پاندمی کرونا در سال 2019 باعث توجه بسیاری به موضوع مراقبت و بحران جهانی آن جلب شود. تا پیش از کرونا مراقبت بیشتر مفهومی شخصی داشت و خیلیها آن را صرفاً معطوف به خود یا خانوادهشان میدیدند. اما کووید 19 نقطۀ عطفی شد تا تصورمان نسبت به مفهوم مراقبت تغییر کند. روایت مراقبت نقش اصلی را در این پدیده ایفا میکرد: خواندن روایت خانوادهها، پرستاران و پزشکان از این موقعیت، ما را درگیر پرسشها و موضوعات مهمی کرد؛ مثل اینکه اخلاق مراقبت چه اهمیتی دارد و مراقبها متحمل چه رنج و سختیهایی میشوند و چقدر در زندگی تأثیرگذارند.
مایکل روزن در سال 1989 داستان کودکانۀ ما داریم به شکار خرس می رویم را نوشت. کتاب قصۀ اعضای یک خانواده را میگوید که تصمیم میگیرند با همدیگر به سراغ خرسی وحشی بروند و شکارش کنند. سفر آنها فرازونشیب زیادی دارد و از میان علفزار و جنگل و رودخانه و گل و برف میگذرند تا به خرس برسند. در تمام طول راه این جملهها را تکرار میکنند که «ما نمیترسیم» و «داریم به شکار خرس میرویم» اما همین که به غار خرس میرسند و او را میبینند، پا به فرار میگذارند و از تمام آن موانع میگذرند و به خانهشان بازمیگردند. توی رختخواب میروند و پناه میگیرند و از آنجا به خرس که پشت پنجره ایستاده نگاه میکنند. حالا که خیالشان راحت شده دست خرس به آنها نمیرسد و جایشان امن است، میگویند «ما دیگر نمیخواهیم به شکار خرس برویم.» داستان روزن همیشه پرفروش بوده ولی به شکل جالب توجهی در زمان کرونا دوباره مورد توجه قرار گرفت. والدین زیادی در سرتاسر دنیا در زمان قرنطینه این قصه را برای بچهها میخواندند تا از ماندن در خانه خسته نشوند. انتخاب این کتاب در آن برهه هرگز تصادفی نبود؛ در قصۀ روزن بچهها دائم میگویند «ما نمیترسیم.» و چه راهی بهتر از این برای اینکه به کودکان نشان داد از چیزی نترسند و شجاع باشند. اما دلیل مهمتر و فرامتنی این ماجرا این بود که روزن در همان روزهای ابتدایی کرونا بیمار شده بود و مردم با خرید کتابش سعی داشتند به او ادای احترام کنند و اهمیتش را نشان دهند. این عمل نوعی مراقبت از مایکل روزن بود. نویسندهای که در تمام عمرش مراقب کودکان بود و سعی میکرد به آنها زندگی را بیاموزد. حالا که بیمار شده بود، وقتش بود که والدین و بچهها به نحوی مراقبش باشند.
اخلاق مراقبت؛ چرا مراقبت از دیگری اهمیت دارد؟
مراقبت از دیگری نه تنها یک مسئولیت انسانی است، بلکه از جنبههای اخلاقی هم دارای اهمیت بسیاری است. این عمل میتواند به ایجاد اعتماد، همبستگی و ارتباطات عمیقتر بین افراد منجر شود. در جوامع ما، رفتارهای مراقبتی به عنوان نشانهای از مهربانی و همدلی شناخته میشوند، که این امر میتواند روابط عاطفی را تقویت کند. تحقیقات نشان داده که مراقبت از دیگران نه تنها بر روحیه آنها تأثیر مثبت دارد، بلکه به خود مراقب هم کمک میکند احساس رضایت و خوشبختی بیشتری کند. این فرایند باعث میشود تا فرد مراقب احساس کند که به جامعه و نزدیکان خود خدمت کرده و این احساس وظیفهپذیری میتواند در زندگی فردی و شغلی او تأثیرات مثبتی داشته باشد.
با اینکه خود مراقبت به اندازۀ عمر بشر قدمت دارد ولی مفهوم اخلاق مراقبت خیلی مدرن است و به دهۀ 1980 میلادی بازمیگردد. در آن زمان کارول گیلیگان، روانشناس و فمینیست، در بررسیهایش فهمید که خیلی از پژوهشهایی که در مورد مراقبت انجام میگیرند، سوگیری دارند و به نفع مرداناند. او معیارهای پیشین مراقبت را به چالش کشید و مفاهیم گستردهتری را وارد آن کرد که شامل دلسوزی،شفقت و همدردی میشد. فلسفۀ اخلاق مراقبتی که گیلیگان مطرح کرد با استقبال زیادی روبهرو شد و در طول این سالها به تمام دنیا گسترش یافت. بخش زیادی از اهمیتی که امروز برای مراقبان قائلیم و آنها را به عنوان نیروهایی ارزشمند، فداکار و قابل احترام میبینیم، تحت تأثیر ایدۀ او بوده است.
در همین زمینه پیشنهاد میکنیم مطلب «اخلاق مراقبت چیست؟» را مطالعه کنید.
تعادل بین مراقبت از خود و دیگران
یکی از چالشهایی که گیلیگان پیش کشید، ماهیت مراقبت بود: اینکه آیا مراقبت وظیفه است یا احساسات دیگری هم در آن دخیلاند؟ از دیدگاه مردم و حتی بسیاری از دستگاههای فلسفی، مراقبت در چهارچوب وظیفۀ عمومی قرار میگرفت اما این رویکرد یک ایراد مهم داشت: به این شکل خیلی از مراقبان نادیده گرفته میشدند. منظور گیلیگان بیشتر معطوف به زنان بود، چون به عنوان مراقبان همیشگی خانواده متحمل هزینۀ مادی و معنوی زیادی میشدند و عملاً فداکاریشان به چشم نمیآمد. اینجا بود که ماهیت مراقبت تغییر کرد و خود مراقب و مسئلۀ سلامت فیزیکی و روانی او هم موضوع بحث قرار گرفت.
یکی از چالشهای اساسی در مراقبت از دیگری، یافتن تعادل بین نیازهای خود و نیازهای دیگران است. افراد معمولاً در تلاش برای کمک به دیگران، از خودشان غافل میشوند و این موضوع میتواند به پیامدهای منفی از جمله خستگی روحی و جسمی منجر شود. برای حفظ تعادل، مراقب باید زمانهایی را به خود اختصاص دهد و به نیازهای خود توجه کند. به این معنی که نه تنها باید به دیگران کمک کنیم، بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که خودمان نیز در جایگاه مناسبی از نظر روحی و جسمی هستیم. اگر شما برای خود وقت نگذارید، نمیتوانید به دیگری نیز کمک کنید. یکی از راههای مهم و توصیهشده برای رسیدن به این تعادل، روایت مراقبت است؛ بازگو کردن تجربیات دشوار دوران مراقبت، به مراقب کمک میکند سنگینی این بار با دیگران قسمت کند.
روایت مراقبت؛ گفتن از خود
تجربیات شخصی شما در دورۀ مراقبت میتواند در درک بهتر این موضوع بسیار مفید باشد. هر داستانی شامل چالشها و موفقیتهایی است که ما را در مسیر یادگیری و رشد قرار میدهد. بیان این تجربیات در ضمن اینکه به خود فرد کمک میکند با رنجش کنار بیاید، به دیگران هم انگیزه میدهد و آنها را در موقعیتهای مشابه یاری میکند. وقتی که شما از تجربیات خود صحبت میکنید، در واقع به دیگران این نکته را انتقال میدهید که هیچکس کامل نیست و همۀ ما در مراقبت از دیگران با چالشهایی روبرو میشویم. این تبادل تجربیات میتواند باعث شود که افراد احساس کنند تنها نیستند و این خود میتواند باعث ایجاد اعتماد و همبستگی بیشتری در روابط شود.
مراقبت معمولاً مشکلات زیادی به همراه دارد. خیلی از مراقبان ناخواسته در چنین موقعیتی قرار میگیرند و اصلاً آمادگی مواجهه با چنین شرایطی را ندارند. به خاطر همین تا مدتها سردرگماند و نمیدانند باید چه کنند یا تصمیم درست کدام است. بدتر اینکه احساس تنهایی میکنند و تصورشان بر این است که این موقعیت فقط برای آنها پیش آمده. روایت مراقبت در چنین شرایطی به آنها کمک خواهد با موقعیتشان کنار بیایند و آن را بپذیرند. خواندن روایت کسی که پیش از او رنج کشیده و مثل او تحت فشار بوده و واکنشهایی شبیه به او داشته، به خواننده احساس بهتری میدهد.
چالشهای عمدۀ مراقبت فقط به زندگی خانوادگی نیست، بلکه زندگی اجتماعی و روابط بیرونی مراقب را هم متأثر میکند. برای مثال خیلیها، مخصوصاً زنان، به خاطر مراقبت تماموقت مجبور میشوند کارشان را ترک کنند. این موضوع فشار مضاعفی به مراقب میآورد و گاهی او را به آستانۀ فروپاشی میبرد. یکی از کارکردهای اصلی روایت مراقبت، گفتن از همین سویههای پنهان مواظبت است. چیزهایی که دیگران نمیبینند یا به آن اهمیتی نمیدهند. روای/مراقب در روایتش از دوران مراقبت، میتواند صادقانه از احساساتش بگوید و بیپرده رنجهایش را مرور کند. اینچنین مخاطب میتواند با او همدلی کند و مشکلات او را به رسمیت بشناسد.
کتاب ما ایوب نبودیم دربردارندۀ روایت چند مراقب است که تجربیات شخصیشان گفتهاند.
روایت مراقبت؛ مراقبت از خود
روایت مراقبت را میتوان مراقبت از مراقب دانست. گفتن و نوشتن از تجربیات شخصی به او اجازه میدهد تا از خود در برابر خستگی، استرس و اضطراب محافظت کند. مراقب در این فرایند احساسات و نیازهای روانی خود را می شناسد و به خود یادآوری میکند که گاهی خودش هم نیاز به حمایت و مراقبت دارد. این امر هم به نفع خود اوست و هم به او این امکان را میدهد تا برای دیگران هم مؤثرتر عمل کند.
مراقبت از دیگری عملی انسانی و ضروری است اما باید به یاد داشته باشیم که برای انجام بهتر این مسئولیتها، باید به خود هم توجه کنیم. با تعیین مرزها، تعادل برقرار کردن و روایت مراقبت، میتوانیم به بهترین شکل به دیگران کمک کنیم و در عین حال کیفیت زندگی خودمان را هم حفظ نماییم.
کتاب ما ایوب نبودیم شرح تجربۀ مراقبت و مواظبت از کسی و چیزی از زبان سیزده مراقب در همین روزهاست؛ روایت احوال و افکار و روزگار آدمهایی که سرنوشتْ آنها را در موقعیت انتخابِ خود یا دیگری گذاشته. فاطمه ستوده دبیر و گردآورندۀ این کتاب بوده و مرضیه اعتمادی، عاطفه تاجیک، زهره ترابی، مرتضی سلطانی، علیرضا شهرداری، زهرا صنعتگران و یاسر مالی روایت خود از مراقبت را بازگو کردهاند.
♦ میتوانید بخشهایی از کتاب را از اینجا دانلود و مطالعه کنید.
بدون دیدگاه