جاناتان فرنزن (متولد ۱۷ آگوست ۱۹۵۹، ایلینوی، ایالات متحده)، رماننویس و جستارنویس آمریکایی است که رمانهای فراخدامن و چندلایهاش با موضوع آمریکای معاصر اعتبار فراوانی کسب کرده است.
جاناتان فرنزن که در یکی از حومههای سنت لوئیس بزرگ شده، بعدتر وارد کالج سوارثمور در پنسیلوانیا شد. بعد از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۸۱، به عنوان دانشجوی مهمان دورهای را در یکی از دانشگاههای برلین آلمان گذارند. پس از مراجعت به ایالات متحده شروع به نوشتن رمان اولش کرد. فرنزن که روزی هشت ساعت روی رمانش کار میکرد، برای امرار معاش به عنوان دستیار در دانشگاه هاروارد مشغول به کار شد. کار فرنزن در هاروارد ردیابی فعالیت زمینلرزهها بود.
نخستین رمان جاناتان فرنزن، شهر بیست و هفتم که ۱۹۸۸ منتشر شد، در سنت لوئیسی خیالی میگذرد. این رمان شهری آخرالزمانی را تصویر میکند که جمعیت غالبش را مهاجران خاور دور تشکیل میدهد و نیروهای پلیس برای ارعاب رقبای سیاسیِ رییس قدرتطلب ادارهی پلیس بیمحابا دست به خشونت میزنند. رمان دوم فرنزن، جنبش شدید که ۱۹۹۲ منتشر شد، براساس تجربهی دوران کاری مؤلف در حوزهی زلزلهشناسی شکل گرفت. داستان در بوستون میگذرد و قصه پیرامون متخصصی زلزلهشناس در دانشگاه هاروارد میچرخد که رابطهای بین زلزلههای غیرقابل توجیه و ضایعات شیمیایی کشف میکند.
جاناتان فرنزن روی رمان بعدیاش، تصحیحات، هشت سال کار کرد. تمرکز این رمان که سال ۲۰۰۱ منتشر شد روی خانوادهای پنجنفره است که اعضایش در گیرودار ازدواجهایی شکستخورده، روابط خانوادگیای پرتنش و زندگی حرفهای ناموفق گرفتارند. رمان تصحیحات با استقبال زیاد منتقدان روبهرو شد و جایزهی ملی کتاب سال ۲۰۰۱ را برای فرنزن به ارمغان آورد. همین رمان در آن سال باعث مجادلهای پرسروصدا بین نویسنده و مجری معروف تلویزیونی، اپرا وینفری شد. ماجرا از این قرار بود که اپرا تصحیحات را برای مطالعه به مخاطبان باشگاه کتابخوانی پرمخاطبش پیشنهاد کرد ولی فرنزن در مصاحبهای انتخابهای قبلی اپرا را به عنوان کتابهای ساده و سهلالوصول مورد انتقاد قرار داد.
جاناتان فرنزن در پی فوت والدین و از هم پاشیدن ازدواجش یک رشته جستار برای مجلهی نیویورکر نوشت که بعدتر در چهارمین کتابش که سال ۲۰۰۲ در آمد، چگونه باید تنها بود، بازنشر شدند. سیزده جستار این کتاب موضوعات مختلفی از کنار آمدن با آلزایمر پدرش تا تأملات نویسنده پیرامون آسودهطلبی و حریم خصوصی را در بر میگیرند. فرنزن سال ۲۰۰۶ کتاب خاطراتی با عنوان مکان ناآسودگی منتشر کرده و سال ۲۰۰۷ هم نمایشنامهای از درامنویس آلمانی، فرانک ودکیند، با نام بیداری بهار ترجمه کرد.
جاناتان فرنزن سال ۲۰۱۰ با رمان آزادی به حوزهی داستان بازگشت. خانوادهای اهل غرب میانهی آمریکا در مرکز داستان است و رمان به روابط اعضای این خانواده با یکدیگر و همچنین با آدمهای اطرافشان میپردازد. سبک واقعگرای رمان و روانکاوی عمیق شخصیتهای آزادی رمان تصحیحات را به ذهن متبادر میکند. پروژهی کراوس دربرگیرندهی ترجمهی چندین یادداشت و شعر منتقد اتریشی، کارل کراوس، به همراه شرح و تفسیری از خود فرنزن و دو پژوهشگر دیگر در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. اشتغال خاطر فرنزن به فراز و نشیب روابط خانوادگی در رمان ششم وی، پیوریتی، نیز هویدا بود. در مرکز داستان این رمان که ۲۰۱۵ منتشر شد، زن جوانی است که مادرش از افشای اصل و نسبش سر باز میزند. قهرمان داستان نهایتاً به سازمانی مشابه ویکیلیکس میپیوندد و وارد رابطهای با رهبر شیدایی این سازمان میشود. فرنزن از افت و خیزهای زندگی این زن جوان و شخصیتهای جانبی فراوان رمان برای نقد گزندهی مصرفگرایی، فرهنگ دیجیتال، و نفسگرایی بشری استفاده میکند. پایانِ پایان زمین آخرین مجموعه جستار جاناتان فرنزن است که سال ۲۰۱۸ به بازار آمد.
انتشارات اطراف تا کنون یک مجموعه جستار از جاناتان فرنزن با ترجمهی ناصر فرزینفر چاپ و منتشر کرده با عنوان درد که کسی را نمیکشد:
بدون دیدگاه