فرهنگ اصطلاحات تخصصی روایت

هر یک از حوزه‌های دانش انسانی گفتمانی خاص خود دارد. بخشی از آشنایی با گفتمان روایت و روایت‌شناسی دانستن تعریف دقیق، واضح و درستی از واژگان تخصصی این حیطه و تفاهم بر سر این تعاریف است. با هدف ایجاد بستری مناسب برای گفتگو دربارۀ روایت و ابعاد مختلف آن، در فرهنگ اصطلاحات تخصصی روایت نخست با الفبای گفتمان روایی که همان واژگان تخصصی هستند آشنا می‌شویم. همکاران ما در نشر اطراف برای انتخاب معادل و تعریف مناسب واژگان و اصطلاح‌های حرفه‌ای به یک منبع اکتفا نکرده و با صرف وقت مکفی حاصل پژوهش خود را در اختیار خوانندگان می‌گذارند.

آغاز و پایان beginning and end

آغاز و پایان شاید معنایشان بدیهی به نظر بیاید اما کارکردشان ممکن است پیچیده و … ادامه

آینده‌نمایی prolepsis

آینده‌نمایی همان فلش‌فوروارد است؛ به عبارت دیگر اشاره به مطلبی در روایت که قرار است … ادامه

اَبَرپی‌رنگ masterplot

اَبَرپی‌رنگ‌ها یا پی‌رنگ‌های غالبْ قصه‌های بنیادی تکرارشونده‌ای هستند که به افراد یا فرهنگ خاصی مربوط‌اند … ادامه

ابر‌روایت Grand Narrative

ابرروایت، روایتی دربارۀ جهان است که تام ‌و ‌تمام و قطعی فرض می‌شود. هر نظریه … ادامه

اجرایی performative

اجرایی اصطلاحی است که در حوزه‌های گوناگون (از جمله زبان‌شناسی، فلسفه، هنرهای نمایشی و نظریه‌ی … ادامه

اقتباس adaptation

اقتباس همان دگردیسی روایت است که معمولاً از یک رسانه به رسانه‌ی دیگر انجام می‌شود. … ادامه

بازبودن Openness

بازبودن اثر به این معناست که در ساختار آن، پایان و نتیجه‌گیری قطعی و حتمی … ادامه

بازتابگر reflector

ن.ک. به کانونمندسازی. … ادامه

باشنده existent

ن.ک. به موجود. … ادامه

بستار closure

بستار وقتی حاصل می‌شود که روایت در پایانش انتظارات را برآورده کند و پرسش‌های مطرح‌شده … ادامه

بن‌مایه motif

بن‌مایه یک چیز، تصویر یا عبارت مستقل است که در روایت تکرار می‌شود. در مقابل، … ادامه

بهنجارسازی normalization

بهنجارسازی توانایی فرم روایی ــ و به‌ویژه اَبَرپی‌رنگ‌ها ــ در ایجاد حس واقعیت یا حقیقت … ادامه

بیش‌خوانی overreading

بیش‌خوانی یعنی واردکردن مطالبی به متن که در آن وجود ندارد. در مقابل، کم‌خوانی به … ادامه

بینامتنیت intertextuality

بینامتنیت به معنای آن است که تمام متن‌ها ــ از جمله روایت‌ها ــ از متن‌های … ادامه

پایان end

ن.ک. به آغاز و پایان. … ادامه

پیرامتن paratext

پیرامتن اصطلاحی است که ژنت برای مطالبی به کار می‌برد که خارج از روایت اما … ادامه

پی‌رنگ plot

پی‌رنگ اصطلاح پیچیده‌ای است. در زبان انگلیسی اغلب منظور از پی‌رنگ همان قصه است. در … ادامه

پی‌رنگ‌پردازی emplotment

ن.ک. به پی‌رنگ. … ادامه

پیوستار زمانی‌مکانی chronotope

پیوستار زمانی‌مکانی اصطلاحی چندبُعدی است که باختین برای شیوه‌های پیچیده‌ی «چگال‌ترشدن» روایت هنگام پیشروی آن … ادامه

تدوین montage

تدوین  در زبان فرانسوی ــ به معنای تحت‌اللفظی ــ «سوارکردن» است. هنر تدوین فیلم عبارت … ادامه

تعلیق suspense

تعلیق یعنی ابهام (به همراه میل به رفع آن) درباره‌ی این‌که قصه قرار است چه‌طور … ادامه

تعلیق ارادی ناباوری Willing Suspension of Disbelief

اگر مخاطب عمداً پرسش‌ها و تردیدهای خود را دربارۀ درستی، دقت و امکان‌پذیر بودن رخدادهای … ادامه

تعویق retardation

تعویق به معنای کُندکردن جریان گفتمان روایی است. تعویق اغلب راهی است برای افزایش تعلیق. … ادامه

تفسیر interpretation

تفسیر  به معنای بیان معانی (از جمله نظرها، ارزش‌ها و عواطف) دریافت‌شده از متن به … ادامه

تکرار repetition

تکرار به معنای بازگشت چندباره‌ی انگاره‌ها، ایده‌ها، وضعیت‌ها یا انواع شخصیت در روایت است. تکرار … ادامه

تک‌گویی درونی interior monologue

تک‌گویی درونی از انواع سبک مستقیم برای بیان عواطف و افکار شخصیت است که در … ادامه

تکه‌متن lexia

تکه‌متن را رولان بارت در کتاب اس/زد «واحدهای معنادار» متن نامید، یعنی همان «خشت‌های دلالت» … ادامه

تمثیل Allegory

تمثیل، استعاره‌ای گسترده است که باعث می‌شود همۀ اشیا، افراد و رخدادهای یک داستان، معنایی … ادامه

تیپ type

تیپ نوعی شخصیت است که در انواع متون روایی تکرار می‌شود. اودیپ، اتللو و ویلی … ادامه

جدال یا کشمکش agon

جدال یا کشمکش عامل پیش‌برد بیش‌تر روایت‌هاست. در تراژدی یونانی، واژه‌ی «جدال» را برای کشمکش … ادامه

چندصدایی Polyphony

حضور همزمان نقطه‌نظرها و صداهای متعدد و متنوع با قدرت و توان یکسان در یک … ادامه

حادثه happening

حادثه یکی از دو نوع رخداد روایت است. درست بر عکس کنش‌ها، حادثه‌ها بی‌آن‌که کنشگری … ادامه

حاشیه‌ی کادر gutter

حاشیه‌ی کادر  به فضای بین کادرهای داستان‌های مصور اشاره دارد. حاشیه‌ی کادر در واقع نوعی … ادامه

خِرَد کانونی central intelligence

ن.ک. به کانونمندسازی. … ادامه

خرده‌فرهنگ Sub-culture

گروهی از مردم که در دل یک فرهنگ بزرگ‌تر قرار دارند اما ارزش‌ها و هنجارهایشان … ادامه

خوانش اقتباسی adaptive reading

خوانش اقتباسی یکی از انواع سه‌گانه‌ی تفسیر است (ن.ک. به خوانش‌های نشان‌یاب و قصدگرا). گستره‌ی … ادامه

خوانش قصدگرا intentional reading

خوانش قصدگرا تفسیری است که به دنبال درک متن بر اساس معانی مورد نظر نویسنده‌ی … ادامه

خوانش نشان‌یاب symptomatic reading

خوانش نشان‌یاب رمزگشایی از متن طبق نشانه‌هایی از حالات ذهنی ناخودآگاه یا کشف‌ناشده‌ی نویسنده یا … ادامه

خواننده‌ی نهفته implied reader

خواننده‌ی نهفته یا مخاطب نهفته را باید جدا از خواننده‌ی واقعی دانست، همان‌طور که نویسنده‌ی … ادامه

خودزندگی‌نامه autobiography

خودزندگی‌نامه روایتی است درباره‌ی نویسنده که آشکارا یا به طور ضمنی ادعا می‌کند حقیقی یا … ادامه

داستانی fiction

داستانی به معنای ساختگی است و در مقابل «حقیقی» قرار می‌گیرد. در نقش اسم [در … ادامه

در‌هم‌آمیخته/پیوندی Hybrid

در زبان‌شناسی به واژه یا عبارتی که از ترکیب و آمیختن دو یا چند واژۀ … ادامه

در‌هم‌آمیزی Hybridization

به تعریف هومی‌بابا، درهم‌آمیزی فرآیندی است که در خلال آن فرهنگ‌های گوناگون با بازسازی مرزهای … ادامه

دنیای داستان storyworld

دنیای داستان دنیایی است که در آن قصه به وقوع می‌پیوندد. معمولاً با پیشروی روایت … ادامه

راست‌نمایی Verisimilitude

شباهت دنیای داستان به واقعیت را راست‌نمایی می‌گویند. راست‌نمایی، رخدادها و شخصیت‌های داستان را باورپذیر … ادامه

راوی narrator

راوی کسی است که قصه می‌گوید. راویِ روایت‌های داستانی را نباید با نویسنده یا نویسنده‌ی … ادامه

راوی ناموثق unreliable narrator

راوی ناموثق راوی‌ای است که دریافت‌ها و تأثرات اخلاقیش با دریافت‌ها و تأثرات اخلاقی نویسنده‌ی … ادامه

راوی ناهمساز discordant narrator

ن.ک. به راوی ناموثق. … ادامه

راوی نهفته Implied narrator

راوی نهفته تصویری است که از راوی اثر، در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. … ادامه

رخداد event

رخداد واحد اساسی سیر وقایع است. نام دیگر آن «رویداد» است. رخداد ممکن است کنش … ادامه

رخدادهای مکمل supplementary events

ن.ک. به رخدادهای سازنده و مکمل. … ادامه

رسانه medium

رسانه محمل بیان روایت است؛ مثلاً زبان نوشتاری، فیلم، نقاشی رنگ روغن، پارچه یا بدن‌های … ادامه

رقیب شخصیت اصلی antagonist

رقیب شخصیت اصلی نام دیگر حریف شخصیت اصلی و معمولاً دشمن اوست. … ادامه

رُمانس Romance

در تعریف عام، رُمانس داستانی طولانی است که شخصیت‌های اصلی‌اش مثل مردم عادی نیستند. رُمانس‌ها … ادامه

روایت narrative

روایت بازنمایی قصه (یعنی یک رخداد یا مجموعه‌ای از رخدادها) است. برخی پژوهشگران مدعی‌اند بدون … ادامه

روایت اَبَرمتنی hypertext narrative

روایت اَبَرمتنی روایتی است که با رسانه‌های الکترونیک (روی سی‌دی یا به صورت آنلاین) منتقل … ادامه

روایت الکترونیک electronic narrative

روایت الکترونیک امروزه برای اشاره به گونه‌هایی از روایت به کار می‌رود که با بهره‌گیری … ادامه

روایت انشعابی forking-path narrative

روایت انشعابی روایتی است که در آن دو یا چند جهان ناسازگار در یک ساحت … ادامه

روایت بازتابی reflexive narrative

روایت بازتابی یا خودارجاع (یا خودآگاه) روایتی است که با استفاده از ابزارهای صوری یا … ادامه

روایت درونی embedded narrative

روایت درونی عموماً همان «داستان در داستان» است یا روایتی که در دل روایت قاب … ادامه

روایت‌پریشی metalepsis

روایت‌پریشی برهم‌زدن ساحت‌های روایی است که در آن معمولاً موجود یا موجوداتی از ساحت روایی … ادامه

روایت‌پژوهی narratology

روایت‌پژوهی نوواژه‌ی پیشنهادی تزوتان تودوروف است. تودوروف نخستین بار در سال 1969 از این اصطلاح … ادامه

روایت‌شنو narratee

روایت‌شنو نوواژه‌ی پیشنهادی پرینس برای مخاطب مورد نظر راوی است. در رمان دل تاریکی، پیشه‌وران … ادامه

روایتگری narration

روایتگری همان گفتن قصه یا بخشی از آن است. گاهی نمی‌توان روایتگری را از روایت … ادامه

روایتگری اول‌شخص first-person narration

روایتگری اول‌شخص معمولاً روایتگریِ شخصیتی است که در قصه‌ی روایت‌شده نقشی ایفا می‌کند. توجه داشته … ادامه

روایتگری برون‌گو extradiegetic narration

ن.ک. به نقل و روایت‌پریشی. … ادامه

روایتگری خودگو homodiegetic narration

ن.ک. به نقل. … ادامه

روایتگری دانای کل omniscient narration

روایتگری دانای کل روایتگریِ آن دسته از راوی‌هایی است که ظاهراً همه چیزِ مربوط به … ادامه

روایتگری درونه‌شده Inset Narration

روایت بعضی از رخدادها به وسیلۀ یکی از شخصیت‌های داستان و بیرون از توالی زمانی … ادامه

روایتگری دوم‌شخص second-person narration

روایتگری دوم‌شخص روایتگری از زبان دوم شخص است (مثلاً «تو این کار را کردی»؛ «تو … ادامه

روایتگری دیگرگو heterodiegetic narration

ن.ک. به نقل. … ادامه

روایتگری سوم‌شخص third-person narration

روایتگری سوم‌شخص معمولاً روایتی است که در آن راوی جزو شخصیت‌های داستان نیست و از … ادامه

روایتمندی narrativity

روایتمندی اصطلاحی بحث‌برانگیز است. در این کتاب منظور از روایتمندی این است که یک متن … ادامه

زاویه‌ی دید point of view

زاویه‌ی دید از نظر پرینس جدای از کانونمندسازی است. او زاویه‌ی دید را جایگاهی مفهومی … ادامه

زمان‌پریشی Anachronism

در اصطلاح نظری اگر یک رخداد، شخصیت، شیء یا نظایر این‌ها به زمان اشتباهی نسبت … ادامه

زیر‌متن Subtext

زیرمتن، مفهوم یا مضمون یک متن کتبی یا شفاهی است که با مضمون اصلی متن … ادامه

ژانر genre

ژانر یا «گونه» فرمی ادبی است که بارها و بارها استفاده می‌شود. ژانرها یا گونه‌های … ادامه

ساختار درهم بافته Interlace Structure

در ساختار درهم بافته، تار و پود چند داستانِ به ظاهر نامرتبط، در یک روایت … ادامه

ساختار زمانی temporal structure

ساختار زمانی به چگونگی ارتباط زمان گفتمان روایی و زمان قصه اشاره دارد. زمان گفتمان … ادامه

سبک غیرمستقیم indirect style

سبک غیرمستقیم گفته‌ها یا افکار یکی از شخصیت‌ها است که از زبان راوی بیان می‌شود. … ادامه

سبک غیرمستقیم آزاد free indirect style

سبک غیرمستقیم آزاد به روایتگری سوم‌شخصی اشاره دارد که در آن تفکرات و عواطف شخصیت … ادامه

سبک مستقیم direct style

سبک مستقیم بیان مستقیم گفتار یا افکار شخصیت است؛ چه «بدون ‌نشانه» و چه «با … ادامه

سبک‌پردازی Stylization

سبک‌پردازی به معنای ریختن متن ادبی یا یکی از اجزاء آن در قالب سبکی خاص … ادامه

سیر وقایع action

سیر وقایع به سلسله رخدادهای قصه اشاره دارد. سیر وقایع و موجودها دو عنصر اساسی … ادامه

سیلان ذهن stream of consciousness

ن.ک. به تک‌گویی درونی. … ادامه

سیوژه sjuzet

ن.ک. به قصه. … ادامه

شخصیت character

شخصیت موجودی انسانی یا شبه‌انسانی است. گاهی اصطلاح عام‌تر «کنشگر» یا «نقش‌آفرین/نقش‌ورز» را نیز به … ادامه

شخصیت اصلی protagonist

شخصیت اصلی در جدال، همان قهرمان است، هرچند لزوماً همان «آدم خوبه‌ی داستان» نیست؛ در … ادامه

شخصیت‌های ساده و پیچیده flat and round character

ن.ک. به شخصیت. … ادامه

شکاف gap

شکاف‌ها خلأهای کوچک یا بزرگ اجتناب‌ناپذیر در هر روایتی هستند که خواننده باید آن‌ها را … ادامه

شوالیه‌گری/شهسواری Chivalry

شوالیه‌گری مجموعه‌ای از آئین‌ها، اصول اخلاقی و رفتارهای اجتماعی و رزمی ایده‌آل است که در … ادامه

صدا voice

صدا تأثراتی است که با کمک آن روایت را «می‌شنویم»، حتی وقتی که روایت را … ادامه

طبیعی‌سازی naturalizing

طبیعی‌سازی اصطلاحی است که کالر برای سازوکاری به کار می‌برد که طی آن خوانندگان یا … ادامه

عشق آرمانی Courtly Love

عشق آرمانی تعریف خاصی از عشق و فلسفۀ عشق دارد و در رُمانس‌های شوالیه‌ای مبانی … ادامه

فاصله distance

فاصله به دو معنا به کار می‌رود: الف. فاصله‌ی عاطفی راوی از شخصیت‌ها و سیر … ادامه

فانتزی Fantasy

به آثار ادبی که در دنیایی غیرواقعی یا ناموجود اتفاق می‌افتند، فانتزی گفته می‌شود. معمولاً … ادامه

فبیولا و سیوژه fabula and sjuzet

ن.ک. به قصه. … ادامه

فراروایت/فراداستان Metanarrative/Metafiction

فراروایت، روایتی است که به خودش اشاره دارد یا به اصطلاح نظری خودارجاع است؛ روایتی … ادامه

فرجام‌شناسی Teleology

به توضیح پدیده‌های مختلف بر اساس هدفی که دارند، فرجام‌شناسی می‌گوییم. … ادامه

فضای سوم بیان Third Space of Enunciation

فضایی بینابینی است که فرهنگ‌های گوناگون در آن با یکدیگر مواجه می‌شوند و شرایط مناسب … ادامه

قاب frame

قاب در بحث‌های روایت به معناهای مختلفی به کار رفته است، به همین خاطر باید … ادامه

قاب بندی Framing

جادادن یک یا چند داستان در دل یک داستان دیگر یا یک گزارش، روایت تاریخی، … ادامه

قصد نویسنده authorial intention

قصد نویسنده به معناها یا تأثیرات مورد نظر نویسنده اشاره دارد. در قرن بیستم نقدهایی … ادامه

قصه story

قصه در کنار گفتمان روایی، یکی از دو بخش اصلی روایت به شمار می‌رود. قصه … ادامه

کارناوال‌گرایی Carnivalesque

کارناوال‌گرایی واژه‌ای است که میخاییل باختین برای اشاره به وجود حال ‌و ‌هوای کارناوال در … ادامه

کانونمند Focalized

اگر مخاطب رخدادی را از زاویۀ دید یکی از شخصیت‌های داستان تجربه کند، به زاویۀ … ادامه

کانونمندسازی focalization

کانونمندسازی وضعیت یا ذهنیتی است که از طریق آن ما رخدادهای روایت را «می‌بینیم». در … ادامه

کلیشه stereotype

ن.ک. به تیپ. … ادامه

کم‌خوانی underreading

ن.ک. به بیش‌خوانی. … ادامه

کنایۀ نمایشی Dramatic Irony

کنایۀ نمایشی موقعیتی در داستان یا نمایش است که در آن شخصیت به خاطر ناآگاهی … ادامه

کنش act

کنش رخدادی است که شخصیت باعث انجام آن می‌شود (در مقابل حادثه). … ادامه

کنشگری agency

کنشگری توانایی موجودها برای انجام رخداد (یا دخالت در کنش‌) است. به طور کلی شخصیت‌ها … ادامه

کهن‌الگو Archetype

کهن‌الگو، نمونۀ اصیل و اولیۀ شخصیت، کنش، موقعیت، تصویر یا توصیف داستانی است که نسخه‌های … ادامه

گذشته‌نمایی analepsis

گذشته‌نمایی همان فلش‌بک است، یعنی آوردن اتفاق‌هایی در روایت که پیش‌تر در قصه روی داده‌اند. … ادامه

گره crux

گره نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در روایت داستانی و اغلب مترادف شکاف است. در این نقطه سرنخ‌های … ادامه

گره‌گشایی Denouement

بازشدن آخرین گره داستان که معمولاً پرده از رازی برمی‌دارد یا توضیحی قانع‌کننده دربارۀ رخدادهای … ادامه

گفتمان Discourse

در این کتاب به تبعیت از نویسندگان مقاله واژۀ گفتمان در معنای عام آن به … ادامه

گفتمان روایی narrative discourse

گفتمان روایی همان قصه‌ی روایت‌شده است؛ به عبارت دیگر شیوه‌ای را که قصه در یک … ادامه

متن text

متن در اغلب نظریه‌های روایت به معنای نمود فیزیکی روایت است که به شکل کتاب، … ادامه

محاکات mimesis

محاکات تقلیدی است از سیر وقایع که اجرا می‌شود. بر اساس گفته‌ی افلاطون، محاکات یکی … ادامه

مضمون theme

مضمون موضوع، مسأله یا پرسشی است که با اشاره‌ی مستقیم یا غیرمستقیم در روایت تکرار … ادامه

ملودرام melodrama

ملودرام روایتی احساسی با شخصیت‌های ساده‌ای است که یا خیلی خوب‌اند یا خیلی بد و … ادامه

موجود entity

موجود نام دیگری برای «باشنده» یا «نقش‌آفرین» و «نقش‌ورز» است. موجودها یکی از دو جزء … ادامه

موقعیت داستان setting

موقعیت داستان مجموعه‌ی عناصری است که پس‌زمینه‌ی دنیای داستان در روایت را می‌سازند. … ادامه

نازمان Uchronia

نازمان زمانی فرضی یا داستانی در دنیای ماست؛ زمانی آرمانی که هیچ وقت وجود نداشته، … ادامه

نظریۀ واکنش خواننده Reader-Response Theory

یکی از نظریه‌های نقد ادبی که در آن به جایگاه و نقش خواننده در ساخت … ادامه

نقاب persona

نقاب به معنای تحت‌اللفظی «صورتک» است. نقاب اغلب برای اشاره به شخصیتی به کار می‌رود … ادامه

نقل diegesis

نقل الف. به معنای دقیق کلمه همان تعریف‌کردن قصه است. ریشه‌ی این اصطلاح برمی‌گردد به … ادامه

نویسنده author

نویسنده شخصی واقعی است که متنی خلق می‌کند. نباید نویسنده را با راوی یا نویسنده‌ی … ادامه

نویسنده‌ی نهفته implied author

نویسنده‌ی نهفته نه نویسنده‌ی واقعی اثر است و نه راوی. نویسنده‌ی نهفته تصویری از نویسنده … ادامه

هجو Satire

هجو، انتقاد و ایرادگیری آمیخته به طنز و بذله‌گویی است. … ادامه

هسته‌ها و پیروها kernels and satellites

ن.ک. به رخداد. … ادامه

همدلی Empathy

همذات‌پنداری با شخصیت داستانی تا جایی که مخاطب در احساس‌های فیزیکی و عاطفی شخصیت‌ شریک … ادامه