نوید پورمحمدرضا در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ی میلان: پیری و فرسودگی شهرها فاجعه است

هفته‌نامه‌ی میلان در شماره‌ی ۵۵ خود که ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ منتشر شد، گزارشی را به کتاب شهر از نو اختصاص داده است. در مقدمه‌ی این گزارش مصاحبه‌ای با نوید پورمحمدرضا، مترجم کتاب، انجام شده که ایشان درباره‌ی چگونگی درگیری انسان مدرن با حوادث و وقایع مختلف بحث می‌کنند و در ادامه از نبود این سبک از روایت در جامعه‌ی خودمان در هنگام حوادث و رویدادهای مختلف صحبت به میان می‌آورند. در مقدمه‌ی این مصاحبه معرفی مختصری هم از نوید پورمحمدرضا و فعالیت‌هایش آمده است: «نوید پورمحمدرضا که دانشجوی دکتری رشته‌ی شهرسازی است و از سال‌ها پیش، در حوزه‌ی نقد سینما فعالیت می‌کند، سنگ‌ بنای پژوهش‌ها و روایت‌های بینارشته‌ای جذاب و خواندنی را با ترجمه‌ی این کار گذاشته است و امید است که بتوان در کنار خوانش روایت‌های دیگر نقاط جهان، شاهد انتشار مستندنگاری‌های بومی در این حوزه باشیم.»

در این مصاحبه، نوید پورمحمدرضا از اینجا آغاز می‌کند که او پیش از آغاز ترجمه‌ی این کتاب، با واژگان، اَشکال مواجهه و روش‌شناسی فاجعه آشنایی نداشته و پس از جست‌وجوهایش و نیافتن کاری قابل ملاحظه در این زمینه، دست به کار ترجمه‌ي شهر از نو شده است. البته او به این نکته اشاره می‌کند که کارهایی در زمینه‌ی مرمت و احیای بافت‌ها در دانشگاه و بیرون از آن انجام شده بود، اما ماجرای پلاسکو و تأثیرش بر او جنس دیگری داشت. پورمحمدرضا می‌گوید درست است که در صد سال اخیر فجایع ریز و درشت طبیعی و غیرطبیعی را از سر گذرانده‌ایم، اما هم‌پا و همراه‌ آن‌ها ثبت و روایت‌‌شان نکرده‌ایم. ایده‌ی کتاب شهر از نو واکنش به چرخه‌ی آمدن و رفتن حوادث است، این‌که ماجرا به این سادگی‌ها تمام نمی‌شود و پس از فاجعه به واکنش‌های متنوع و دنباله‌داری نیازمندیم. شهر از نو روایت دیگران است و اکنون مترجم کتاب امیدوار است در سال‌های آینده، ما هم بتوانیم روایت‌مان از فاجعه‌ها، خم‌ شدن‌ها و تاب آوردن‌های این چند ده ساله را نقل کنیم.

از نظر پورمحمدرضا، یکی از دلایلی که در جامعه‌ی ایران پس از وقایعی مانند سیل، زلزله، آتش‌سوزی و حوادث مشابه، روایت‌هایی مانند شهر از نو نداریم، مواجهه‌ی بیش از حد مهندسی-مدیریتی است. او معتقد است انگار ارزش چندانی برای تجربه‌های شخصی قائل نیستیم و قضیه‌ را جدی‌تر از آن می‌دانیم که میان چنین حوادثی کسی بخواهد روایتگری و داستان‌پردازی کند. مترجم این اثر می‌گوید: «راویان شهر از نو اهمیت روایت‌های شخصی و جمعی در مواجهه با فجایع را فقط یک کنش درمانی نمی‌دانند، بلکه مهم‌تر از آن معتقدند بدون این روایت‌ها بازیابی از فاجعه شکل کامل و حقیقی خود را پیدا نمی‌کند، یعنی فعالیت‌هایی مثل امداد و نجات، ترمیم و بازسازی نیاز به فعالیت چهارمی هم دارند که می‌توان اسمش را یادآوری گذاشت.»

مسئله‌ی حیاتی این است که برای روایت و خاطره‌ی بازماندگان اهمیت قائل شویم و مجالی برای شنیدن‌شان ایجاد کنیم.

نوید پورمحمدرضا معتقد است که یادآوری  فقط این نیست که نهادهای شهری یادمان بسازند و این نوع یادآوری‌ها همچنان در دل گفتمان رسمی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری جای می‌گیرند و پیوندی با زخم‌ها و جراحت‌های بازمندگان برقرار نمی‌کنند. مسئله‌ی حیاتی این است که برای روایت و خاطره‌ی بازماندگان اهمیت قائل شویم و مجالی برای شنیدن‌شان ایجاد کنیم.

پورمحمدرضا در پاسخ به این سوال که نقش رسانه‌ی ملی (که اغلب مایه‌های ایدئولوژیک هم در آن مستتر است) در چنین حوادثی چیست، این توضیح را ارائه می‌کند که دسته‌بندی رسانه‌های همگانی کار دشواری است و نمی‌شود رسانه‌ای را به دلیل مقاصد ایدئولوژیکش کاملاً رد کرد. از طرف دیگر، نمی‌توان به یکپارچگی و خوش‌بینی رسانه هم یک‌سر دل بست. اما مسئله این است که روایت‌های منتشرشده از رسانه‌های رسمی اغلب به‌سرعت از روی فاجعه رد می‌شوند و بر بازیابی و عزم ملی و پیشرفت تأکید می‌کنند. برای آن‌ها توقف روی فاجعه خطرناک است، چون اذهان را متوجه ناکارآمدی‌های سیستم مدیریتی می‌کند. به همین دلیل گفتمان رسمی سعی می‌کند هرچه سریع‌تر به پسافاجعه بپردازد. این روایت‌های پیشرفت (شکل رایج روایت‌های رسمی) اساساً برای درمان روحی آسیب‌دیدگان نوشته و طراحی نمی‌شوند. از این لحاظ این سبک روایت‌ها در اغلب موارد ناکافی‌اند. این موضوع لزوم پرداخت روایت‌های شخصی‌تر و مستقل‌تر را افزایش می‌دهد. این سبک از روایت‌ها می‌توانند وجوهی از فاجعه را نشان دهند که روایت رسمی بنا بر شتاب پیشرفت توجه چندانی به آن نداشته است.

نوید پورمحمدرضا در بخش آخر این مصاحبه به لزوم توجه به بافت‌های قدیمی اشاره می‌کند. پورمحمدرضا بر این باور است که وقتی از تاب‌آوری شهرها صحبت می‌کنیم، نباید زاویه‌‌ی دیدمان فقط اتفاق‌های مهیب و شوم ناگهانی باشد. تاب‌آوری با پیری و فرسودگی و فراموشی تدریجی بافت‌ها و آدم‌ها و شهرها هم در پیوند است. ایران کشوری قدیمی است و بسیاری از شهرهایش عمری چندصدساله دارند. بیشتر از زلزله و سیل و آتش‌سوزی، پیری و فرسودگی شهرهاست که به چشم می‌آید. مترجم شهر از نو معتقد است بحث فرسودگی شهرها مفصل است اما به راه‌حل اروپایی‌ها در این زمینه اشاره می‌کند و می‌گوید: «بر خلاف ما که سال‌هاست بر مبنای یک الگوی از مد افتاده دست به مداخله‌ی حداکثری در این بافت‌ها می‌زنیم و با اتکا به راه‌حل‌هایی مثل تخریب یا پاکسازی یا در بهترین حالت، تجمیع مشارکتی و بلندمرتبه‌سازی، خودمان  را از شر این همدستی خلاص می‌کنیم، خیلی از شهرهای اروپایی با تکیه بر مدلی پیشرفته و پیچیده از توریسم، احیا و تجدید حیات این بافت‌ها را در دستور کارشان قرار داده‌اند. هدف مطلقاً موزه‌ای کردن بافت‌ها و فریز کردن آن‌ها در نقطه‌ای خاص از تاریخ نیست، بلکه ایجاد هم‌زیستی میان زندگی جاری مطلوب و معاصر این شهرها و تقویت وجوه توریستی‌شان از طریق یادآوری تاریخ و پیشینه‌شان است.» پورمحمدرضا تأکید می‌کند که این شیوه هم ممکن است ایرادهایی داشته باشد و گاهی توریسم معاصریت این شهرهای اروپایی را تحت‌الشعاع قرار داده است، اما نسبت به اقدامات تخریب‌گرانه‌ی فله‌ای که در کشور ما و در مواجهه با بافت‌های قدیمی اتفاق می‌افتد، راهکار مترقی‌تر و عاقلانه‌تری است.

شهر از نو تاب‌آوری شهرها شهرسازی و روایتکتاب شهر از نو: شهرها با کدام روایت از پس فاجعه برمی‌آیند کتابی خوش‌خوان از مجموعه‌ کتاب‌های «روایت و شهرسازی» نشر اطراف است که شاید این روزها بهتر از هر کتابی به کار ما بیاید. این کتاب را لارنس جی. وِیل، توماس جی. کامپانلا تألیف و گردآوری کرده‌اند و نشر اطراف با ترجمه‌ی نوید پورمحمدرضا منتشرش کرده است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *