روسالیا بائینا اصطلاح خوراکنگاری را برای اشاره به خودزندگینگاریهایی پیشنهاد داد که در آنها قصۀ «خود» ارتباط تنگاتنگی با تهیه، آمادهسازی و/یا مصرف غذا دارد. مثلاً آستین کلارک استعمار جاماییکا و روشهای مقاومت در برابر استعمار از راه غذا را بررسی میکند. روث رایشِل در دو کتاب متوالی روایت سالخوردگیاش را به یادگیری تهیۀ غذاهای خاص و نوشتن نقد دربارۀ رستورانهای مختلف گره میزند. دیانا ابوجابر، با نوعی خوراکنگاری متفاوت، پیوندی میان مهاجرت خانوادهاش به لسآنجلس و حفظ سنتهای فرهنگی ایجاد میکند. روایت باربارا کینگسولوِر دربارۀ تلاش خانوادهاش برای تولید غذای خودشان به مدت یک سال، وقایعنگاری دوام و بقای کشاورزی محلی و قصۀ ارتباطمحور خانوادهاش است. مضمونهای کتاب مورگِن اسپرلاک هم گرسنگی، سیری و بیماریهایی هستند که از خوردن غذاهای ناسالم ایجاد میشوند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه