پاريس با عينك قجری | روزنامه اعتماد

« پاریس از دور نمایان شد »، حكایت شهر پاریس است به روایت مسافران دوره قاجار. این كتاب گزیده‌ای از سفرنامه‌های چندین شخصیت قجری است كه با كوشش و گزینش علی‌اكبر شیروانی سر و سامان یافته و كتابی از مجموعه كتاب‌های «تماشای شهر» است. شیروانی در مقدمه كتاب می‌نویسد: «بیش از ده قرن از عمر سفرنامه‌نویسی ایرانی می‌گذرد. با نگاهی به تاریخ كتابت در ایران درمی‌یابیم كه در دوره قاجار سفرنامه‌نویسی به اوج خود تا آن زمان رسید… چند ویژگی خاص، سفرنامه‌نویسی در دوره قاجار را رونق داد. بهبود شرایط حمل‌ونقل را می‌شود مهم‌ترین ویژگی دانست. قطار و اتومبیل سفر را تسهیل كرد و از رنج و زمان سفر كاست… روایت مسافران غربی از شرق در دوره پیش از قاجار دیده می‌شود اما در دوره قاجار بود كه شیوع روایت‌گری مسافران شرقی از غرب آغاز شد. در نهایت، این رواج ساده‌نویسی فارسی در مقایسه با دوره صفوی بود كه سفرنامه‌نویسی را راحت كرد… پیش از قاجار نثر مطنطن و مغلق دیوانی، نوشتن را منحصر به دیوانسالاران می‌كرد.» در این مجال مختصر، از بین نُه سفرنامه‌ای كه شیروانی گزینش كرده، بخش‌هایی از سفرنامه‌های علی‌خان ظهیرالدوله، ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه را پیش روی شما می‌گذاریم؛ با این توضیح كه علی‌خان ظهیرالدوله (١٣٠٣-١٢٤٣)، وزیر تشریفات ناصرالدین‌شاه و در عصر قجر حاكم همدان و گیلان و تهران و مازندران بوده است و مقبره وی گورستان ظهیرالدوله نام دارد، كمی بالاتر از میدان تجریش تهران.

ظهیرالدوله: در پاریس بنگ از سرم پرید!

«…به محض آنكه روی آن نیمكت نشستیم و آن پیشخدمت آمد تو و درب را محكم بست به یك پستانكی كه مثل زنگ اخبار به دیوار آن اتاق بود دست گذاره، فشرد. من احساس كردم كه ثقل بدنم در كار است، سبك می‌شود و ثل آنكه اثر جذبیه از نقطه جاذبه كره گرفته شده باشد و سنگینی تمام اجساد مبدل به سبكی شده باشد. خیلی خیلی حالت تماشایی قشنگی است اگر چه چیزی نمی‌گفتم. شازده‌فر حالت بهت مرا ملتفت شده، گفت چون این هتل هفت مرتبه است و برای شما در مرتبه پنجم منزل گرفته‌ایم و با پله پیمودن این راه خیلی زحمت دارد و اینكه درش نشسته‌ایم آسانسور است. . . به اتاق خودمان رسیدیم. یك سالن و دو اتاق خواب داریم. چقدر خوب و مزین و راحت و خوش منظر. شازده‌فر… می‌گفت چون دیگر در پاریس جا نیست و تمام هتل پر است… این سه اتاق را با هزار معركه به روزی صد و بیست فرانك كرایه كردم كه تقریباً روزی بیست و پنج تومان پول ایران می‌شود. من یاد خانه‌های شهر طهران كه هفت- هشت اتاق و حوض و باغچه و آب‌انباری و حمام سرخانه دارد و ماهی پانزده تومان كرایه می‌كنند افتادم. بنگ از سرم پرید. صدایم درنیامد ولی به قول میرزا احمد خان كه می‌گوید اگر چه صد من كاشتیم نود من برداشتیم اما گندمش گندم بود. اگر چه خیلی گران است به قدری این اتاق‌ها مبلش خوب و قشنگ است كه مسافر راضی می‌شود تمام دارایی كه در ولایتش دارد ‌كم‌كم كرایه این جور خانه‌ها بدهد… من و كنت مصطفی خان رفتیم به سفره‌خانه هتل. به به چه سفره‌خانه‌ای… وسطش به جای چلچراغ چرخی آویزان تعبیه شده است كه با قوه برقیه متصل فرفره‌مانند می‌گردد و هوای اتاق را مواج می‌كند یعنی جالسین را باد می‌زند. به عبارت اُخری به جای بادبزن مسجد شاه یا مسجد جامع طهران است كه سه خروار وزن دارد و چهار نفر از كمر می‌افتند تا حركتش بدهند و آن وقت فرق زیادی هم نمی‌كند… رفتیم به مغازه لوور برای خریدن لباس. خیال می‌كردیم این مغازه شاید پنج برابر مغازه تك كه در شهر تهران در اول خیابان لاله‌زار است بزرگ‌تر و پراسباب‌تر باشد. وقتی وارد شدیم، خیر، هیچ طرف نسبت نیست. واقعاً به قدر میدان توپخانه طهران است. هفت مرتبه و در مرتبه‌ای یقین بدانید هزار نفر شاگرد و دلال و راهنما و كاركن دارد. غالبش زن‌ها و دخترها هستند.»

ناصرالدین‌شاه در تختخواب ماری لوئیز!

یك ساعت به غروب مانده به حوالی پاریس رسیدیم. از پل رودخانه سن… گذشته، داخل شهر پاریس شدیم… از خیابان وسیعی كه موسوم است به لاگراند ارمه عبور كرده، به آرك دوتریومف رسیدیم كه از بناهای بزرگ ناپلئون اول است… از كالسكه پیاده شده، آنجا قدری نشستیم. بعد برخاسته، سوار كالسكه شده، داخل خیابان شانزه‌لیزه شدیم. بسیار باصفا و وسیع است. از همه این خیابان‌ها كه عبور شد طرفین درخت‌های خوب كاشته‌اند و خانه‌های قشنگ و باشكوه ساخته، تا رسیدیم به میدان كنكورد… میدان با روحی است. دو حوض با فواره داشت اما فواره‌ها همیشه نمی‌جهد. هر وقت كه بخواهند جاری می‌كنند. از پل رودخانه سن گذشته، داخل عمارتی كه جهت ما معین كرده بودند شدیم بعد رفتیم بالا. اتاق‌ها و تالارهای وسیع بسیار خوب دارد. تخت خوابی كه به جهت ما زده بودند تخت خواب ناپلئون اول بوده است در زمانی كه ماری لوئیز، دختر پادشاه اتریش، را عروسی كرده بود… شهر پاریس فی‌الحقیقه حالا مخصوص رعیت و عامه مردم است. هر طور بخواهند حركت كنند دولت چندان قدرت ممانعت ندارد. عمارت تویلری كه بهترین عمارات دنیا بوده است حالا بالمره خراب شده است كه كمون‌ها آتش زده‌اند. از عمارت همان دیوارها باقی مانده، ما خیلی تاسف خوردیم اما بحمدالله عمارت لوور كه متصل به عمارت تویلری است محفوظ مانده و خراب نشده است… پاریس شهری است بسیار قشنگ و خوشگل و خوش هوا و غالباً آفتاب. بسیار شبیه است به هوای ایران. شب را سوار كالسكه شده، با معتمدالملك و ژنرال آرتور گردش كردیم. از خیابان ریولی و از خیابان سباستپول كه از كوچه‌های معروف است و از میدان وندوم… گذشتیم. چراغ شهر همه گاز است بسیار روشن است و خوب. شهر با صفایی است. مردم زیادی در كالسكه نشسته، می‌گشتند و در قهوه‌خانه‌ها و غیره مشغول عیش بودند. رودخانه سن مثل رودخانه تایمز نیست. كم عرض و كم آب است. كشتی بزرگ هیچ نمی‌تواند سیر كند… یك روز بعد از ناهار رفتیم به عمارت و باغ ورسای. هوا بسیار گرم بود. رسماً رفتیم. جمعیت زیادی در طرفین راه بودند… روزی رفتیم به انولید كه مقبره ناپلئون اول… و برادران ناپلئون… در آنجاست… رفتیم توی كلیسا. محراب بسیار خوبی از سنگ و مطلّاكاری دارد… آن طرف محراب توی گنبد مقبره ناپلئون اول است كه جسد او را از جزیره سنت هلن لوئی فیلیپ آورده، اینجا دفن كرده است. سنگ روی قبر را كه رنگ ماشی دارد از جزیره كرس آورده‌اند… آن طرف مقبره جایی بود در پشت آینه، كلاه ناپلئون اول كه در جنگ‌ها بر سر می‌گذاشته، آنجا بود. كلاه را برداشته، بسیار نگاه كردم. كلاه پادشاه و سردار بسیار بزرگی را به دست گرفته بودم. از كلاه معلوم بود كه ناپلئون همیشه این كلاه در سرش بوده است. كلاه ساده بود. شمشیر ناپلئون كه در جنگ استرلیتس كمرش بوده آنجا بود. برداشته دیدم. شمشیری بود كوچك و راست قبضه‌اش طلا بود. اما شمشیر را زنگ زده بود و از غلاف كشیده نمی‌شد. با احترام تمام هر دو را به جای خود گذاشته، بیرون آمده، رفتیم به موزه.»

مظفرالدین‌شاه: ایفل از دور نمایان شد

«به شهر پاریس كه قدری نزدیك شدیم برج ایفل از دور نمایان شد كه در نهایت عظمت و ارتفاع از مسافتی بعید پدیدار است. به ابتدای آبادی شهر پاریس كه رسیدیم از دور عمارات مرتفع با شكوه زیادی دیده شد كه علامت عظمت شهر بود. در و دیوار متن و حواشی معبر ما مملو از جمعیت تماشایی بود… زمین و كوچه خیابان بر سه قسمت است. وسط خیابان كه كالسكه‌رو است زمین را با تخته فرش كرده و روی آن را قیراندود نموده‌اند كه هم سخت و هم ملایم است كه صدای كالسكه اذیت نمی‌كند و به راحت می‌رود. دو طرف كوچه هم پیاده‌رو است با سنگ‌های تراشیده خیلی صاف فرش نموده‌اند كه در نهایت خوشی و راحت مردم عبور و مرور نمی‌نمایند و فاصله مابین خیابان وسط و راهروهای طرفین را از دو جانب درخت‌های چنار سایه‌افكن كاشته‌اند كه در دو چیز با جنس چنارهای ایران قدری فرق دارد. یكی شاخه این چنارها سیاه‌رنگ و دیگر برگش از برگ چنارهای ایران كوچك‌تر است و در فاصله چراغ‌های گاز و الكتریك نصب كرده‌اند كه شب‌ها روشن می‌شود. در مرتبه اول عمارات كه مساوی سطح كوچه و خیابان است تماماً دكاكین و مخازن است یا قهوه‌خانه یا رستوران یا هتل… مرتبه بالا هم منازل و مساكن مردم است كه یا ملكی یا كرایه‌ای است ولی غالباً اجاره می‌شود… وضع عمارت فرنگستان بر خلاف ایران است فضای هر خانه و عمارت منحصر به كوچه و خیابان است. در داخله منازل محل تفرج و تفریحی ندارد مگر متمولین كه پارك و باغ و حیاط مخصوص هم از خود دارند.»

روزنامه اعتماد | پنج شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *