در کنار ترجمه انجام می‌دهید، وقت بیشتری می‌گیرد. این تحقیق و جست‌وجوها برای این است که به هر حال اشارات اشتباه ترجمه نشوند و لحن را هم در ترجمه مراعات کنم. این سفرنامه‌ها به لحن محاوره نوشته شده‌اند و همین هم دشواری کار ترجمه این نوع کتاب‌ها بود؛ هم باید محاوره باشد، هم در کنار تصاویر هم‌نشین و خوش‌خوان باشد و هم این‌که چیزی در ترجمه از دست نرود.

* احتمالا منظورتان از این‌که می‌گویید چیزی از دست نرود، طنز لحن راوی هم هست.

بله، امیدوارم چیزی در ترجمه به خاطر طنز جمله‌ها از دست نرفته باشد که این هم یکی دیگر از مشکلات کار بود.

* کتاب‌های بسیار خوش‌خوانی از آب درآمده‌اند و از این بابت می‌شود به هر قشری پیشنهاد داد. ترجمه‌های خوبی هم دارند. استقبال مخاطبان چطور بوده؟ چون به هر حال کتاب‌ها مصور هستند و با کتاب‌های عادی تفاوت دارند.

 راستش در مقایسه با کتاب‌های دیگر انتشارات «اطراف»، چاپ‌های کمتری رفته. خود ناشر هم منتظر بود ببیند برای این کتاب‌ها چه اتفاقی می‌افتد. چون خواننده‌ی عام ممکن است با روش خواندن این نوع کتاب‌ها چندان آشنا نباشد. ولی خب بازخوردهایی که خودم گرفتم خیلی خوب بوده و استقبال هم از آن‌ها شده. حتی شنیدم در کلاس‌های طراحی، استادان به عنوان نمونه به دانشجویان‌شان معرفی کرده‌اند. در واقع بیشتر کسانی که دوست دارند با این فرم آشناتر شوند، از این کتاب‌ها استقبال کرده‌اند تا خوانندگان عام. امیدوارم که در ادامه اتفاقات بهتری هم برای این نوع کتاب‌ها بیفتد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *