در زندگی هر انسانی اتفاقات تلخ و شیرینی زیادی میافتد، اما یکی از بزرگترین و مهیبترین آنها تجربۀ فقدان و سوگواری برای نزدیکان است. سوگ واکنشی طبیعی و حتی ضروری در برابر غم از دست دادن عزیزان است. اما سؤال اینجاست که چگونه میتوانیم این فرایند را به طور مؤثری مدیریت کنیم و از عواقب روانی آن جلوگیری کنیم؟
سوگ چیست؟
سوگ به احساسات و واکنشهایی اطلاق میشود که فرد معمولاً در زمان ازدستدادن یک عزیز تجربه میکند. البته سوگواری الزماً برای مرگ کسی نیست و گاهی برای پایان یافتن رابطههای عاطفی هم اتفاق میافتد. در هر صورت حالات سوگ ممکن است شامل غم، ناراحتی، خشم و حتی احساس گناه باشد. سوگ پاسخی طبیعی به فقدان است و نشان از عمق ارتباطات عاطفی و انسانی میان افراد دارد. این فرایند میتواند در سطوح مختلفی از زندگی فرد تأثیر بگذارد و احساسات متفاوتی را به همراه داشته باشد.
انسان قرنهاست که این احساس را در خود شناخته و تلاش کرده با آن کنار بیاید. آدمی بنا به تجربه دریافته که سوگ تا جایی طبیعی است و به فرد کمک میکند از سختیهای فقدان گذر کند. اما اگر خیلی طولانی شود یا فرد واکنشهایی تند و رادیکال از خود بروز دهد، باید در مورد وضعیت سوگوار نگران بود و به او کمک کرد. روانشناسی در قرن بیستم کوشید تا در این حالت کندوکاو کند و برایش معنایی بیابد. چنین بود که تعریفی برای فرایند سوگواری ارائه کرد و مراحل روانی آن را توضیح داد.
پیشنهاد میکنیم مقالۀ «مواجهه با سوگ؛ راهنمایی برای پذیرش فقدان و بهبود تروما» را مطالعه کنید.
مراحل سوگواری
فرایند سوگواری معمولاً شامل مراحل مختلفی است که هر فرد بر اساس تجربه و شرایط خود ممکن است آنها را به شیوهای متفاوت طی کند. این مراحل معمولاً به عنوان بخشی از یک چرخۀ طبیعی در نظر گرفته میشوند.
مراحل اولیه سوگواری معمولاً شامل انکار، پرخاشگری، معامله و پذیرش است. در مرحلۀ انکار، فرد بهسختی میتواند واقعیت را بپذیرد و ممکن است افکار ضد و نقیضی را تجربه کند. در مرحلۀ پرخاشگری، احساسات رنج و غم به خشم تبدیل میشوند. در مرحلۀ معامله، فرد به امید بازگشت عزیز ازدسترفته به دعا و درخواست میپردازد و در نهایت فرد واقعیت مرگ را قبول کرده و به سمت بهبود حرکت میکند.
محیط اجتماعی و فرهنگی هم تأثیر زیادی بر تجربۀ سوگ دارد. حمایتهای اجتماعی، ارتباطات خانوادگی و همدردی دوستان و آشنایان میتوانند روند سوگواری را تسهیل یا سختتر کنند. افرادی که از حمایت اجتماعی برخوردارند، در این فرایند معمولاً احساس بهتری را تجربه میکنند.
به طور کلی فقدان میتواند پیامدهای جدیای برای سلامت روانی فرد به همراه داشته باشد. در این برهه احساساتی مثل غم، ناکامی، گناه و احساس تنهایی خیلی بیشتر میشوند. این احساسات میتوانند بر عملکرد روزمرۀ فرد هم تأثیر بگذارند و ممکن است به اختلالات روانیای همچون افسردگی و اضطراب منجر شوند. شناخت این احساسات و درک اینکه این واکنشها طبیعیاند، میتواند به ما در طی کردن مراحل سوگ کمک کند.
تکنیکهای روانشناختی برای مدیریت سوگواری
مدیریت سوگ نیازمند شناخت و استفاده از تکنیکهایی است که به فرد کمک میکند با احساسات خود بهتر کنار بیاید. امروزه سوگ و فقدان را به انواع مختلفی تقسیم میکنند و متناسب با هر نوع، رفتار یا درمانی تجویز می شود. در سوگواریهای عادی فرد با انجام کارهای زیادی میتواند به آرامش برسد و شرایطش را بهبود دهد.
7 گام برای گذر از سوگ
- پذیرش سوگ: در وهلۀ اول باید به خودمان اجازه دهیم که سوگوار باشیم و آن را سرکوب نکنیم.
- نامه نوشتن به عزیز ازدسترفته: گفتن از عشق و علاقهمان به متوفی کمک میکند، احساس بهتری پیدا کنیم.
- نوشتن خاطرات مثبت: ثبت تجربهها و احساسات مثبت میتواند کمک کند تا اندوه را بهتر و مدیریت کنیم.
- صحبت با دیگران در مورد سوگ خود: این کاری ساده ولی بینهایت مؤثر است.
- شنیدن سوگ دیگران: شنیدن رنج دیگران چند حسن دارد؛ کمک میکند بدانیم که در فقدان تنها نیستم و دیگران هم رنجی کموبیش شبیه ما دارند، و از طرف دیگر به ما فرصت میدهد تا عشق و علاقهمان را دوباره بروز دهیم و نثار بقیه کنیم.
- مدیتیشن: این تکنیک هم در خیلی از مواقع به کاهش استرس و اضطراب منجر خواهد شد.
- آمادگی برای برگشت اندوه: هر مناسبتی مثل تولد یا سال نو میتواند ما را به یاد فقدانمان بیندازد. پس باید برای سوگواری آماده باشیم.
سوگ سخت
گاهی اما سوگواری سختتری پیش میآید که فرد به سختی میتواند با فقدان کنار بیاید. به گفتۀ منابع پزشکی، حدود 10 درصد آدمها با وضعیت «سوگ پیچیده» مواجهاند. نشانههای این حالت این است که فرد مرگ را نمیپذیرد، خیلی کم یا زیاد سؤال میپرسد یا سعی دارد خاطر عزیز ازدسترفته را فراموش کند. در سوگ پیچیده، فرد به کمک دیگران نیاز دارد و به تنهایی قادر نیست از این مرحله عبور کند. در این شرایط حتماً توصیه میشود که به مشاور یا روانشناس مراجعه شود. معمولاً ما ترجیح میدهیم برای دوستان و نزدیکان و اعضای خانوادهمان درد دل میکنیم و از رنجها و اندوهمان میگوییم تا احساس بهتری پیدا میکنیم. اما باید توجه داشته باشیم این افراد فقط میتوانند شنوندۀ حرفهای فرد سوگوار باشند و با او همدلی و همدردی کنند. کمک بیشتری از دستشان برنمیآید و متخصصان هم توصیه میکنند که دست به اقدامی نزنند و کار بیشتری انجام ندهند. این در حالی است که گاهی برای مدیریت احساسات و مشکلات ناشی از سوگ نیاز به راهنمایی داریم. به کسی احتیاج داریم که وضعیت را برایمان تشریح کند و بگوید که کجا هستیم و به کجا میرویم. مشاور و پزشک میتواند با ارائۀ راهکارهای مناسب و علمی، به ما در غلبه بر چالشها و احساسات منفی و در گذر از مراحل سوگ کمک کند.
حالت دیگری هم برای سوگواری هم هست که به آن «سوگ پیشاپیش» گفته میشود و مربوط به زمانی است که هنوز فقدان اتفاق نیافتاده ولی ما دچار اندوه میشویم. زمانی که بیمار محتضری داشته باشیم که مرگش قریبالوقوع است، با این سوگ مواجه میشویم.
برای خواندن خاطرات سوگواری دیگران، پیشنهاد میکنیم کتاب لنگرگاهی در شن روان را بخوانید.
سوگواری سالم و ناسالم
یکی از چالشهای مهم در روند سوگواری، تشخیص این است که آیا احساسات و واکنشهایمان طبیعی و سالم هستند یا خیر. سوگواری سالم معمولاً شامل احساس و واکنش متعادل است که امکان پذیرش واقعیت را فراهم میکند. احساسات عمیق، اما قابل کنترل، و تمایل به صحبت دربارۀ عزیز ازدسترفته نشانههایی از سوگواری سالم هستند. برعکس، نشانههایی مانند انزوا، عدم توانایی در عملکرد روزمره و احساسات پایدار و منفی میتوانند نشاندهندۀ سوگواری ناسالم باشند.
زمانی که تشخصی دادیم احساساتمان نامتعادل است یا فرایند سوگواری خیلی طولانی شده، باید حتماً کمک بگیریم و سعی کنیم خود را درمان کنیم. البته که کنترل و درمان هم زمانبر است و به خود فرد بستگی دارد که چگونه با احساساتش کنار بیاید.
چگونه به مرحلۀ پذیرش برسیم؟
رسیدن به مرحلۀ پذیرش نیازمند زمان و تلاش است. این گام نشاندهندۀ قبول واقعیت و حرکت به سمت بهبودی است. افراد باید به خود زمان دهند و اجازه دهند تا سوگواری بهمرور زمان پیش برود.
حمایت از افراد سوگوار، به حساسیت و همدلی نیاز دارد. گوش دادن فعال، ارائۀ کمک و همدردی از راههای مؤثر برای یاری رساندن به دوستان و عزیزان است.
در نهایت باید گفت که سوگواری فرایندی پیچیده و شخصی است که به زمان و حمایت نیاز دارد. با درک جنبههای مختلف این تجربه و استفاده از تکنیکهای مقابلهای، میتوان به بهترین شکل ممکن با فقدان کنار آمد و به زندگی عادی بازگشت.
در همین زمینه پیشنهاد میکنیم کتاب گذر از تجربههای تلخ با تغییر قصههای زندگی را مطالعه کنید.
بدون دیدگاه