مریم عمید ملقب به مزینالسلطنه سال 1261 هجری شمسی در سمنان متولد شد. پدرش رئیسالاطباء، پزشک قشون ناصرالدین شاه، بود و مادرش از دختران دربار ناصری. یک برادرش فرماندار تهران بود و دیگری نمایندۀ مجلس. او دروس اولیه را از پدرش یاد گرفت و برای آموختن علوم مختلف به استادان سرشناس مراجعه کرد. سراغ عکاسی رفت، به زبان فرانسه مسلط شد و دانشش را گسترش داد. گفته میشود مزین السلطنه دو بار ازدواج کرد. در شانزدهسالگی به عقد میرزا عمادالسلطنه سالور درآمد ولی تنها یک هفته با هم زندگی کردند. همان ابتدای زندگی او فهمید که همسرش کمکی به تحقق آرمانهایش نخواهد کرد و از هم جدا شدند. هفت سال بعد با قوامالحکما مجتهد، پزشک و روشنفکری که سالها از او بزرگتر بود، ازدواج کرد. قوامالحکما به او در فعالیتهای اجتماعیاش کمک میکرد و همراهش بود. اما این ازدواج هم دیری نپایید و همسرش را از دست داد.
مزین السلطنه از این دو ازدواج دو پسر داشت. اطرافیانش نقل میکنند که وقتی به او خبر دادند پسرش را در مدرسه فلک کردهاند، به وزارت معارف رفت و به این رسم ناپسند اعتراض کرد. آنقدر در اعتراضش پیگیر بود که رسم فلک کردن از مدارس حذف شد. با تأسیس مدرسۀ دارالعلم و الصنایع مزینیه در سال 1291 هجری شمسی، تلاش کرد هر آنچه که از رؤیای آموزش و پرورش در سر داشت در آن مدرسه محقق کند: در ازای هر دانشآموزی که شهریه میداد، یک دانشآموز را که شرایط مالی مناسبی نداشت رایگان ثبتنام میکرد و از پدر و مادرش تعهد میگرفت که فرزندشان تا پایان دورۀ آموزشی ترک تحصیل نکند. حواسش به انواع علوم و فنون بود و در دو شعبۀ مدرسهاش یعنی دارالعلم و صنایع مزینیه دو هدف جداگانه را دنبال میکرد. آموزش علوم مختلف مثل ریاضی، جغرافی، فارسی، زبان فرانسوی و مانند اینها مخصوص دارالعلم بود و هنرهایی مثل خیاطی، جوراببافی و قالیبافی در دارالصنایع آموزش داده میشد. در این مدارس معلمانی کاربلد، «صحیحه و عفیفه» تدریس میکردند؛ برای مثال رئیس شعبۀ خیاطی این مدرسه خانم خانزاده بود که طراحی، نقاشی و خیاطی را در پاریس آموخته بود.
فعالیتهای برابریخواهانۀ مزین السلطنه
مریم عمید زنی اهل فکر، شجاع و دلسوز بود و جسارتش در انجام کارهای نو نام او را در تاریخ زنده نگه داشته است. او از همۀ امتیازات و امکاناتی که در اختیارش بود بهدرستی استفاده کرد. علاوه بر زبان و هنر، مزین السلطنه با قرآن و مفاهیم دینی هم بهخوبی آشنا بود و مثل خیلی از همفکرانش تلاش میکرد از حق و حقوق زنان در چهارچوب قواعد دینی دفاع کند. در آن روزگار یکی از مهمترین دلایل زنان برای داشتن حق تحصیل اشاره به حدیث «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ» بوده که عمید هم به آن اشاره کرده است. علاوه بر اینها، به منابع خارجی هم دسترسی داشت و حتی چند کتاب هم از فرانسوی به فارسی ترجمه کرده بود.
مزین السلطنه از معدود زنانی بود که گامهای نخست را در مسیر آزادی و آگاهی زنان ایران برداشتند. او با وضعیت زنان در کشورهای غربی آشنا بود و از مشکلات نسوان ایرانی نیز خبر داشت. همین تفاوت جایگاه زنان باعث میشد فرصت اندکی که در اختیار دارد را غنیمت بشمرد و همزمان چندین گام بلند بردارد. مریم عمید کنشگری بود که تنها به صدور بیانیه و نوشتن مطالبی در روزنامه اکتفا نکرد. او همزمان در «انجمن همت خواتین» دغدغههای سیاسی و اجتماعیاش مثل تبلیغ کالای داخلی را پی میگرفت و در مدرسهاش نیز به دنبال تحصیل و تربیت نسل جدید بود تا آنها هم بتوانند نسل بعدی را تربیت کنند و اثرگذار باشند، چنان که برخی فارغالتحصیلان مدرسهاش به عنوان آموزگار در همان مدرسه استخدام میشدند. او امیدوارانه تلاش میکرد زنجیرهای بسازد که در آن هر زن بتواند با تحصیل علم و کسب آگاهی، خانواده و در نهایت جامعه را سعادتمند کند.
مزین السلطنه؛ اولین روزنامهنگار زن ایران
در راستای همین فعالیتهای اجتماعی و برابریخواهانه بود که او تصمیم گرفت روزنامه منتشر کند. در آن سالها نشریۀ دانش به سردبیری خانم دکتر کحال، نشریۀ اختصاصی زنان به شمار میرفت که مسائل روزمرۀ زنان را مطرح میکرد. هر چند که بیشتر به دغدغههای طبقۀ متوسط به بالا نظر داشت و در سیاست میانهرو بود. مزین السلطنه با الهام از دانش، شکوفه را بهراه انداخت که به مراتب پیشروتر و دغدغهمندتر بود. تا جایی که خیلی از مورخین این نشریه را اولین روزنامۀ زنان ایران محسوب میکنند. انتشار شکوفه از سال 1291 خورشیدی شروع شد و تا سال 1295 ادامه پیدا کرد. این نشریۀ چهارصفحهای هر دو هفته یک بار در قطع رحلی منتشر میشد. فرم و محتوای آن در چهار سال انتشارش چند بار تغییر کرد. شکوفه در سال اول انتشار، چاپ سنگی با خط نسخ و سپس نستعلیق داشت و از سال دوم به بعد با حروف سربی منتشر شد. با توجه به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در سالهای حکومت احمدشاه و وقوع جنگ جهانی اول سیاست نشریه هم بهمرور عوض شد و محتوای تربیتی کمکم جای خود را به دغدغههای وطندوستانه داد. بعضی از شمارههای این نشریه به موضوعات مختلف پرداختهاند و بعضی دیگر تنها به یک مطلب اختصاص دارند.
از ارزشمندترین مطالب این روزنامه گزارشهایی راجع به مدارس دخترانه است. در این گزارشها شرح کاملی از وضعیت مدارس، نام دانشآموزان و آماری از تعداد آنها و قبولیها هم ارائه شده است. بسیاری از نویسندگان این نشریه و کسانی که مطالبشان را به دفتر شکوفه میفرستادند زنان دغدغهمند آن روزگار بودند. کسانی مثل شهناز آزاد، دختر میرزا حسن رشدیه و همسر ابوالقاسم آزاد مراغهای که بعدها سردبیر یکی از نشریات زنان بهنام نامۀ بانوان شد، فانیه حاجیه، مدیر دبستان حرمتیه سادات، و ملکتاج که مسئول تفتیش مدارس نسوان بود. البته افرادی مثل میرزا صادق خان (ادیبالممالک فراهانی) که خودش روزنامه داشت و در آن کاریکاتور چاپ میکرد نیز از نویسندگان این نشریه بودند. شکوفه نشریۀ زنان بود اما دایرۀ مخاطبانش به زنان محدود نمیشد. بعضی از مطالب آن خطاب به مردان نوشته شده، از آنها انتقاد کرده یا مسئولیت اجتماعیشان در قبال زنان را به آنها یادآور شده است. و گرچه روزنامۀ مزین السلطنه حامی زنان بود، در این حمایت جانب عقل و انصاف را نگه میداشت.
بیشتر مطالب روزنامۀ شکوفه را مزین السلطنه خود مینوشت. با مطالعۀ شمارههای مختلف آن میشود تکههای پازل شخصیت نویسنده را کنار هم گذاشت؛ شخصیت زنی که در رفاه بزرگ شد اما دغدغۀ زنان نگذاشت تا فقط به آسایش خود بپردازد. او در نهایت در سال 1298 در اثر عارضۀ قلبی درگذشت.
کتاب جریده فریده منتخبی از مطالب این نشریه مهم تاریخ ایران است. این کتاب به همت زهره ترابی گردآوری شده است. شما میتوانید این کتاب را از فروشگاه اطراف تهیه کنید.
همینطور نسخۀ الکترونیک آن در پلتفرمهای طاقچه و فیدیبو در دسترس است.
بدون دیدگاه