تجربهی سوگ، با همهی فردی بودنش، از تجربههای مشترک انسانی است. همهی آدمها اندوه فقدان را به شکلی تجربه میکنند و این تجربهها، هر قدر هم متفاوت، غریبه و نامتجانس نیستند. دربارهی سوگ، بسیار گفتهاند و بسیار نوشتهاند و در دورهای که قیدوبندهای پاندمی امکانِ مناسک و مراسم جمعی سوگواری را از ما گرفتهاند، شاید بشود میان این گفتهها و نوشتهها راهی برای تسلا و معنابخشی به تجربههای فردی از سوگ و فقدان یافت. لنگرگاهی در شن روان حاصل چنین تلاشی است؛ تلاش برای پل زدن میان تجربهی فردی سوگ و تجربهی عمومیترِ اندوه انسانی، و برای گذر به آن سوی حصار اندوه و سوگ به مدد ادبیات. برای اطلاع از نحوه ی دانلود کتاب لنگرگاهی در شن روان با ما همراه باشید.
روشهای دانلود کتاب لنگرگاهی در شن روان
این کتاب هنوز در پلتفرمهای کتاب دیجیتال قرار داده نشده و برای دانلود کتاب لنگرگاهی در شن روان هنوز بستری وجود ندارد. اما شما میتوانید قسمتی از مقدمه و بخش اول کتاب را در صفحهی کتاب دانلود کنید. همچنین بریده ای از فصل اول کتاب در بیکاغذ اطراف قرار داده شده که آن را هم میتوانید از این جا بخوانید. برای خواندن کامل کتاب فعلا راهی به جز خرید نسخهی چاپی آن وجود ندارد. در ادامه میتوانید روش خرید اینترنتی کتاب را پیدا کنید.
سوگ معلمِ سنگدلیست. یادت میدهد عزاداری چه بیمروت است، چقدر پر از خشم است. یادت میدهد تسلیتها چقدر پوچاند. یادت میدهد سوگ چقدر به زبان مربوط است، به ناتوانیِ زبان، به پرپر زدن برای کلمهها. چرا پهلوهایم اینقدر درد میکنند و تیر میکشند؟ بهم میگویند از گریه است. نمیدانستم با ماهیچههایمان هم گریه میکنیم. خودِ درد عجیب نیست، حس کردنش در پوست و گوشتم عجیب است. دهانم آنقدر تلخ است که نمیتوانم تحملش کنم. انگار غذای فاسدی خورده باشم و بعد یادم رفته باشد مسواک بزنم. انگار وزنهی سنگین و مهیبی روی سینهام گذاشتهاند. توی بدنم حسی از فروپاشیِ ابدی دارم. اختیار قلبم از دستم در رفته؛ استعارهای در کار نیست، همین قلب گوشتی را میگویم. خودسر شده. زیادی تند میزند
معرفی کتاب و خرید اینترنتی نسخه چاپی:
در دورهای که پاندمی فرصت مناسک جمعی سوگواری را از بسیاری از ما گرفته و ناگزیریِ رویارویی روزمره با مرگْ دلداریهای کلیشهای و سطحی را از معنا تهی کرده است، شاید بیش از هر وقت دیگری به تسلابخشیِ ادبیات و به روایت صریح و عریان دیگران از تجربهشان در روزهای سوگواری نیاز داریم. لنگرگاهی در شن روان کشف پیوندی شگفتانگیز و انسانی است میان درد «من» و درد آدمهای دیگر در زمانها و مکانهای دیگر.
لنگرگاهی در شن روان شرح تجربهی سوگ و مواجهه با فقدان است از زبان شش نویسنده در سه قالب متفاوتِ جستار، نامهنگاری و خاطرهپردازی. نویسندگان این کتاب از تجربهی سوگ و تأمل در مرگ حرف میزنند و از احساسات و احوالی که از پی آن میآیند و از زندگی که صورت تازهای مییابد.
نویسندگان: چیماماندا انگزی آدیچی، رالف والدو امرسون، جویس کرول اوتس، جون دیدیون، راینر ماریا ریلکه، الکساندر همن
برای خرید اینترنتی کتاب لنگرگاهی در شن روان روی عکس زیر کلیک کنید:
«سوگوار که میشوی، میفهمی سوگ جایی است که هیچکداممان، تا وقتی به آن نرسیدهایم، نمیشناسیمش. دلهره داریم که یکی از نزدیکانمان بمیرد (و میدانیم چنین اتفاقی خواهد افتاد) اما دورتر از چند روز یا چند هفته بعد از این مرگِ تصورشده را نمیبینیم. حتی دربارهی ماهیت آن چند روز یا چند هفته هم اشتباه فکر میکنیم.
شاید انتظار داشته باشیم که، در صورت ناگهانی بودن مرگ، شوکه شویم. اما انتظار نداریم این شوکْ ویرانگر باشد و جسم و روانمان را پریشان کند. شاید انتظار داشته باشیم که فقدان، ما را از پا بیندازد و آرام و قرارمان را بگیرد و دیوانهمان کند. اما انتظار نداریم به معنای واقعی کلمه دیوانه شویم.
در آن نسخهی سوگ که تصورش میکنیم، دست آخر “التیام” مییابیم. نوعی حرکت رو به جلو. در آن نسخه، بدترین روزها همان روزهای اولاند. خیال میکنیم سختترین آزمونی که پیشِ رو داریم لحظهی خاکسپاری است و بعدش، آن التیام مفروض سراغمان میآید.»
بخشی از جستار “پس از زندگی”، نوشتهی جون دیدیون
این کتاب را با لذت فراوان خواندم. دم شما گرم با این کتاب عالی