نشر_اطراف

برشی از هفته چهل و چند

. «اصلا چرا همه‌ی جلسه‌های دنیا صبح‌ها برگزار می‌شد؟ باردار شده بودم٬ درست وسط شلوغی‌های زندگی‌ام. پیشنهاد کاری جدید پروژه‌ی دنگ وفنگ‌داری بود. قبولش کرده بودم. جلوی بزرگ‌ترهای انتشارات نشسته و مجبور بودم از طرحی که خودشان بهم پیشنهاد داده بودند دفاع کنم تا بفهمند می‌توانم. کمی از بیسکویت ساقه‌طلایی را به زور قورت دادم شاید مایعات درون معده‌ام را جذب کند و دلم آرام بگیرد. نشد.» از روایت «سخنرانی با نوزاد سه‌ماه‌ونیمه»٬ مریم فردی٬ کتاب هفته‌ی چهل‌وچند٬ دبیر مجموعه: فاطمه ستوده ⏺«هفته‌ی چهل‌وچند» کتابی با بیست روایت از مادری در همین روزهاست. ⏺می‌توانید کتاب‌های نشر اطراف را علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها از atraf.ir بخرید تا آن را سریع به دستتان برسانیم. #هفته_چهل_و_چند #نشر_اطراف #روایت_مادری #مادری ... ادامه

برشی از کتاب هفته چهل و چند

. «آن روزها که بچه بودیم خواهرم بهترین و باشکوه‌ترین خانه‌ها را می‌ساخت. یک سر چادر مامان را گره می‌زد به این طرف دکور هال و سر دیگرش را آن طرف. بعد تمام بالش‌ها را دیوار می‌کرد. در مقایسه با خانه‌های دیگری که بقیه‌ی بچه‌ها می‌ساختند دیوار خانه‌ی خواهرم دیوار چین بود. همین‌ خواهرم اولین بار خانه ساختن با بالش و‌ پتو را به صبا یاد داد. دخترک داد می‌زند: "مامانی در رو ببند٬ خونه‌ی من همین‌جاست٬ مگه نمی‌بینی؟"» از روایت «بیا گنجشک بسازیم»٬ آصفه آصف‌پور٬ کتاب هفته چهل‌وچند٬ بیست روایت از مادری در همین روزها٬ دبیر مجموعه: فاطمه ستوده ⏺کتاب هفته‌ی چهل‌وچند را علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانید از سایت atraf.ir تهیه کنید. #هفته_چهل_و_چند #نشر_اطراف #مادر #مادرانه ... ادامه