خردهجنایتهای پدرومادری | برشی از کتاب پروژهی پدری
وقتی در جایگاه پدر یا مادر مینشینی، گاهی باید نقش دادستان و قاضی و ــبا اغماضــ جلاد را یکجا بازی کنی. آن هم وقتی که خودت هنوز نمیدانی در این دنیا چه نقشی داری و قرار است چه کنی. پس دستبهدامن مشاورها و کارشناسها و کتابهایی میشوی که وعده میدهند اگر به نسخههایی که میپیچند پایبند باشی، فرزندت بیبروبرگرد عضو سازنده و مولد جامعهی آینده میشود. و البته که خیلی وقتها آنقدرها هم درست نمیگویند. این مطلب بیکاغذ اطراف برشی است از یکی از روایتهای کتاب پروژهی پدری که مهدی حمیدیپارسا در آن از تجربهی پناه بردن به چنین نسخههایی میگوید.