نشست نقد و بررسی کتاب شهر از نو در پردیس کتاب مشهد: پیوند مکان و روایت
روز سیام فروردین ۱۳۹۸، در پردیس کتاب مشهد نشستی برای نقد و بررسی کتاب شهر از نو برگزار شد. این نشست با حضور نوید پورمحمدرضا، مترجم کتاب، و خانم مرضیه ترابی، دانشجوی دکترای شهرسازی و استاد دانشگاه، برگزار شد و میزبانی این نشست را هم صالح شریفی بر عهده داشت. کتاب شهر از نو: شهرها با کدام روایت از پس فاجعه برمیآیند مجموعهای از چند مقاله دربارهی شهرهای مختلف جهان است که تألیف و گردآوری آن به عهدهی لارنس جی. ویل و توماس جی. کامپانلا بوده است. شهر از نو از کتابی از مجموعه کتابهای «روایت و شهرسازی» نشر اطراف است که شاید این روزها بهتر از هر کتابی به کار ما بیاید.
جلسهی نقد و بررسی کتاب شهر از نو با را صالح شریفی، دبیر نشست، آغاز کرد و به معرفی کتاب و گفتارهای مورد بحث در آن پرداخت. دبیر نشست دلیل انتخاب کتاب شهر از نو برای این جلسه را استقبال گستردهی مخاطبان در مدت اندکی پس از انتشار کتاب و همچنین رویدادها و بلایای طبیعی اخیر در ایران دانست. شریفی در ادامهی صحبتهایش به این مسئله اشاره کرد که این کتاب کمک میکند تا از فاصلهای دورتر به فجایع و بلایای مختلف نگاه کنیم و با تجربهی دیگران از این رویدادها آشنا شویم و بتوانیم این تجربهها را به کار بگیریم و با فاجعهها کنار بیاییم. صالح شریفی که دانشجوی رشتهی شهرسازی است، در ادامه گفت: «متن کتاب بسیار جذاب و پرکشش است و مخاطب را بهخوبی با خود همراه میکند و علاوه بر آن، ترجمهی روان متن نیز در لذت خواندن کتاب سهم بسزایی دارد».
دبیر نشست در ادامهی صحبتهایش به بخشی از مقدمهی کتاب اشاره کرد، بخشی که شهرها را بادوامترین مصنوعات بشر میداند که بهراحتی از بین نمیروند. شریفی همچنین به تمایزگذاری نویسندگان بین مفهوم بازسازی و بازگویی اشاره کرد و گفت بازسازی در رابطه با ابعاد کالبدی اقداماتِ پس از فاجعه مطرح میشود و بازگویی به آن دسته از اقدامات فرهنگی، فکری و روانی نسبت داده میشود که پس از فاجعه صورت میگیرند. شریفی در ادامه گفت: «بازگویی تصویر ذهنی ایجاد میکند و باعث میشود بازسازی اتفاق بیفتد و به تصویری عینی بدل شود. اگر آمادگی ذهنی به وجود نیامده باشد، احتمالاً بازسازی هم تجربهی موفقی نخواهد بود».
در معرفی فصل دوم کتاب شهر از نو، که به فاجعهی یازده سپتامبر میپردازد، به دو روایت متضاد از این حمله اشاره شد؛ روایتی که برای مردم نیویورک باورکردنی نبود و روایتی که آشنا مینمود، چون بارها و بارها مشابهش را در فیلمها دیده بودند. به این ترتیب و با وجود روایتهای مختلف و متنوع از وقوع چنین رویدادی، آمادگی ذهنی برای رویارویی با آن چندان طول نمیکشد و پس از مدتی کوتاه، شهر نیویورک خود را با شرایط جدید تطبیق میدهد.
شریفی صحبتهای مختصری هم دربارهی فصل سوم و تجربهی شهر دوپارهی برلین ارائه کرد، شهری که به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده بود و دو تجربهی مختلف از بازسازی را از سر گذراند. دبیر نشست گفتههایش را با معرفی فصل پنجم کتاب ادامه داد که به بازسازی شهر ورشو زیر سایهی تبلیغات حکومتی و سیاسی مربوط میشود.
شریفی قدری هم دربارهی فصل ششم کتاب شهر از نو توضیح داد که به وقایع شهر گرنیکا میپردازد، شهری که نیروهای هیتلر به سفارش فرانکو بمبارانش کردند. این فصل از کتاب با اشاره به تلاش فرانکو برای استفاده از قدرت و ایجاد روایتی دروغین و جدید از این فاجعه آغاز میشود و با تلاش مردم پس از دیکتاتوری فرانکو برای بازگرداندن روایت واقعی و بازسازی شهر پس از چهل سال ادامه مییابد.
در ادامهی نشست، نوید پورمحمدرضا مترجم کتاب شهر از نو، دربارهی انگیزههای شخصیاش برای ترجمهی این کتاب گفت: «اولین عامل فروریختن ناگهانی پلاسکو بود، و اینکه نمیتوانستم فراتر از کلیشهها و حرفهای سانتیمانتالی که آن روزها تکرار میشد، دربارهی این حادثه چیزی بگویم. به عنوان کسی که در مقطع دکترای شهرسازی تحصیل میکنم، احساس کردم که باید به واژگان تخصصیتر و کلمات راهگشاتری در این رابطه دست پیدا کنم». پورمحمدرضا پس از اشاره به زمینلرزهی کرمانشاه، ادامه داد: «این تلنگر دیگری بود که اتفاق افتاد و در ادامهی آن زلزلهی تهران که باعث شد شهر چند ساعت آشفته شود».
یک فاجعه و چند روایت
در ادامهی این نشست، مترجم کتاب شهر از نو گفت: «عامل دوم برای من تماشای فیلم بیدار شو آرزو ساختهی کیانوش عیاری بود که وقایع و اتفاقات پس از زلزلهی بم را به شکل غریبی روایت میکند؛ اتفاقات ناگوار و شبانهای که در شهر زلزلهزده رخ میداد، غارت اموال و خاطرات، خودکشیها و دزدی کودکان. این روایتْ خلاف روایتهایی است که همیشه پس از زلزله یا هر اتفاق دیگری در رسانههای اصلی و رسمی دیده میشود. تضاد این دو حادثه و این عوامل باعث شد به این فکر کنم که چگونه میشود این روایتها را کنار هم جمع کرد».
پورمحمدرضا در بخش دیگری از صحبتهایش، دربارهی فصل گرنیکا و جذابیت این بخش از کتاب برای خودش صحبت کرد. شهری که ویران میشود و سپس با روایت جدید و جایگزین حاکمی دیکتاتور دوباره بازسازی میشود، بدون آنکه این شهر و مردمانش اجازهی سوگواری برای چیزهای ازدسترفته را داشته باشند. پورمحمدرضا توضیح داد: «نویسندهی مقاله از سه نوع تابآوری حرف میزند. تابآوری کالبدی که پس از فاجعه و از روز بعد در گرنیکا اتفاق افتاد. بعد از آن تابآوری عاطفی داریم که به معنی ظرفیت و توانایی افراد برای کنار آمدن با تروما و التیام یافتن از آن است که از طریق تلاشهای فردی و جمعی برای سوگواری شکل میگیرد. و سومین تعبیر استفاده شده در کتاب، تابآوری فرهنگی است. به معنی استقامت هنجارهای فرهنگی در خلال رویدادهای عظیم و ترماتیک. در گرنیکا این امر هم نمیتوانست محقق شود، چون فرانکو به واسطهي نابودی فرهنگ باسک بود که توانست آن منطقه را ویران کند. این تجربهی غریبی بود که اتفاق افتاد و تازه چهل سال بعد و پس از رفتن فرانکو، امکان سوگواری محقق شد».
پورمحمدرضا در بخش پایانی حرفهایش گفت: «ما وقتی در رابطه با فاجعه و چگونگی احیا بعد از فاجعه و چگونگی تابآوری فکر میکنیم، معمولاً شهرهایی را در نظر میآوریم که یکباره فرو ریختند و نابود شدند. اما حقیقتی وجود دارد که ما با شکل سومی هم طرفیم که در کشورهایی مثل ایران خیلی بیشتر اتفاق میافتد و آن هم زخمها و فراموشیهای ناشی از گذر و فرسایش زمان است. وقتی به ریشهی تمدنی ایران برمیگردیم، با غرور به آن نگاه میکنیم. اما این حقیقت هم وجود دارد که آنگونه که شهرهای جدید میتوانند خود را احیا کنند، شهرهای پیری مانند نیشابور یا شهرهای خوزستان نمیتوانند. ما نباید ایستاده بر تبلیغاتی از قبیل شهرهای قدیمی و تمدن کهن، شهرهای قدیمیمان را فراموش کنیم و آنها را به دست زوال و فراموشی بسپاریم».
طرحهای کوچک بحرانزا
مرضیه ترابی، مدرس و دانشجوی مقطع دکترای شهرسازی، یکی دیگر از افراد حاضر در این نشست بود. ترابی صحبتهایش را با این نکته آغاز کرد که جای چنین کتابی خالی بود. ترابی ادامه داد: «مخاطبان این کتاب فقط معماران و شهرسازان نیستند و نمونههای موردی را میتوان مثل داستان خواند و حس همذاتپنداری داشت. بهعلاوه، کتاب ایدههای مختلفی برای جامعهشناسان، هنرمندان و سایر قشرها دارد». ترابی با اشاره به بخش پایانی کتاب شهر از نو گفت: «تابآوری شهرهای مختلف ارتباط مستقیمی با این مسئله دارد که وضعیت شهر پیش از بحران به چه صورت بوده است. اگر شهری داشته باشیم که بین شهروندان و مسئولانش ارتباط متقابل وجود داشته باشد، مکانیسمهای تابآوریاش با شهری که چنین اعتمادی در آن وجود ندارد، متفاوت است».
خانم ترابی در اشاره به بخشهای برجسته و مهم کتاب گفت: «اول اینکه بازسازی صرفاً کالبدی نیست، تکوین و چارچوب معنایی روشنگر بسیار لازم است. نکتهی دوم این است که این بازسازیها ممکن است دههها طول بکشند و وقتی دربارهی بازسازی پس از فاجعه صحبت میکنیم باید در خاطر داشته باشیم که آدمهای قبل از فاجعه با آدمهای پس از آن فرق دارند و هرچقدر فاجعه عمیقتر باشد و تروما حل نشود، میتواند طی نسلها ادامه پیدا کند. بحث دیگری که در جایجای کتاب به آن اشاره میشود این است که پس از فاجعه، چالش اصلی برای جامعهی شهری و مدیران این است که چه گذشتهای را به خاطر بیاورند و بسازند و کدام گذشته را فراموش کنند. معمولاً چنین فضایی فرصت ایجاد میکند، اما بیشتر وقتها فرصت به کسانی داده میشود که به نوعی به ساختارهای قدرت اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی وصلاند و دیگران ممکن است نه فرصتی برای سوگواری داشته باشند و نه برای پیگیری آرزوها و خواستهها».
خانم ترابی در بخش پایانی صحبتهایش، با اشاره به اینکه بسیاری از اقداماتی که پس از فاجعه انجام میشود بهمثابه شمشیری دولبه است، گفت: «مثلاً در جایی از کتاب گفته میشود که فرصت فرصتطلبی به وجود میآید. اگر پیش از فاجعه زیرساختهای درستی وجود نداشته باشد، میتوان پس از فاجعه آنها را درست برنامهریزی کرد. و در سوی مخالف، افرادی ممکن است از وضعیت سوءاستفاده کنند و با استفاده از بلندگوهایی که دارند نظرات خود را پیش ببرند».
ترابی در بخش دیگری از گفتههایش به بحث پروژههای کوچک شهری بحرانزا در کتاب شهر از نو پرداخت و توضیح داد: «ممکن است با طرحهای توسعه بحرانهای شهری ایجاد شود. طرح ثامن در مشهد و کارهایی که اطراف حرم انجام شد هم چنین وضعیتی داشت. ما به عنوان همکاران معماری و شهرسازی این گناه روی دوشمان سنگینی میکند. پروژهای که در مشهد اتفاق افتاده، به لحاظ اجتماعی ترومای ساکنین اولیه و اطراف حرم را نادیده میگیرد و به جای آن گروههای مهاجر جدید را که سرمایهگذاران بزرگ دولتی و خصوصیاند، به میان میآورد. موارد مشابه زیادی در ایران وجود دارد و باید روی آنها کار شود. ما در آغاز راهیم».
نشست نقد و بررسی کتاب شهر از نو با جمعبندی مترجم کتاب به پایان رسید. پورمحمدرضا در بخش پایانی این نشست گفت: «مقالات کتاب برای من بیش از هر چیز یادآوری پیوند ناگسستنی میان مکان و روایت است. اینکه چقدر بین ساختمانها، خیابانها و به طور کلی هر ساختوسازی در شهر و روایتها پیوند وجود دارد. ما فیلمها و کتابهایی داریم در تاریخ سینما و ادبیات که نقطه نظر را به بنا، شهر یا خیابان دادهاند. وقتی از پیوند میان مکان و روایت صحبت میکنیم، منظورمان این است که مکانها واجد صدا و تصویرند. و منظور از این حرف این است که مکانها انباشتیاند از صداها و تصورات سازندگان، ساکنان و کسانی که روزگاری در آن سکونت داشتهاند. همهی اینها به ما یادآوری میکند که ساختن و دوباره ساختن مکانها امری نیست که صرفاً جنبهی فنی، مهندسی، مدیریتی یا ابلاغی داشته باشد، بلکه امری روایی است. تمام داستان شهر از نو این است که بتواند بین این روایتها و این مکانها پیوندی ناگسستنی ایجاد کند».
بدون دیدگاه