با توجه به شرایط متفاوتِ خاطرهپردازی کودکسربازان آفریقایی و خاطرهپردازی اعضای ارتشهای سازمانیافتۀ ملی، شاخصهای خاطرهپردازی جنگ یا خودزندگینگاری نظامی به عنوان ژانری فرعی هنوز موضوع بحث و گفتوگو هستند. اَلِکس ورنِن میگوید سنتهای خاطرهپردازی جنگ هم بر «آنچه جنگ بر سر آدمی میآورد» متمرکزند و هم بر «آنچه آدمی در جنگ انجام میدهد.» این خاطرهپردازیها اغلب با اطاعت سرباز و اذعان او به نداشتنِ اختیار و حق انتخاب فردی در میدان جنگ سروکار دارند، مثل کتاب اَنتونی سوافورد با طنز گزندهاش. البته بعضی خاطرهپردازهای جنگ، مثل کتاب تیم اوبرایِن، فرم خاطرهپردازی جنگ را در قالب نوعی کنش خودسازی ریختهاند که بر پویایی این ژانر تأثیر میگذارد و روابط آن را تغییر میدهد. در زمانهای که کشورها، به شکلی روزافزون، زنان را در موقعیتهای جنگی به کار میگیرند، نویسندگان و پژوهشگرانی که به تفاوتهای جنسیتی اهمیت میدهند نیز در حال بازنگریِ بعضی از پیشفرضهای گذشته دربارۀ فرم خاطرهپردازی جنگ هستند. همچنین استفادۀ گسترده از تکنولوژیهای دیجیتال در میدان جنگ موجب بازنگری در این فرم شده است. معلوم نیست تاریخنگارانِ آینده خاطرهپردازیهای جنگ را اسنادی موثق دربارۀ تجربۀ روزمرۀ زندگی نظامی بدانند اما پژوهشگران ادبیِ علاقهمند به این ژانر مشغول جمعآوری مجموعهآثار معیار از میان خودزندگینگارههای جنگ و بررسی مسائل مربوط به تعریف ژانر خاطرهپردازی جنگ هستند. از میان این پژوهشگران میتوان به الکس ورنن، کِرِیگ هاوز (در حوزۀ تاریخ شفاهی کهنهسربازها) و جان اَلِکسَندِر (در حوزۀ خاطرهپردازی اسرای جنگی) اشاره کرد.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه