در این سبک از خطاب، «منِ» روایتگرْ ضمیر دومشخصِ «تو» را بهجای «منِ» روایتشده مینشاند. مخاطبْ این «تو» را صحبتهای سوژه با خودش میداند اما نویسنده آن را یا با خواننده میآمیزد یا با استفاده از آن موجب شگفتی خواننده میشود. مثلاً کریستا ولف در یکی از کتابهایش هم برای حرف زدن از خاطرات کودکی خودش و هم برای صحبت دربارۀ خاطرات آلمانیها در سالهای حکومت هیتلر، اغلب از ضمیر دومشخص استفاده میکند. ماریا هورنباخر نیز در کتابش ضمیر اولشخص را با «تو» عوض میکند تا همذاتپنداری خواننده با سقوط خودش به اعماق شب تاریک بیاشتهاییِ عصبی و نابودی حاصل از آن را تشدید کند و الگوی کلی دست و پنجه نرم کردن بیمار مبتلا به بیاشتهایی عصبی با بدن تحلیلرفته و ولعهای وسوسهانگیزش را شخصی کند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه