روایت زندگی قومی نوعی روایت خودزندگینامهای است که توسط جوامع قومی پدید میآید. نویسندگان احتمال دارد ملیت مشترک داشته باشند یا در کشورهای مختلف زندگی کنند. این نوع روایتها با نوعی هویت قومی سروکار دارند که حول محور گذشتههای چندگانه و «محورهای موقت و متعددِ سازماندهیِ قومی» شکل گرفته است. منتقدانْ روایتهای مهاجران و روایتهای تبعید را در این دستۀ کلی از هم جدا کردهاند. ویلیام بوئلهاوِر با پیروی از ورنر سولُرس، چهارچوبهایی فراقومی برای خوانش روایتهای مهاجران ارائه داده که مبتنی بر تبار و رضایت است. ساو-لینگ سینتیا وونگ نگاهی انتقادی به ایدۀ بوئلهاور دارد و مخالف انتساب چنین الگوهایی به همۀ گروههای قومی و نسلی است. او میگوید چنین کاری موجب میشود تجربۀ همۀ گروههای قومی و نسلی در قالب جهانشمولِ نوعی سوبژکتیویتۀ قومیِ فرافردی ریخته شود. در نتیجه تفاوتهای موجود در واسطهگری خاطره و «ویژگیهای تاریخی گروههای قومی مختلف» در نسلهای گوناگون نادیده گرفته میشود. روایتهای تبعید با سوژهای خانهبهدوش سروکار دارند که به دلایل مختلف کوچ کرده و در زمان حالِ روایت روی مرزهایی فرهنگی ایستاده است؛ کسی که شاید به «خانه» بازگردد و شاید بازنگردد اما ناگزیر با برخی فضاهای فرهنگی بینابینی مواجه است که در آنها «هویتهای چندرگه و پیوندیِ متغیر» در جریان مذاکره و بدهبستان «سنتهای زبانشناختی، اجتماعی و ایدئولوژیک ضدونقیض» فهمیدنی و ملموس میشوند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه