اصطلاح فراگیر روایت سفر فرمهایی متعدد را در بر میگیرد: سفرنامه، یادداشت روزانۀ سفر، (شبه)قومنگاری، روایتهای ماجراجویی، روایتهای جستوجو، روایتهای «نامهای به خانه» و روایتهای فرار اگزوتیک. پیشینۀ روایتهای سفر مفصل است. در جهان غرب، خیلی پیش از اختراع دستگاه چاپ، یونانیها و رومیهایی که به سرزمینهای عربی و چینی سفر کردهاند، این نوع روایتها را نوشتهاند. روایت سفر معمولاً از زبان اولشخص نوشته میشود و تمرکزش بر سفر است، سفری در حال انجام یا در گذشته. در این روایتها جنبههای دیگر زندگی نویسنده تحتالشعاع قرار میگیرد، معمولاً تجربۀ کوچ اجباری، درگیریها و مشقتهای راویْ وقایعنگاری یا بازآفرینی میشود و مشاهدات او دربارۀ ناشناختهها و مقولات ناآشنا و مرموز توصیف میشود. به این ترتیب، روایت سفر هم فرصتی برای بازتعریف هویت و تغییر عامدانۀ آن را فراهم میآورد و هم میتواند بازگشت سوژۀ مسافر را به خانه و هنجارهای ایدئولوژیکش ممکن کند.
سفرنامه چیست؟
سفرنامه یکی از ژانرهای اصلی و قدیمی ادبیات غیرداستانی یا ناداستان محسوب میشود که در آن نویسنده در مورد مردم، مکانها و فرهنگهای سرزمینی دیگر صحبت میشود. تصور بر این است که این گونۀ ادبی باید حدود 2000 سال قدمت داشته باشد. احتمالاً اولین سفرنامه نویسها، دریانوردها یا جهانگردهایی بودند که صرفاً مشاهداتشان از سفرها را مینوشتند. اما شکل مدرنتر آن به حوالی قرن هجدهم بازمیگردد؛ دورهای که سفر کردن راحتتر شده بود و میشد به سرزمینهای دورتری رفت و کشفشان کرد. در همین زمان بود که این ژانر با استقبال مخاطبان مواجه شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. انتشارت کتاب سفرهای گالیورِ جاناتان سوئیفت که پارودی سفرنامههای معروف زمان خود بود، نشان میدهد که مخاطبِ آن سالها تا چه حد با سفرنامه نویسی آشنا بود و درکش میکرد. در قرن بیستم هم این روند ادامه پیدا کرد و سفرنامه نویسی همچنان فرمی محبوب ماند. تا جایی که خیلی از رماننویسهای بزرگ این قرن وسوسه شدند تا در این ژانر هم بنویسند. در سالهای اخیر هم بلاگنویسی مطرح شده و علاقهمندان به این ژانر بیشتر از وبلاگ و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
سفرنامههای مدرن شامل طیف وسیعی از فرمها میشوند؛ از مستندنگاری تا نوشتههای نیمهداستانی تا خاطرهنویسی و حتی مطالب ژورنالیستی. سفرنامههای جدید گاهی جدی و گاهی شوخ و طنزآمیز هستند. اما منتقدین به طور کلی این ژانر را به چند دسته تقسیم میکنند:
- سفرهای ماجراجویانه؛ در این شیوه، نویسنده به اتفاقات هیجانانگیز، تجربیات بهیادماندنی، سفرهای طولانی و سخت و هر رویداد و حادثۀ مهمی که با آن مواجه شده میپردازد.
- سفرنامه؛ در این گونه، نویسنده همزمان که تجربیات، مشاهدات و خاطرات شخصیاش از سفر را میگوید، اطلاعاتی در مورد و محل مقصد هم میدهد. خیلی از رماننویسها و نویسندگان ادبی به این شیوه متمایل بوند و در قالب آن نوشتند.
- راهنمای سفر؛ سفرنامه نویس در این فرم در مورد مردم محلی، مکانهای دیدنی، فرهنگ و لباس مقصدش اطلاعاتی میدهد. او در واقع در نقش راهنما ظاهر میشود و به مخاطبش توصیه میکند و میگوید که کجا برود و چه کارهایی میتواند انجام دهد.
- سفرنامه نویسی تبلیغی؛ همانگونه که از عنوانش پیداست، این شیوه برای تبلیغ و بازاریابی رویدادها، اقامتگاهها و خدمات شهرها و کشورهای توریستی مورد استفاده قرار میگیرد. در این فرم سفرنامه نویسی معمولاً یک محل خاص تبلیغ میشود و نویسنده سعی دارد مخاطب را مجاب کند برای تعطیلات به آنجا برود.
نکتۀ قابل توجه اینجاست که فصل مشترک تمام این شکلهای سفرنامه نویسی، دادن اطلاعات به مخاطب است. یعنی هدف نویسنده در نهایت این است که خوانندهاش را با جایی جدید، فرهنگی ناشناخته و آدمهایی متفاوت آشنا کند. بسته به فرم متن، این فرایند میتواند به صورت علمی و ژورنالیستی و تبلیغی باشد یا نویسنده بر اساس تجربیات خود و به شکل ادبی آن را بیان کند.
نکاتی در باب سفرنامه نویسی
معمولاً سفرنامه نویسها از تکنیکهایی خاص برای نوشتن سفرنامههایشان استفاده میکنند که باعث می شود متنشان جذابتر و خواندنیتر شود. هم نویسندگان حرفهای کلاسیک و هم بلاگرهای امروزی از چند قاعدۀ مشخص تبعیت میکنند، مثل اینکه:
- به زبان اولشخص مینویسند،
- از افعال ماضی استفاده میکنند تا نشان دهند روایتگر اتفاقاتی هستند که از سر گذراندهاند،
- لحنشان شبیه گفتوگوست و بهکرات از دیالوگ بهره میبرند،
- بهشدت روی جزئیات تمرکز دارند و به آنها اهمیت میدهند،
- نکات مهمی از فرهنگ و سبک زندگی مکان سفرشان میگویند،
- و طوری مینویسند که متن ملموستر شود و خواننده احساس نزدیکی بیشتر با متن پیدا کند.
برای اینکه این مهم رقم بخورد و سفرنامه به اثری قابل اعتنا و مهم تبدیل شود، نویسنده باید نکاتی را رعایت کند:
1- از خود بیرسید چرا دارید سفرنامه مینویسید؟
اگر قصد نوشتن سفرنامه دارید، بهتر است در وهلۀ اول به این پرسش پاسخ دهید که هدفتان از نوشتن این متن چیست. آیا میخواهید دیگران را ترغیب کنید به این مکان بیایند؟ یا فقط دوست دارید شگفتیهای سفرتان را با آنها در میان بگذارید و چیزهای هیجانانگیزی که تجربه کردید را برای خواننده نقل کنید؟ شاید هم هدف پیچیده و فلسفیتری دارید. مثلاً از خواننده میخواهید به کشف دنیا برود، با خود خلوت کند و خود را در سفر بیابد. جواب این پرسش مهم است چون فرم و شیوۀ نوشتن شما را تعیین میکند. شما بسته به اینکه چه هدفی برای خود قائل هستید، میتوانید به شکلهای مختلفی سفرنامه را بنویسید.
2- خط داستانی مشخصی در ذهنتان بپرورانید
همانطور که اشاره شد، سفرنامه نوعی ناداستان محسوب میشود، بنابراین کسی از سفرنامه انتظار ندارد کارکردی مشابه داستان و رمان داشته باشد. با این وجود شما میتوانید روایتتان را مثل داستان پیش ببرید و حتی از تکنیکهای آن کمک بگیرید. به تعبیر دیگر، میتوانید قسمتهای جذابتر سفرتان را روایت کنید تا مخاطب با ماجراهای شما درگیر شود، یا لحن دراماتیکتری داشته باشید و از گزارشگری صرف بپرهیزید.
3- از کلیشهها پرهیز کنید
هر کس تجربۀ خود را از سفر کسب میکند، چون دنیا را از دید خود میبیند. بنابراین برای اینکه سفرنامهتان تبدیل به اثری کلیشهای و تکراری و شبیه دیگران نشود، سعی کنید روایت خودتان را ارائه دهد و از برداشت و تجربیات خودتان بگویید. حتی اگر مجبورید جاها و فرهنگهایی را توصیف کنید که قبلاً در کتاب و اثر دیگری آمده، باز هم تلاش کنید روایت دستاول خودتان را بدهید.
4- بین «نشان دادن» و «گفتن» تمایز قائل شوید
نشان دادن و گفتن دو مفهوم متمایز و جدا از هم هستند. وقتی سعی میکنید چیزی را نشان دهید، وارد جزئیات میشوید و با طول و تفصیل در مورد آن پدیده صحبت میکنید. اما وقتی موضوعی را میگوید، خیلی ساده به آن اشاره میکنید و از آن رد میشوید. خیلی از سفرنامه نویسهای بزرگ از هر دو شیوه بهره میبرند و آنها را با هم ترکیب میکنند. قسمتهای مهم سفرنامهشان را با جزئیات نشان میدهند اما از جاهایی میگویند که خیلی ضروری نیست.
5- برای توصیف از زبانهای مختلف استفاده کنید
یکی دیگر از پیشنهادهایی که در مورد سفرنامه نویسی مطرح است، استفاده از واژگان متفاوت و گسترده است. اگر از واژههای دمدستی و همیشگی استفاده کنید، نمیتوانید فرهنگ و زبان مقصد را نشان دهید. مخاطب از خود میپرسد چه فرقی بین این شهر و کشور با شهرها و کشورهای دیگر وجود دارد؟ به خاطر همین منتقدین اعتقاد دارند سفرنامه نویسهای موفق، زبان ویژهای خلق می کنند که مقصد را تداعی میکند، و خواننده هم آن درک میکند و هم تمایز آن را با دیگر زبانها متوجه میشود.
6- فروتنانه بنویسید
«من هدفم این است که هر چه میبینم و احساس میکنم را به بهترین و سادهترین شکل ممکن روی کاغذ بیاورم.» این جملۀ همینگوی میتواند الگو و راهنمای شما در نوشتن سفرنامه باشد. هدف اول شما ارتباط برقرار کردن با خواننده و سرگرم کردن اوست، نه خودنمایی و تحت تأثیر قرار دادن او. پیچیدهگویی و به رخ کشید تواناییهای ادبی، بیشتر از اینکه مفید باشد، به ضد خود تبدیل شده و کارکرد سفرنامه را مختل میکنند. پس سعی کنید تجربیات و مشاهداتتان را به شکلی ساده انتقال دهید.
معروفترین سفرنامهها
سفرنامههای مهمی در طول تاریخ نوشته شدهاند که حالا بخشی از میراث ادبی دنیا به شمار میروند. سفرنامۀ ناصرخسرو، مارکوپولو، ابن بطوطه، تاوارنیه، ابن فضلان، و آنتون د لا سال از مشهورترین سفرنامههای تاریخ هستند. در قرن بیستم هم دو رمان مشهور و پرطرفدار نوشته شد که از فرم سفرنامه نویسی بهره بردند: دلِ تاریکی جوزف کنراد و در جادۀ جک کرواک.
اتفاق دیگری که در دهههای اخیر افتاده، ترکیب شدن سفرنامه با ژانرهای دیگر مخصوصاً جستار است. خیلی از جستارنویسهای نسل اخیر، سفر را بهانهای برای بیان دیدگاههایشان کردهاند و در خلال روایت سفرشان، در مورد موضوعات شخصی دیگر هم صحبت کردهاند.
در ایران هم سفرنامه نویسی در دوران قاجار رواج پیدا کرد. ناصرالدینشاه و درباریان او از اولین کسانی بودند که سفرشان به فرنگ را در قالب خاطره بیان کردند. نشر اطراف در زمینۀ سفرنامه تا به حال مجموعههای «تماشای شهر» و «سفرنامههای قدیمی زنان» و کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم را منتشر کرده است.
و کسی نمیداند در کدام زمین میمیرد از مهزاد الیاسی بختیاری و سفرنامههای مصور گی دولیل از دیگر آثاری هستند که در اطراف به چاپ رسیدهاند.
بدون دیدگاه