رخداد واحد اساسی سیر وقایع است. نام دیگر آن «رویداد» است. رخداد ممکن است کنش باشد (مثل ضربهزدن یا بوسیدن) یا حادثهای که عموماً هیچ شخصیتی در حادثشدنش دخیل نیست (مثل صاعقه).
رخدادهای سازنده و رخدادهای مکمل دو نوع رخداد اساسی در روایت هستند که معمولاً آنها را از هم تفکیک میکنند. نام دیگر این مفاهیم «بنمایههای اجباری» و «بنمایههای اختیاری» (توماشفسکی)، هستهها و پیروها (چتمن) یا هستهها و کنشیارها (بارت) است. رخدادهای سازنده برای حرکت رو به جلوی قصه ضروریاند (بارت نام دیگرشان را «سازههای اساسی» میگذارد). تمام این رخدادها لزوماً «نقاط عطف» قصه نیستند اما دستکم برای زنجیرهی رخدادهای تشکیلدهندهی قصه لازماند. رخدادهای مکمل لازمهی قصه نیستند و به نظر میرسد اضافیاند. تمایز بین رخدادهای سازنده و مکمل اغلب مفید است زیرا به ما یادآوری میکند این سؤال را از خود بپرسیم: چرا این رخداد مکمل در این روایت گنجانده شده؟ اگر لازمهی پیشبرد قصه نیست، پس چرا نویسندهی نهفته تشخیص داده آن را ذکر کند؟ البته این تمایز نیز ــ مانند سایر تمایزها ــ آنچنان بدیهی و روشن نیست. ممکن است یک خواننده رخدادی را سازنده بداند و دیگری همان رخداد را مکمل.
بدون دیدگاه