معرفی کتاب «سن‌پترزبورگ موزیکانچی دارد»


موسیقی و مسافر

ما در متن موسیقی زندگی می‌کنیم و دائم در حال داد و ستد با صداهای اطراف‌مان هستیم؛ نسبت به صداهای هنجار و به‌جان‌نشین واکنش‌های مثبت نشان می‌دهیم و خود را در معرض‌شان قرار می‌دهیم و از صداهای ناهنجار و روح‌آزار فراری‌ایم. به نظر می‌رسد از میان حواس پنج‌گانه کمترین کنترل را بر حس شنوایی داریم و گریز از مکان گریز از صداهایی است که می‌شنویم و جست‌وجوی نوایی تازه.

لهجۀ هر زبان سراغ داریم با شهرها پیوند می‌خورد. ما بیش از هر صدائی در شهر موسیقی زبان را می‌شنویم. بخشی از انگیزه‌های بخشی از موسیقی روزمرۀ زندگی‌مان از کلمات جاری بر زبان می‌آید. ما دائم در حال گوش سپردن به صدای خودمان و صدای دیگرانیم؛ حتی در سکوت افکارمان را با صدای خودمان می‌شنویم. مردم به زبان‌های گوناگون سخن می‌گویند و تنوعی که از گویش و سفر گوش سپردن به موسیقی متفاوت است؛ موسیقی شهرهای دیگر.

مسافر میلی غریب دارد که صدای شهرهای دیگر را به گوش دیگران برساند. تمامی تجربۀ نابی که از شنیدن موسیقیِ ـ حتی بدآهنگ ـ شهرهای دیگر برای مسافر به دست آمده قابل انتقال نیست، اما تلاش برای انتقالش پیدایش سفرنامه را رقم زد. شکی نیست که سفرنامه تمامیِ موسیقی شهر نیست و شکی نیست که مهارت و ذوق سفرنامه‌نویس در انتقال شفاف و رسا یا اعوجاج و ابهام موسیقی شهرها مؤثر است، اما سفرنامه‌ها تا اندازه‌ای گوش ما را حساس می‌کنند به موسیقی شهرها. شهر هرچه دورتر در زمان و مکان، موسیقی‌اش متفاوت‌تر. شنیدن نت‌های مختلف پروَرندۀ گوش‌سپار به آن موسیقی‌هاست. موسیقی‌ای که از شهر خودمان و از شهرهای دیگر می‌شنویم درهم‌آمیزی نت‌های بسیاری شکل گرفته که برخی قدیمی‌اند و برخی نو. موسیقی پاریس، استانبول، لندن، سن‌پترزبورگ و بمبئی این روزها با صد سال و دویست سال پیش متفاوت است اما نغمه‌های مشترکی از گذشتۀ این شهرها شنیده می‌شود که قابلِ گوش‌پوشی نیست. مجموعۀ «تماشای شهر» می‌کوشد موسیقی چند شهرِ دور را از زمانی دور به گوش برساند تا راهنمایی باشد برای گوش سپردن، شنیدن و شیوه‌های شنیدن.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *