اصطلاح اتوگرافیک را جیلیان ویتلاک برای خاطرهپردازیهای مصور به کار برده است تا اهمیت «پیوندهای خاص متن تصویری و متن کلامی و جایگاههای سوژهای را که راویان آثار مصور، با کمک تصویر و متن دربارهشان گفتوگو میکنند» نشان دهد. ویتلاک به منظور تأکید بر اهمیت پیوند کلامی/تصویریِ موجود در آثار مصور از مفهوم «دوچشمی بودن» ماریان هیرش بهره میگیرد و توان بالقوۀ این پیوند را برای ارائۀ واکنشی منحصربهفرد در برابر مقطع تاریخی و از راه واسطهگری بین فرهنگها و خلق تصویرهای نو مهم قلمداد میکند. رسانۀ اتوگرافیک فضای روایت را چندپاره میکند و از خواننده میخواهد خودش بستار تفسیری روایت را بسازد. بدین ترتیب، «منِ» روایت از لحاظ تصویری و کلامی سختفهم میشود. بعضی اتوگرافیک های معاصر، با در هم تنیدنِ قصههای خودزندگینامهای و زندگینامهای، روایتهای ادبی پیچیدهای پدید آوردهاند.
برگرفته از کتاب ادبیات من
نوشتۀ سدونی اسمیت و جولیا واتسون
ترجمۀ رویا پورآذر
بدون دیدگاه