راینر ماریا ریلکه (Rainer Maria Rilke) (1875-1926) شاعر، نویسنده و رماننویس آلمانیزبان و از مهمترین ادبای این زبان در قرن نوزدهم و بیستم بود. او در پراگ به دنیا آمد ولی اصالتاً اتریشی بود. ریلکه کودکی چندان خوشایندی نداشت. مدتی بیمار بود و پدر و مادرش هم رابطۀ خوبی با هم نداشتند. اتفاقی که در نهایت به جداییشان ختم شد و ضربۀ سختی به او زد. از سوی دیگر پدرش هم میخواست از او افسری نظامی بسازد و به همین خاطر ریلکه را تحت فشار میگذاشت. او در جوانی با زنی آشنا شد که پانزده سال از خودش بزرگتر بود. این رابطه گرچه به سرانجام نرسید ولی عمیقاً او را متأثر کرد و طبع هنری و ادبیاش را بارور ساخت.
راینر ماریا ریلکه در ابتدای قرن بیستم سفری به روسیه داشت و در آنجا با تولستوی ملاقات کرد. بازدید از این کشور و این نویسندۀ بزرگ او را بیش از پیش به سمت ادبیات سوق داد. ریلکه پس از بازگشت به اتریش نویسندگی و سرودن شعر را خیلی جدیتر پی گرفت. او دو دهۀ آخر عمرش را بین کشورش، فرانسه و آلمان در گردش بود و با نویسندگان و هنرمندان زیادی ارتباط داشت. گرچه از خیلی از این ادبا تأثر گرفت ولی به خاطر لحن و قلم خاص خود توانست از آنها متمایز شود و پایهگذار سبک جدیدی باشد.
کتابهای راینر ماریا ریلکه
ریلکه چند مجموعه شعر، رمان، داستان و نامه از خود به جای گذاشته:
- قصههای خدا، 1900 (مجموعه داستان)
- آگوست رودین، 1903
- کتاب تصاویر، 1902-1906 (شعر)
- دفترهای مالده لائوریس بریگه، 1910 (رمان)
- مرثیههای دوئینو، 1922 (شعر)
- سوناتهایی به اورفه، 1922 (شعر)
کتاب راینر ماریا ریلکه در نشر اطراف
کتاب لنگرگاهی در شن روان شرح تجربۀ سوگ و مواجهه با فقدان از زبان شش نویسنده است که در سه قالب متفاوتِ جستار، نامهنگاری و خاطرهپردازی نوشته شده. نویسندگان این کتاب، چیماماندا انگزی آدیچی، رالف والدو امرسون، جویس کرول اوتس، جون دیدیون، راینر ماریا ریلکه و الکساندر همن هستند که در باب مرگ تأمل میکنند، در مورد سوگواری حرف میزنند و از احساسات و احوالی می گویند که از پی آن میآید و به زندگی صورت تازهای میبخشد. در دورهای که پاندمی فرصت مناسک جمعی سوگواری را از بسیاری از ما گرفته و رویارویی روزمره با مرگْ دلداریهای کلیشهای و سطحی را از معنا تهی کرده است، شاید بیش از هر وقت دیگری به تسلابخشیِ ادبیات و به روایت صریح و عریان دیگران از تجربهشان در روزهای سوگواری نیاز داریم. لنگرگاهی در شن روان کشف پیوندی شگفتانگیز و انسانی میان درد «من» و درد آدمهای دیگر در زمانها و مکانهای دیگر است. این اثر را الهام شوشتریزاده گردآوری و ترجمه کرده است.
بدون دیدگاه