ترکیب کلمه و تصویر | گفت‌وگوی شهروند با محمد جباری

مصاحبه روزنامه شهروند با محمد جباری گرافیک ناول روایت مصور ادبیات مستند کمیک بوک نشر اطراف گی دولیل رینا تلگمایر

محمد جباریمحمد جباری سال ۱۳۶۰ در تهران به دنیا آمده و فارغ‌التحصیل مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت است. بخش اعظمی از فعالیت او هم در مجلات و نشریات بوده. جباری سال ۹۶ همکاری را با نشر «اطراف» شروع کرده و حالا دبیر بخش «کودک و نوجوان» و «روایت مصور» این نشر است. در این گفت‌وگو با او درباره‌ی نحوه‌ی انتخاب کتاب‌های مصور برای ترجمه صحبت کرده‌ایم. درباره تفاوت‌های رمان مصور، گرافیک ناول، کمیک استریپ و ژانرهای تصویریِ این‌چنین هم پرسیده‌ایم؛ این‌که آیا می‌شود تعریف مشخصی از این‌ گونه ارائه داد و این‌که چرا اصلاً سراغ انتشار روایت‌های مستند مصور رفته‌اند و چگونه رفته‌اند. بخوانید.

*‌ ابتدای سفرنامه‌هایی که نشر «اطراف» از «گی دولیل» منتشر کرده‌، مقدمه‌ای با نام شما به عنوان دبیر بخش «روایت مصور» چاپ شده است. با توضیح این بخش شروع کنیم.

 بخش روایت نشر «اطراف» مربوط است به Nonfiction، روایت مستند، زندگی‌نامه، سفرنامه و ژانرهایی از این دست. در واقع دنبال کتاب‌های مصوری در حوزه مستند بودیم. خود حوزه‌ی کتاب همان‌طور که می‌دانید بسیار گسترده است و ژانرهای مختلفی را شامل می‌شود؛ حوزه مستند هم همین طور. بنابراین پژوهش مفصلی انجام دادیم و در این بین وارد بحث «گرافیک ‌ناول» هم شدیم؛ اصطلاحی که آن را «رمان مصور» ترجمه می‌کنند و البته ترجمه‌ی دقیقی نیست.

* خوب شد به این نکته اشاره کردید. چون انواع تعابیر را درباره‌ی این نوع کتاب‌ها به کار می‌برند؛ «گرافیک‌ ناول»، «کمیک استریپ»، «کمیک بوک»، «کتاب‌های مصور»، «رمان مصور»، «داستان تصویری» و… بین این‌ها چه خط و مرزی هست؟ واقعاً با هم تفاوت دارند یا ما در به کار بردن‌شان یک مفهوم را دنبال می‌کنیم؟

«کمیک بوک‌ها» قبل از دهه‌ی شصت و هفتاد در آمریکا و انگلستان منتشر می‌شدند. مخاطبان جدیِ آن زمان فکر می‌کردند این کتاب‌ها فقط برای کودکان هستند. چون در قالبی ارزان‌تر و به شکل معما و سرگرمی چاپ می‌شدند؛ بعضی از آن‌ها هم داخل مجلات منتشر می‌شدند که بین‌شان جدول و این‌ها هم چاپ می‌شد؛ نمونه‌های نظیر «اسپایدرمن» و «بت‌من» و این نوع سوپرهیروها. بنابراین تصور عموم این بود که کتاب مصور برای کودکان و نوجوانان است. اما در سال 1978، ویل آیزنِر، اولین گرافیک ناول، یعنی کتاب مصور برای بزرگ‌سالان را منتشر کرد؛ کتابی که جنبه‌های هنری هم در آن به شکل جدی‌تری لحاظ شده بود.

* یعنی تفاوت «کمیک استریپ» و «گرافیک ناول» در نسبتِ متن به تصویر تعریف نمی‌شود؟

نه، حتی گاهی «گرافیک ناول»هایی نوشته می‌شوند که اصلاً هیچ متنی ندارند و اصطلاحاً به آن‌ها می‌گویند «رمان‌های مصور بی‌صدا». این رمان‌ها زیر عنوان این ژانر طبقه‌بندی می‌شوند و اصلاً بدون دیالوگ هستند؛ یعنی کتاب فقط حاوی تصاویر است، بدون هیچ دیالوگی. در بین این «گرافیک ناول»ها، گاهی هم رمان‌هایی پیدا می‌شوند که خیلی پرمتن‌ هستند؛ یعنی آن‌قدر متن زیاد است که حجم تصویر و متن هم‌اندازه شده‌اند. بعضی از آن‌ها هم هستند (مثل همین مجموعه سفرنامه‌های گی دولیل) که حجم متن در آن‌ها خیلی کم است. ضمن این‌که باید توجه داشت خیلی هم این تعریف‌ها قابل‌تفکیک نیستند.

* در واقع نمی‌شود گفت ژانر فرهیخته‌تری داریم به اسم «گرافیک ناول» و ژانر بازارپسندی به اسم «کمیک استریپ».

روی جلد لبخندها
کتاب «لبخندها»، نوشته‌ی رینا تلگمایر، انتشارات اطراف

بله، به هر حال این اصطلاحات، اصطلاحات آکادمیکی نبوده‌اند که تعاریف آن‌ها هم کامل از هم مجزا باشد. چون مثلاً در بعضی از کشورها مثل ژاپن، کمیک بزرگ‌سال داشته‌اند و قبلاً هم چاپ می‌شده؛ کتاب‌هایی به اسم «مانگا». ضمن این‌که بیشتر به این نوع اصطلاحات باید از دریچه Rebranding هم نگاه کرد؛ یعنی با عنوان‌گذاری‌های جدید سعی کرده‌اند مخاطب تازه‌تری جذب کنند و موفق هم شده‌اند. چون حتی ما «گرافیک ناول»ی هم داریم که کاملاً مختص کودک و نوجوان است؛ مثل «لبخندها و خواهرها»ی رینا تلگمایر که در انتشارات «اطراف» منتشر کرده‌ایم. تلگمایر یکی از کارتونیست‌های جدید آمریکایی است که این کتاب‌ها را در حوزه کودک و نوجوان کار کرده اما خب «گرافیک ناول» است. برای همین نمی‌توان خیلی دقیق مرز بین این‌ها را مشخص کرد. الان معمولاً به کتاب‌های تک‌جلدی که جدی‌تر هستند می‌گویند «گرافیک ناول» و به کتاب‌های دنباله‌دار می‌گویند «کمیک بوک». باز هم البته تأکید می‌کنم که خیلی تعریف دقیقی نمی‌توان برایشان تصور کرد.

* پس در تعریف کلی همه‌ی این‌ها «کمیک بوک» هستند؟

بله، «گرافیک ناول» را می‌شود اصلاً زیرمجموعه «کمیک بوک» دانست.

با این تفاسیر در ترجمه [معادل‌یابی] هم خیلی نمی‌توان ایراد گرفت. چون بالاخره می‌شود ترجمه کرد «کتاب مصور» یا «رمان مصور». غیر از این است؟

ما همان ابتدا هم که می‌خواستیم این کتاب‌ها را چاپ کنیم، معادل دقیقی نداشتیم. با این حال همان‌طور که گفتم ویل آیزنِر، اولین کسی بود که به شکل جدی‌تر و داستانی‌تر به این قالب پرداخت اما بعدها که Nonfiction و مستند هم به شکل مصور منتشر شدند، اگر شما می‌گفتید «رمان مصور»، طبیعتاً ذهن را منحرف می‌کرد، چون این تلقی ممکن بود به وجود بیاید که فضا فقط داستانی است. برای همین با اغماض شاید به این نوع کتاب‌ها بشود گفت «کتاب مصور»؛ هرچند که قدیم‌تر به کتاب‌های کودک هم می‌گفتند «کتاب مصور». در عین حال اصطلاحات دیگری هم وجود دارد نظیر Nonfiction Comic که به کتاب‌های مصور غیرداستانی اطلاق می‌شود یا اصطلاحی نظیر Historical Comic، Comic Journalist و… خب همه این‌ها ژانرهای مختلف کمیک هستند در حوزه‌ی غیرداستانی.

الان مجموعه‌هایی که شما تحت عنوان سفرنامه‌ها کار کرده‌اید، همین 3 جلدی است که منتشر کرده‌اید یا جلدهای دیگری هم دارد؟

این مجموعه 4 جلد است که 3 جلد آن ترجمه و منتشر شده: «پیونگ یانگ»، «شنژن» و «یانگون». کتاب چهارم هم درباره فلسطین و بیت‌المقدس است که مخاطبان هم خیلی سراغ می‌گیرند کی چاپ می‌کنیم. به محض این‌که مجوز بگیرد، به‌زودی منتشر می‌کنیم.

سفرنامه مصور گی دولیل کمیک مستند
مجموعه‌ی سفرنامه‌های مصور، نشر اطراف

پس مجموعه‌ای که تحت عنوان «روایت مصور» تعریف کرده‌اید، نباید به همین 4 جلد محدود باشد. غیر از این هم قصد دارید کتاب‌های مصور دیگری ترجمه و منتشر کنید؟

این مجموعه سفرنامه‌ها در همین 4 جلد تمام می‌شود اما مجموعه‌ای دیگر به ارشاد فرستاده‌ایم که 3جلدی است و درباره‌ی تاریخ جنبش مدنی سیاه‌پوستان در آمریکا. این مجموعه هم مجموعه‌ی معروفی است که چاپ می‌کنیم. در کل فهرستی از تمام کتاب‌هایی که در حوزه‌ی روایت مصور مستند منتشر شده‌اند، تهیه کرده‌ایم، بین این‌ها بهترین‌ها را – مثلاً بنا به این‌که در جشنواره‌های مختلف، جایزه گرفته‌اند یا محتوای آن‌ها به جامعه‌ی ایران نزدیک‌تر است – انتخاب کرده‌ایم برای ترجمه. البته فهرستی ثانویه هم تهیه شد مبنی بر این‌که بین گزینش‌هایمان کدام‌یک از این کتاب‌ها در ایران قابل‌چاپ هستند و کمتر با محدودیت مواجه می‌شوند و جزو اولویت‌های انتشارات «اطراف» هم هستند. در حال حاضر هم به‌تدریج در حال ترجمه و انتشار این کتاب‌ها هستیم.

روی جلد خواهرها
خواهرها، نوشته‌ی رینا تلگمایر، نشر اطراف

قطعاً یکی دیگر از محدودیت‌هایتان، سیاه و سفید بودن کتاب‌های اصلی هم هستند. چون اگر بخواهید کتاب مصور رنگی چاپ کنید، قیمت تمام‌شده خیلی بالاتر می‌رود. مثلاً نسخه اورجینال همین سفرنامه‌های گی دولیل که چاپ کرده‌اید، رنگی بودند یا سیاه و سفید؟

نه، این‌هایی که چاپ کرده‌ایم در اصل هم سیاه و سفید بودند؛ فقط کتاب فلسطین در نسخه اورجینال به شکل دورنگ چاپ شده که خیلی تفاوت نمی‌کند. اما کتاب‌های «خواهرها» و «لبخندها» که در حوزه‌ی کودک کار کردیم، رنگی بود و قیمت‌شان هم بالاتر رفت.

این گفت‌وگو سه‌شنبه، ۵ آذر ۹۸، در روزنامه‌ی شهروند منتشر شده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *