گزارش میزگرد کتاب «سواد روایت» در ایبنا


این روزها «روایت» کلمه‌ی کلیدی گفتگوهای ادبی است. مبحثی که تا چند سال پیش ناشناخته بود حالا جای خودش را بین مردم باز کرده و روزبه‌روز بر طرفدارانش افزوده می‌شود. بنابراین سؤالاتی مثل «روایت چیست؟»، «روایت چه تفاوتی با داستان دارد؟»، «ناداستان‌ چه ویژگی‌هایی دارد؟» و «چگونه یک روایت خوب بنویسیم؟» زیاد پرسیده می‌شود. برای پیدا کردن پاسخ همین سؤال‌هاست که ظرفیت کارگاه‌های روایت‌نویسی زود پر می‌شود و مردم به دنبال خواندن روایت‌های خوب و دست‌اول در بازار کتاب هستند. با این همه استقبال اما کتاب‌های نظری که پاسخگوی نیاز روایت‌دوستان باشد زیاد نیست. «به‌تازگی یکی از کتاب‌های مهم در حوزه روایت‌شناسی با نام سواد روایت به قلم اچ. پورتر ابوت و ترجمه رویا پورآذر و نیما م. اشرفی از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است. کتاب سواد روایت از لحاظ جامعیت در مبحث روایت‌شناسی یکی از کتاب‌های مهم است و انتشار آن در ایران می‌تواند به منتقدان و داستان‌نویسان درخصوص کم‌وکیف ساختار روایت و تعاریف و شیوه‌های آن کمک بسیاری کند.» به مناسبت چاپ این کتاب در اتاق گفتگوی خبرگزاری ایبنا میزگردی با حضور ابراهیم خدایار دکترای زبان و ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس در گروه ادبیات فارسی، حمیدرضا شعیری دکترای معناشناسی و استاد دانشگاه تربیت مدرس در گروه زبان فرانسه، لیلا صادقی دکترای زبان‌شناسی، نویسنده و منتقد ادبی و رویا پورآذر دکترای ادبیات انگلیسی (یکی از مترجمان کتاب) برگزار شد. خلاصه‌ای از این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.

میزگرد با بررسی پشت جلد کتاب و این سؤال شروع شد: «منظور از روایت در زندگی روزمره چیست؟» هر کدام از اساتید در پاسخ به این سؤال به نکاتی اشاره کردند. از نظر دکتر لیلا صادقی «انسان هستی را به‌واسطه‌ی روایت‌هایی که می‌سازد، می‌فهمد و کار قصه‌های روایی نیز همین است. درنتیجه به باور شناختی‌هایی مانند مارک ترنر، انسان بدون روایت معنا ندارد و علتش به چیزی درون خودش برمی‌گردد، به ساختار مغزی و فیزیکی مغز که بر ذهن تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود دنیا را به‌گونه‌ای دریافت کند که برای خود روایت‌سازی کند. درنتیجه رابطه‌ی انسان و جامعه نیز با همین بخشِ لاینفک مشخص می‌شود. از آنجایی که روایت بخشی از وجود انسان را شکل می‌دهد، پس ادبیات بخشی لاینفک از زندگی انسان باید باشد و در زیرساخت‌های جامعه نقشی اساسی باید ایفا کند، درغیر این‌صورت، آن جامعه با ماهیت و سرشت بشری خود بیگانه است. نویسنده‌ی کتاب سواد روایت نیز رویکردی شناختی داشته اما این مسئله را نه با اصطلاحات تخصصی بلکه به صورت نامحسوس در تعبیر خود از روایت بیان کرده است، چراکه مخاطب‌اش عام‌تر بوده است. اشاره‌ی مستقیم به این موضوع نکرده ولی در سطر سطر کتاب به ذهن و مسائلی که به ذهن انسان و شناخت سازه‌هایش مربوط است، اشاره ظریفی کرده است.» این بحث در ادامه سؤالات چالشی‌تری در خودش داشت. در بخشی از میزگرد دکتر ابراهیم خدایار پرسیدند: «چرا این کتاب با این رویکرد چاپ شده است؟ جامعه‌ی امروز ما چه نیازی به این نوع کتاب‌ها دارد؟» در جواب این سؤال دکتر رویا پورآذر در مورد استراتژی نشر اطراف و دلیل انتخاب این کتاب توضیح دادند: «بخش مهم کتاب‌های نشر اطراف کتاب‌های نظری روایت است و قطعاً انتخاب اولین کتاب نظری برایمان خیلی مهم بود. تقریباً یک سال‌ هیچ کتابی درباره‌‌ی نظریه‌‌ی روایت منتشر نکردیم، تحقیق کردیم و بیشتر کتاب‌هایی که تا آن زمان درباره‌‌ی روایت در ایران ترجمه شده بود را جمع‌آوری کردیم و قصدمان این بود که آسیب‌شناسی کنیم تا بدانیم جای چه کتابی خالی است یا اگر بوده چرا دیده نشده یا چرا پاسخ نگرفته. به این شکل نبوده که بگوییم ترجمه‌ی این فرد بد بوده و ترجمه‌ی ما خوب است و باید این را بخوانید. بلکه بعضی از ترجمه‌ها خیلی هم خوب هستند اما به نظر می‌آید زمان مناسبی برای ترجمه‌‌ی بعضی کتاب‌ها انتخاب نشده بوده و مباحث بعضی از کتاب‌ها نیاز به زمینه‌سازی و توضیحات پیش‌نیاز دارد. برای انتخاب کتاب ما با روایت‌شناسان خارجی مثل جیمز فلن هم مشورت کردیم و نهایتاً این کتاب را انتخاب کردیم. کتاب سواد روایت با این‌که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است به نظر ما برای ترجمه در ایران مناسب آمد چون از مباحث زیربنایی شروع کرده و در عین حال خودش را به مباحث جدید رسانده است. رویکرد کتاب هم رویکرد شیرینی است. مثال‌هایی که آورده مثال‌هایی است که برای بیشترِ مخاطبان آشنا هستند و فقط سراغ ادبیات نرفته. فیلم را افراد بیشتری می‌بینند، خیلی از فیلم‌هایی که در مثال‌های کتاب آمده‌اند در ایران دیده شده‌اند و اگر نویسنده می‌خواست مثال‌هایش را از ادبیات بزند، مخاطبان زیادی را از دست می‌داد.»
در بخش دیگری از بحث در مورد شیوه‌ی نام‌گذاری کتاب صحبت و این سؤال پرسیده شد که «چرا در ترجمه عنوان کتاب تغییر کرده است؟» رویا پورآذر در مورد دلیل انتخاب چنین نامی برای کتاب توضیحاتی داد و دکتر شعیری هم نظرش را در مورد نام کتاب بیان کرد: «من با عنوان مشکلی ندارم و آن را پسندیدم. کلمه‌ی سواد خیلی بهتر از درآمد است. درآمد بحث کلیشه‌ای دارد و درآمدی تولید نمی‌کند! واقعاً این کتاب سواد روایت است یعنی به واقعیتِ محتوایی مضمونی متن نزدیک است. سواد روایت ما را با جهان روایت به شکل مقدماتی آشنا می‌کند. از ویژگی‌های این کتاب این است که کتاب تخصصی و دانشگاهی نیست. کارکرد آکادمیک دانشگاهی ندارد. نکته سوم اینکه این کتاب به هیچ وجه به ما روش تحلیلی نمی‌دهد یعنی وقتی این کتاب را می‌خوانیم هیچ الگوی تحلیلی یا روش تحلیلی قرار نیست از آن بیرون بیاید و حالا با این الگو و روش ما می‌توانیم ده روایت را تحلیل کنیم. این اتفاق نمی‌افتد و این نقطه ضعف نیست. بلکه این کتاب سواد روایت است. یعنی یک دانشجوی لیسانس هم می‌تواند این را بخواند و بفهمد. استیل روان دارد. شفاف نوشته شده است. جملات کوتاه است. راحت خوانده می‌شود. روان فهمیده می‌شود. مثال‌ها و نمونه‌ها زیاد است. عبارت‌های بزرگ و پیچیده نیز ندارد. این‌ها ویژگی‌های خوب کتاب است که دانشجوی دکترا و لیسانس هم می‌توانند این کتاب را بخوانند اما آن‌ها بر اساس فهم خود از آن استفاده می‌کنند. بسیار خوب است قبل از ورود به کتاب‌های دانشگاهی و تخصصی کسی اگر می‌خواهد در حوزه روایت کار کند با این کتاب شروع کند برای اینکه یک جمع بندی، اجماع و کلیتی ساده، روان و شفاف از روایت به ما می‌دهد که ما بفهمیم در روایت با چه سر و کار داریم.»
این میزگرد بیش از دو ساعت به طول انجامید و در آن نکات مهم و کاربردی در مورد روایت و روایت شناسی مطرح شد. گفتگوی کامل را می‌توانید در سایت خبرگزاری ایبنا بخوانید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *