جیمز آلنی خودزندگینامۀ منظوم را سبکی غنایی میداند که تمایزش از انواع دیگر خودزندگینامه استفاده از «آرایههای خاص شعر برای ایجاز و بهخاطرآوری» است نه محتوای اثر. شاید به نظر برسد همۀ اشعار غنایی نوعی خودزندگینگاریاند که در آنها شاعر هنگام واکاوی احساسات، نظرات، تخیلات و افکارش «خودِ» ذهنیاش را ثبت میکند. اما باید بین انواع خاصی از شعر غنایی که خود را «خودزندگینامه» مینامند و اصطلاح چترمانندِ «شعر غنایی» که بسیاری از فرمهای نگارش منظوم خود را در بر میگیرد، تفاوت قائل شویم. آلنی با بررسی متنهایی که اسمشان را خودزندگینامههای منظوم گذاشته میگوید مشخصۀ شعر غناییِ خودزندگینامهایْ سروکار داشتن بسیار مفصل با خاطره، «شبکۀ اوهام و خیالات» و مراحل درونی آگاهی و ذهنیت است. او خاطرنشان میکند که از اوایل قرن نوزدهم، خودزندگینامه در شعر بر کشف و بررسی دائمی «آگاهیِ ذهن» و «رشد اندیشۀ شاعر» تمرکز کرده است. پاسخ به پرسشهای کلانتر دربارۀ روایتهای منظوم زندگی به بررسی بیشتری نیاز دارد که بعضی از نویسندگان معاصر به آنها پرداختهاند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه